صفحه اصلی خدا شناسی پله پله تا ملاقات خدا
پله پله تا ملاقات خدا

پله پله تا ملاقات خدا

0
49

مبحثی که امروز با هم مطالعه میکنیم ، زندگی نامه ی شمس تبریز نیست چون کتابی به اسم پله پله تا ملاقات خداوند در بازار موجود است که زندگی نامه شمس تبریز را از کودکی تا پیری مورد بررسی قرار میده ، به این خواهیم پرداخت که چگونه خداوند رو کسب و درک کنیم ، و چگونه در این مسیر خداوند را بشناسیم .

چون بارها و بارها در ایمیل های ارسالی از طرف دوستان ، این سوال از ما پرسیده میشه که چگونه خداوند رو بشناسیم ؟ چرا تلاش های ما به ثمر و بی پاسخ میمونه ؟ پس خدا کجاست ؟ چرا جواب سوالات ما رو نمیده و ….

پله پله تا ملاقات

به این فکر میکردم که چطور این مبحث رو با تمثیلی ساده بیان کنم ، که هم من و هم شما از خوندن این مطلب لذت ببریم ، طوری که این مطلب حالا حالا ها از ذهنمون خارج نشه . در همین باب نگاهی به زندگی گذشته خودم انداختم و متوجه شدم که هر زمان به دنبال خداوند گشتم ، اون رو بیش از پیش گم کردم .

خداوندی که در هر ثانیه ی زندگی من حضور داره ، چرا باید به دنبالش بگردم ؟

یک مثال ساده برای حضور خداوند در درون ما ، گوش دادن به تنفس و ندای دَم و باز دَم هست . هرگاه حس کردیم که خداوند در کنار ما نیست و ما رو فراموش کرده ، کافیه به تنفس خودمون گوش بدیم …!!!

پله پله تا ملاقات خدا … این رو برای ما بیان میکنه ، که مسیر باید قدم به قدم طی بشه . اما این رو هم نباید از یاد ببریم که ما بین این قدم تا آن قدم ، گاهی فرسنگ ها فاصله است . و این رو باید بیاموزیم که فواصل میان قدم ها ، توسط خود ما ایجاد میشه نه خداوند .

در مصداق این سخن ، باید عرض کنم که : تا به حال در چندین مورد ، با افرادی بر خورد داشتم که نه تحصیلاتی داشتن ، نه پست مقامی در مرتبه ی فیزیکی ، نه کتاب های عرفانی و فلسفی زیادی خوانده بودن و نه مانند من وب سایت و تشکیلاتی داشتن ، اما ؟ نزد خداوند متعال عزیزتر از من بودن ، یا بهتر بگم ، این افراد خداوند رو بهتر از دیگران شناختن . چون همه ی ما انسان ها ، هم گناه کار و هم بی گناه ، هم عاشق و هم فارق ، نزد خداوند عزیز هستیم ، خداوند همه ی بندگانش رو به یک اندازه دوست داره . این ما هستیم که باید توجه رو از خداوند به سمت خود معطوف کنیم تا ببینیم ما تا چه حد خداوند رو دوست داریم !!!

فرض بر اینکه ما خداوند رو نمیشناسیم ، حال میخوایم پله پله به ملاقات خداوند بریم . چگونه این مسیر رو طی کنیم بهتره ؟

اطلاع از مسیر

ابتدا باید این رو بدونیم که شناخت خداوند ، یک مقصد نیست بلکه یک مسیر است . پس مهم طی کردن مسیر هست نه رسیدن به مقصد ، چون خداوند چیزی نیست که بگیم من او را شناختم و دگیر حجت بر من تمام شده ، ذات بی پایان ، پایانی بر آن نیست .

