صفحه اصلی رویاها و تجربیات معنوی

رویاها و تجربیات معنوی

سلامی به گرمای وجود به اعضای سایت و مراجعه کنندگان محترم .

لطفا از این پس تجربیات درونی و همچنین رویاها و خوابهای مهم و معنوی خود را در این بخش و یا در ایمیل به طور خصوصی مطرح نمایید .

خواهش مندیم تجربیاتی را ثبت کنید که مهم و دارای ارزش معنوی هستند .

تعبیر خواب ها و رویاها و تجربیات معنوی در پست های نا مربوط پاسخ داده نمیشود .بالطبع سوالات غیر مربوط به بحث تجربیات معنوی نیز اگر در این بخش مطرح شود ، پاسخ داده نمیشود . در  نتیجه : تجربیات معنوی و رویاها و خواب های خود را در این بخش و سوالات متفرقه ی خود را لطفا در بخش پرسش و پاسخ مطرح نمایید . رویا و تجربیات معنوی

لازم به ذکر است که ما استاد معنوی و یا معبر خواب ها و رویاها نیستیم ، بلکه فقط نظر خود را در مورد تجربیات درونی شما بیان میکنیم .

صمیمانه از همکاری و رعایت ادب و احترام به عقیده ی دیگران از شما سپاسگذاریم و امید واریم که بتوانیم پاسخ گوی سوالات شما عزیزان باشیم .


 

دیدگاه(۲۳۵)

  1. سلام
    من میخواستم که پرواز روح کنم برای همین دراز کشیدم و سعی کردم که به حالت ریلکس کردن و خواب و بیداری این کارو بکنم و موفقم شدم از روی تختم بلند شدم و خودمو دیدم که خوابیدم و صدای ۳تا تفس کشیدنو میشنیدم و اینکه ما قبلا یه گربه داشتیم تو خونه ازش نگه داری میکردیم تا اینکه مجبور شدیم بزاریمش بره من اون گربرو بالای سرم دیدم که نشسته بود و من نازش کردم و وقتی خواستم تو اون حالت پرواز کنم از ناحیه سر احساس درد و گرما میکردم واسه همین کاره زیادی نمیتونستم انجام بدم وقتی خواستم برگردم به جسمم خوابیدم درون جسمم چشمامو که باز کردم هنوز بیدار نشده بودم دیدم یک شکل هندسی بیضی شکل و یه دایره وسطش با رنگ های سبز و آبی میدیدم
    سوالی که ازتون داشتم اینکه
    چرا من گربه ای که قبلا داشتیمو تو اتاقم دیدم چرا باید اونجا باشه هنوز یعنی روحش بوده یا پیام خاصی داره ؟ و اینکه چرا احساس سر درد میکردم وقتی میخواستم پرواز کنم و اینکه اون شکل هندسی چی بود که من دیدم
    ممنون میشم اگه راهنماییم کنید.

  2. سلام چند ماه پیش خوابی دیدم ک از درک و حکمتش عاجزم . دایی مامانم پارسال از دنیا رفتن ( بچه ای نداشتن ، مریض بودن و روزای آخر عمرشون خیلی اذیت شدن … در حالیکه من فکر میکردم در حال احتضار هستن و براشون قران میخوندن و منم خوندم ک زجر نکشن.وقتی هم ک راحت شدن من جسم بی جونشون دیدم و کنارشون نشستم تا امبولانس اومد. نمیدونم شاید شاید همه ایناربط دارن .)تو خواب تو اتاق خونه قدیمی ما یه قبر کنده شده بود و دایی مامانم داشتیم دفن می کردیم من خودم یکیشون بودم همه پاهاشو گرفته بودن و من دو دست وسرشون سنگینی زیادی حس میکردم تو خواب وبرا اینکه از دستم نیفتن سرشون ب سینه چسبونده بودم من تو قبر وایساده بودم .و هیچکی جز خانواده خودم نبود.من توخواب ب شدت ناراحت بودم و شاید گریه میکردم اما سفره پهن بود و هممون رفتیم ک بخوریم من متوجه شدم کفن تکون خورد و دایی خدابیامرز بلند شدن و من نمیترسیدم و خوشحال بودم یادم نیس ولی انگار اومدن سر سفره یا من اصرار داشتم چیزی بخورن .مثل روزای اخر نبودن و حالشون خوب بود. تازه این سایت کشف کردم .خداقوت.

  3. سلام . من قبلا یه پیام همینجا فرستادم ولی جواب ندادید . میشه لطفا جواب بدید چون برام خیلی خیلی مهمه

    1. سلام به شما سمیرا عزیز.
      اگر کامنت شما پاسخ داده نشده، لطفا اون کامنت رو دوباره ارسال کنید تا پاسخ بدیم

  4. سلام. امیدوارم خوبتر باشید.
    میخواستم بدونم وقتی کسی اینجا سوال یا تجربه ای رو مطرح میکنه حدودا چقدر دیگه شما جواب میدین؟ چند روز یه بار تقریبا؟ میخوام سر بزنم میپرسم.
    ممنون از لطف و وقتی که اختصاص میدین. امیدوارم خداوند براتون جبران کنه.

    1. سلام به شما دوست عزیز. معمولا بین ۷ تا ۱۰ روز طول میکشه، البته در تلاش هستیم که این زمان رو کوتاه تر کنیم.

  5. سلام ببخشیدمن خواب عجیبی دیدم خواب دیدم کناریه دریاچه کوچک بودم وقتی خیره شدم به سبزه های کناردریاچه یه چیزی شبیه کبوترسفیدمیومدسمت من به اب نگاه میکردم برق خاصی داشت مث دریاچه اکلیلی باشه بعدش انگاریکی بهم گفت ازسرورکائنات بخواه کمکت کنه انگاراسم حضرت علی توذهنم اومدبعدانگارچشمموبستم رفتم یه قسمت ازنقشه کشورانگارطرفای شیرازبودمث کسی بابشقاب پرنده ازاسمان میره زمین منم متوجه بودم چشممام بسته بودازاسمان پروازکردم به سمت اون نقطه اونجایه چیزمث ساعت اندازه یه اتاق بزرگ توذهنم انگارقطب نماباشه ازاب بودبعدگفتن برااینکه جنگ نشه بایدتنظیمش کنی منم انگارسمت شمال تنظیمش کردم روشماره ۱۰مث اینکه ساعت ده باشه بعدش یه جای بودشبیه ابادی ماباغ بودهمش زیرهردرختی یه تخت بودخانوادگی نشسته بودن بعدش ببخشیدعذرمیخام میگم دیگه توخواب اینجوربودانگاریه دفعه ادرارخونی کردم خیلی حجمش زیادبوددخترخالم تویه اتاقی داشت گریه میکردگفتم بیااب برام بگیرخودموشستم تعبیرش چیه

    1. سلام به شما لیلی عزیز.
      تبریک میگم به شما …
      شما در ایتدای رویا اقیانوس عشق و رحمت رو مشاهده کردید. اقیانوسی از نور که بنا بر گفته ها روح های الهی در این اقیانوس انتظار ورود به خلقت رو میکشن.
      دیدن این اقیانوس مقام و منزلت بالایی میخواد .

دیدگاه ها بسته است.