شاید با خود بگیم ، زمانی که نمی تونیم خداوند رو به طور کامل بشناسیم ، پس چرا وقت خودمون رو برای طی کردن مسیری بی پایان به هدر بدیم ؟

باید گفت زیبایی این مسیر ، در بی پایان بودن آن هست ، اما گمان میکنم باید تعریف بالا رو اصلاح کنم و این گونه بگم : شناخت خداوند یک مقصد نیست ، بلکه یک مسیر است یعنی : عشق خداوند به انسان مسیری است که پایانی ندارد . زیرا اگر با یک بینش باز به مسیر معنوی خود نگاه کنیم ، خواهیم فهمید که خداوند نیازی به این نداره که ، توسط ما شناخته بشه ، توسط ما ستایش بشه و یا مورد تعریف و تمجید قرار بگیره ، بلکه با طی کردن مسیر خدا شناسی ، انسان به خود شناسی میرسه و هر چقدر که مسیر رو بیشتر طی میکنه ، ارزش ها و گوهر هایی رو در درون خودش پیدا میکنه که تا دیروز اطلاعی از اون ها نداشته .

عزیزانی که دستی در آتش دارن و مکاشفه هایی تا به حال داشتن ، به خوبی میتونن این مطلب رو درک کنند ، زمانی که ما مسیر معنوی رو طی میکنیم ، رفته رفته در خواهیم یافت که رابطه ای دو طرفه و نه یک طرفه میان انسان و خداوند برقراره ، انسان در مکاشفه های درونی خواهد فهمید که رابطه عاشق و معشوقی در میان هست . آن وقت هست که خواهیم فهیمد ما مانند بردگانی نیستیم که تنها به ما دستور داده شده که خداوند رو ستایش کنیم ، بلکه حرکت به سمت خداوند در اصل حرکت به سمت خود است . ما هر قدم که به خداوند نزدیک تر میشیم ، در درون تحولاتی رو شاهد هستیم . عشق و بیداری معنوی رو تجربه میکنیم و کم کم به این امر پی میبریم که هدف از افرینش ما انسان ها ، پادشاهی در کنار خداوند بوده نه ستایش بی چون و چرای خداوند .

حرکت و اخلاص در عمل

بعد از اینکه به بینش لازم رسیدیم ، باید اخلاص عمل رو در درون خود افزایش بدیم ، باید کاری کنیم که هر عمل ما ، با بیشترین اخلاص همراه باشه . به عنوان مثال در محل کار مشغول خوردن ناهار هستیم ، اگر به همکار خود تارف میکنیم که بنشین و در کنار من ناهار بخور ، باید این تارف کردن از جان و دل باشه ، طوری که اگر بخشی از غذای خودمون رو هم به اون دادیم ، بدمون نیاد ، بلکه خوشحال باشیم که غذای خودمون رو با دیگری سهیم شدیم .

اگر میخوایم به مستمندی کمک مالی کنیم ، این کمک را با نام خداوند انجام بدیم و از خداوند بخوایم که این پول برای طرف مقابل پر برکت باشه و … سخنی از حضرت محمد (ص) : در آن دنیا ، اعمال انسان ها را با نیت هایشان می سنجند . پس اگر اعمال ما با خلوص نیت همراه باشه ، اجر و ثواب کارهای ما دو چندان خواهد شد .

رسم شاگردی

ما باید این رو بپذیریم که ، در حال حاضر یک شاگرد در دانشکده الهی هستیم نه یک استاد . پس باید در این مسیر همانند یک شاگرد باهوش و کنجکاو ، تمام توجه خود را ، به تعالیمی بدیم که توسط طبیعت و خداوند و اساتید برای ما در نظر گرفته شده . همیشه نباید استاد ما یک انسان ، یا یک کتاب یا یک پیر خردمند باشه . بارانی که از آسمان نازل میشه ، بلبلی که در زیر درختان مشغول به آواز خواندن هست ، مشاجره دو انسان با یکدیگر سر یک موضوع بی ارزش ، (غیبت ، بد گویی ، دو رویی) بعضی از افراد ، هر یک میتونن برای ما تعالیم معنوی ارزش مندی رو به همراه داشته باشند . ما باید این را بدانیم که هنوز یک شاگرد هستیم و هم اکنون باید هدف ما کسب تعالیم از اتفاقات پیرامون باشه نه قضاوت در مورد تعالیم . ما در مسیر معنوی ابتدا عاشقی و سپس تسلیم بودن در مورد خواست پروردگار را می آموزیم .

اگر رسم شاگردی رو به خوبی یاد بگیریم و هدف ما از حضور در مسیر معنوی به معنای واقعی شناخت خداوند باشه ، آن وقت مکاشفه های درونی ما نیز بیشتر خواهند بود . زیرا استاد درونی ما با شاگردی آرام رو به رو هست که اماده ی دریافت تعالیم معنوی است ، استاد درونی زمانی که می بینه شاگرد راه حقیقت ، همیشه اماده دریافت تعالیم حقیقی هست ، پس راحت تر میتونه با این شاگرد ارتباط برقرار کنه ، در نتیجه شاگرد را ، گاه و بی گاه به سرزمین های دور میبره تا با تجربیاتی ناب ، ایمان به خداوند  رو در دل شاگرد خود قوی تر کنه .

شرط صعود به پله ی بالاتر

یک مسیر معنوی ، همان طور که میتونه ما رو به پله های بالاتر ببره ، همان طور هم میتونه ما رو از عَرش به کَف برسونه ، به عنوان مثال ما شروع میکنیم به نماز خواندن ، نماز های خود را سر وقت میخوانیم ، بعد از هر نماز ذکر میگیم ، نماز شب میخوانیم و …. حال اگر گمان کنیم که خداوند باید به خاطر نماز خواندن به ما پاداشی بده و یا این کار رو به خاطر خداوند انجام دادیم ، از اجر کار خود کاسته ایم . و اگر پیش خود اینگونه فکر کنیم که حال که من نماز میخونم از دیگر انسان ها برتر و بهتر هستم ، من نزد خداوند عزیز تر هستم ، میشه گفت اجر نماز خواندن رو از بین بردیم .

اگر به خاطر حجاب ظاهری و انجام دادن کار های خیر ، به خود مغرور بشیم ، باز هم اجر کارهای خود را از بین بردیم . اعمال و عبادت های ما در مسیر معنوی به هیچ عنوان نباید باعث ایجاد غرور و کِبر و خود پرستی در ما بِشَن ، بلکه باید ما را سبک تر ، خاکی تر ، مهربان تر و خداگونه تر کنند .

شرط صعود به پله ی بالاتر همین است . در غیر این صورت ما سال های سال در یک پله بدون هیچ پیشرفتی خواهیم ماند .

کسب بصیرت

بصیرت یعنی اینکه بتونیم اخلاق های خوب و بد را در خود تشخیص بدیم . حال از خودتون این سوال را بپرسید : من چه اخلاق های بدی دارم ؟ چه اخلاق های خوبی دارم ؟ اکثرا از اینکه بگیم چه اخلاق های بدی داریم ناتوان هستیم . برای این کار راه کاری موجود هست .

خودتان را از بالا نظاره کنید . یا در هنگام انجام کارها ، از خود این سوال را بپرسید که اگر استاد درونی در این مکان حضور داشته باشد و من را مشاهده کند ، خوشحال میشود یا ناراحت . چون معمولا ما ، پشت سر دیگران غیبت میکنیم ، اما زمانی که مشاهده میکنیم فردی در حال غیبت کردن است ، خوشِمان نمی آید .

نکاتی مهم

تقریبا نیمی از ما ، زمانی که مسیر معنوی را آغاز میکنیم ، بعد از مدتی احساس میکنیم که پیشرفتی نداشته ایم ، یا در رسیدن به خداوند ناتوان بوده ایم و این راه برای ما ساخته نشده است . باید گفت نه تنها من ، نه تنها شما ، بلکه تمامی انسان ها میتوانند به شناخت خود و خداوند نائل آیند . اما به واقع چرا ما احساس میکنیم در این مسیر موفق نبوده ایم ؟

علت های زیادی در این باره دخیل هستند که چند مورد را برای شما میگیم .

برداشت اشتباه از نشانه های موفقیت در مسیر معنوی : ما اینگونه فکر میکنیم که اگر شخصی تجربیات درونی زیادی داشته باشد و یا در خواب اساتید رویا را مشاهده کند و یا در مراقبه های خود نور و صوت الهی را رویت کند ، این شخص در شناخت خداوند موفق بوده ، پس چون من ، این تجربیات را کسب نکرده ام ، در شناخت خداوند موفق نبوده ام . این تعبیر کاملا اشتباه است، چه بسا انسان هایی که در نزد خداوند بسیار بسیار عزیز هستند ، اما چون شرایط حضور اساتید   را فراهم نکرده اند ، مکاشفه ای کسب نمیکنند . به عنوان مثال انسان هایی که سحر خیر هستند مکاشفه های بسیار بیشتری را از انسان هایی که خوابشان سنگین تر است دارند ، چون افرادی که خوابشان سنگین است یا شب ها دیر میخوابند ، رویاهای معنوی خود را به یاد نمی آورند .

خداوند تنها در ساعات عبادت : بعضی از ما تنها در ساعات عبادت به دنبال خداوند هستیم ، در هنگام نماز یا شکر گذاری عابد و زاهد هستیم ، و هنگامی که به اجتماع باز میگردیم میشویم همان انسان قبلی . این امر باعث ایجاد دوگانگی در ماهیت روح میشود ، در نتیجه رویاهای این افراد دچار آشفتگی بالایی میشود .

سخت پنداشتن مسیر معنوی : گاهی گمان میکنیم که مسیر معنوی بسیار بسیار دشوار است ، گمان میکنیم باید از تمام دل خوشی های خود دست بکشیم و تبدیل به یک فرد خشک مذهب شویم . گمان میکنیم باید ریاضت های بسیاری را تحمل کنیم تا فرجی حاصل شود و …

هر چقدر سخت بگیرید ، راه سخت تر میشود . اصلا نیازی به سخت گیری نیست . فرق شما با انسانی که با معنویت کاری ندارد ، تنها در یک چیز است ، شما به رویداد های زندگی و علت حضور خود در این عالم توجه دارید ، دیگری به رویدادها و علت حضور خود توجهی ندارد . پس فرق شما با یک انسان غیر معنوی تنها در سطح آگاهی شماست . پس نیازی نیست از یک مسیر معنوی یک کوه بسازیم . ما انسان ها اگر توجه را به زندگی روزمره خود اضافه کنیم برای مسیر معنوی کافیست .

به عنوان مثال : توجه میکنم به افکار و عقاید پدرم ، قضاوتم نمیکنم ، بلکه توجه میکنم ، توجه میکنم به عشق خالصانه مادرم نسبت به من ، توجه میکنم به زندگی حیواناتی که در پیرامون من در حال زندگی هستند ، توجه میکنم به اینکه چرا انسانی به یکباره خشمگین میشود و کنترل خود را از دست میدهد ، توجه میکنم به زیبایی یک گل ، توجه میکنم به تناسب و زیبایی اندام خود . در نتیجه من علت همه چیز را میفهمم ، همه چیز برای من ارزشمند میشود و به ارزش خود پی میبرم . زمانی که به ارزش خود پی بردم ، سعی میکنم نقاط ضعف خود را بر طرف کنم . حال عبادت میکنم و خداوند را به خاطر همه ی نعمت هایش سپاس گذار خواهم بود .

حال اگر توجهی به زندگی روزمره خود نداشته باشم ، همه چیز در برابر من بی ارزش است پس اگر خداوند را عبادت کنم ، عبادتم از جان و دل نیست ، بلکه به خاطر ترس از خشم خداوند است.

پله پله تا ملاقات خدا حکایت تعالیم بسیاری است که تا سالهای سال گفتگو میطلبد . و چه زیباست اگر خود آن تعالیم را کسب کنیم . حکایاتی که امروز مطالعه کردید ، نوشته ای بود از تجربیاتی که تا به حال در این مسیر کسب کرده بودم . و اگر به فراز و نشیب های مسیر معنوی خود توجه کنید ، به طور حتم تجارب شما بسیار گران بها تر خواهد بود . این پست ، تمام جوانب صعود به سمت خدا را برای شما بازگو نکرده است ، بلکه تنها هدف این بود که بینشی را به شما برای ادامه مسیر، اعطا کنیم . طی کننده مسیر شما هستید . به امید آنکه هر یک از ما در رسیدن به شناخت خود و خدای خود موفق باشیم . ما را در بخش دیدگاهها از تجارب و نظرات خود بهره مند سازید . با تشکر ، شهاب .

 %d8%aa%d9%84%da%af%d8%b1%d8%a7%d9%85-%d8%b3%d8%b1%d8%b2%d9%85%db%8c%d9%86-%d9%87%d8%a7%db%8c-%d8%af%d9%88%d8%b1

 

شهاب دلفان آذری 7 سال است که چشمانم با نگاه دیگری به دنیا باز شده است. شاید بتوان گفت 7 ساله ام. زندگی توامی از عشق و شوق تسلیم بودن در برابر خدایی است که آفریننده ی عشق است. رفته رفته تعالیم و مفاهیم بالاتری را کسب میکنیم. در یادگیری مطالب کوتاهی نکن. زمان همیشگی نیست. یک روز وقت رفتن من و تو نیز می آید. آن زمان سرنوشت ساز است. بگذار رو سفید باشیم. دنیا از آن چیزی که در ظاهر می بینی بسیار عمیق تر، با ارزشتر و معنوی تر است. تنها کافیست که بخواهی خدایت را بشناسی. اگر شاگرد حاضر باشد. استاد نیز حاضر میشود.

دیدگاه(۴۹)

  1. سلام خدمت شما جناب آقای دلفان آذری ارجمند. یه سوال دارم. درارتباط با موضوع توبه و بخشودگی پروردگار، و همچنین موضوع کارما. مثلا بنده گناه یا گناهانی قبلا مرتکب شدم و الان با همه وجود پشیمونم و توبه میکنم، اینکه خداوند فرمودن توبه رو قبول داره و آدمو میبخشه، آیا با جریان کارما و اینکه هرکاری بکنیم طبق قانون و عدالت خدا و چون گناهان وخطاهای ما سلسله وار روی عالم هستی و دیگران تاثیر گذاشته، خوب تکلیف توبه بخشودگی و همچنین کارما ما چی میشه ، باسپاس جنابعالی.

    1. سلام به شما کامران عزیز.
      موضوع توبه فرق میکنه. زمانی که شما توبه میکنید، قسم میخورید که دیگر هرگز فلان خطا رو انجام نمیدید. پس نیازی نیست دوباره کارما رو تجربه کنید. کارما به این علت هست که شما درسهای لازم رو فرا بگیرید تا متوجه اشتباهات خودتون بشید.
      که شما با توبه این کارما رو رد میکنید.
      و جمله معروفی هم هست که میگه گر صد بار توبه شکستی باز آ.
      این به معنی این هست که ما نباید از لطف بخشش پروردگار خود نا امید بشیم.
      پس بخشش خداوند در اولویت هست.

  2. سلام شهاب اقا
    انگار شما فرشته ی راهنمای من بودین از طرف خداوند خیلی ممنونم بهتر از این حرف حرفیو سراغ ندارم بهتون بگم

  3. سلام
    خسته نباشید ببخشید ک تو این قسمت در مورد موضوع دیگه صحبت میکنم اخه نشد تو قسمت خودش بگم
    من مدتیه ک همش اعداد رند میبینم اینقدر ک واسم عادی شده دیگه بهش توجه نمیکنم یا معنیشو نمیخونم چون وقتی معنیشو میخونم همش نوشته اساتید مقرب با شما هستند یا افکار شما ب سرعت در حال وقوع است و یا مثبت نگر باشید ….
    .
    در مورد تمرین سکوت من از تنها بودن و تمرینی ک شما گفتید میترسم چندبار چشمام رو بستم امتحان کنم اما نتونستم بعد از چند دقیقه چشمامو باز کردم خیلی دوست دارم موفق بشم اما…
    ـ
    و میخواستم بدونم شما این اطلاعات رو از کجا بدست میارین ؟

    1. سلام به شما ، کتاب پیام هایی از فرشتگان، نوشته دکتر دورین ویرچو هست که من با این کتاب رو با تجربیات خودم تلفیق کردم و براتون نوشتم.
      تمرین سکوت هم برای همه یک چیز واجب نیست ، میتونید انجامش ندید اشکالی نداره.
      اما ترس و شکهای زیادی رو نسبت به راه ها در دل دارید . یه فکری به حال این موضوع بکنید.
      نظرات مطالب رو بخونید و از تجربه ی دوستان عزیز استفاده کنید. در پناه حق

  4. فرمودید «کم کم به این امر پی میبریم که هدف از افرینش ما انسان ها ، پادشاهی در کنار خداوند بوده نه ستایش بی چون و چرای خداوند .»
    اما در قرآن آمده که «و ما خَلقَتِ الجِنَّ و الانسانَ اِلّا لِیَعبُدون ، و ما جن و انس را نیافریدیم مگر برای اینکه مرا پرستش کنند.»
    نظر شما در این خصوص چیه؟

    1. سلام به شما حمید رضا عزیز.
      اینجا هم هر شخصی نسبت به بینش خود، برداشتی از این صحبت داره.
      شخصی با خواندن این آیه، پیش خودش میگه که این خدا چقدر ظالم هست، که بندگانش رو فقط برای عبادت کردن آفریده است.
      اما خود من به شخصه، متوجه این موضوع شدم که من برای بردگی و ستایش حق به زمین نیومدم. بلکه اومدم تا خودم رو بشناسم، چون زمانی که خودم رو بشناسم، خداوند رو میشناسم.
      عبادت، همچون نوری هست از جانب حق که بر قلب من جاری میشه. این عبادت، من را آماده پذیرش حقیقت میکنه. حقیقت جدا از خداوند نیست، عبادت بردگی خداوند نیست. بلکه وصل شدن به سرچشمه نور الهی هست . و انسان با عبادت کردن میتونه تا بالاترین مراتب معنویت صعود کنه .
      پس تفسیر این آیه از نگاه من، ظلم از جانب پروردگار بر انسان نیست. بلکه ارائه راهی هست برای رسیدن به بالاترین مراتب انسانیت.

  5. شهاب عزیز
    سلام
    خواستم خدمتت عرض کنم که کتاب پله پله تا ملاقات خدا کتابی است نوشتهٔ دکتر عبدالحسین زرین‌کوب.این کتاب در مورد زندگی، اندیشه و سلوک مولانا جلال‌الدین محمد بلخی (رومی) می‌باشد. البته در این کتاب بدون شک در مورد شمس تبریزی هم نوشته. چون مولوی بدون شمس ، نمیشود. ولی اصل کتاب در مورد مولوی است.
    با تشکر

  6. متشکر از پاسخ شما.عذرمیخوام باید چیکار کنم تا بیشتر این انوار بر من تابیده بشه و این انرژی مثبت شب قدر هم تا مدت زیادی در روح و جسم من باقی بمونه؟

    1. در مسیر حق قرار بگیرین، تسلیم امر خداوند باشید و خداوند رو بشناسید. کارهای خوب انجام بدین، و همه ی صفات خوبی که در همه ی ما هست اما در انجامش تنبلی میکنیم.

  7. سلام اقا شهاب.طاعات و عبادت شما قبول درگاه حق.من امشب هنگامی که شب قدر به اتمام رسید از مسجد همراه با انبوهی از جمعیت خارج شدم.مدتی بعد احساسی عجیب در بدن و خصوصا ناحیه قلب کردم.ترس و اندوهم از بین رفته بود.تا الان هم همبنجوره که دوساعته شب قدر تموم شده.این حس عجیب و زیبا با منه.ایا نور خداوند متعال درمن جاری شده؟ من هم اکنون احساس سرزندگی وعشق به تمام مخلوقات رو دارم.ترسم کامل ازبین رفته.

    1. سلام به شما امیر حسین عزیز
      بله، انوار الهی در درون شما جاری شده، این همان انرژی مثبت است، همان نور الهی که در شب های قدر و دیگر شب ها بر انسان تابیده میشه.

  8. سلام دوست گرامی
    خدا که بی نیاز است….پس چه نیازی بود انسانی بیافریند که خودش به او عشق بورزد
    یا اصلا هدف او از اینکه.. ما آفریده شویم ..مراحل را هم طی کنیم و.. حتی ما هم پادشاهی کنیم.. چه بود؟

    1. سلام به شما زهرا عزیز ، خداوند انسان را آفرید ، خداوند تمام جهان را آفرید . قبل از آفرینش فقط او بود او . خودش بود ، خودش از عشق بود و جان . که به همین دلیل شعرا او را جان جانان خطاب میکنند. او جان و عشق بود. این ذات بی مثل و مانند خواست که خلقت را آغاز کند ، آغاز کردن خلقت چه سودی به حال او داشت ؟ هیچ . تنها با این کار خواست عشق خود را در تجلی های مختلف به ظهور برساند. اما این فقط در مورد آفرینش جهان و موجودات زنده بود . تا اینکه نوبت به انسان رسید . خداوند با آفرینش انسان ، در اصل جلوه ای از خود رو نمایان کرد . اما در قالب یک جسمی به نام انسان . چرا ؟ چون از بین موجودات زنده ، این انسان هست که دارای اختیار است . اختیار این رو داره که بخواد خوب و یا بد رو انتخاب کنه . خود خداوند هم دارای اختیار هست . انسان با رسیدن به کمال ، شاید چند پله از خود خداوند کمتر باشد ، به چنان مراتبی میتواند برسد که اگر گفته بشه مغز انسان سوتتتت میکشه . چه بسا بعضی از اون قابلیت ها رو هم در این سایت نوشتیم . مانند تغییر آینده در خواب ، سفر روح ، شفای بیماران و …. پادشاهی ما عاشقی ماست . عاشق من هستم و عشق خداست ، خداوند نیز عاشق من است و عشق از او سرچشمه میگیرد … تنها زمانی عشق معنا پیدا میکند که عاشق و معشوق هر دو به احتساب اختیار عاشق یکدیگر باشند . پس این یعنی پادشاهی من و خدا به واسطه ی عشقی که برقرار است .

  9. آقا شهاب بزرگوار دراین هیچ شکی نیست که ما بنده خداییم و همه چیزرو از آفریده های خدا یاد میگیریم.شما هم یکی از آفریده های خداوند هستی که سر راه ما قرار گرفتبن و مطالبی رو که از آفریده های خدا یاد گرفتین خیلی بی ریا و صادقانه در اختیار همه قرار میدین.شاید اگه اینجوری جمله ام رو میگفتم بهتر بود.شما معلمی هستین که همه چیز رو خالصانه در اختیار شاگرداتون گذاشتین و من بابت این موضوع مدیون شما و خدای خودم که شما و این سایت رو سر راهم قرار داد هستم.

    1. سلام به شما خانم فاطمه ـ نظر لطف شماست ـ همتن طور که خود شما گفتین این لطف خداوند بوده و من هم به شخصه از خداوند ممنون هستم و شما هم از خداوند تشکر کنین و این سایت رو تنها راه برای رسیدن به خدا ندونید ـ این سایت تنها شروع راه شما و دیگر دوستانه ـ شاد باشید

  10. سلام آقا شهاب بزرگوار پست زیبا و جالبی بود و انسان رو به تفکر وا میداره.یاد این جمله افتادم که حضرت علی می فرمایند هر کس به من کلمه ای رو آموزش بده مرا بنده خود کرده.مطمین باشین با این سایت آموزنده ای که دارین و این مطالبی که مینویسین و باعث میشین چیزای زیادی یاد بگیریم من رو تا آخد عمر بنده خودتون کردین.

    1. سلام به شما فاطمه خانم ، این صحبت شما صحیح نیست ، بیش از چیزی که من دارم به شما یاد میدم ، طبیعت و آفرینش ، چند برابرش رو داره به شما آموزش میده . من هم یاد گیرنده از همین افرینش هستم . پس ما بنده ی خدا ، شما هم بنده ی خدا ، شما هم مدیون خدایی . منم مدیون خدام

  11. سلام من مدت کوتاهی که با سایتتون آشنا شدم..به مطالبی که خوندم عمل کردم.فقط یک بار خواب شفاف یا آگاهانه دیدم هر چیزی که به ذهنم می رسید و تصور میکردم تا واقعی شه خواننده مورد علاقم هم اومد به ذهنم اما هرچی به عکسش یا چهرش فکر میکردم واقعی نمیشد میخواستم بدونم چرا؟ هر وقت هم صحنه ی خوابمو تغییر میدادم کف پاهام احساس خنکی میکردم.

    1. سلام به شما فتانه عزیز .
      مشاهدات ما در دنیای خواب گاهی متفاوت از دنیای بیداری هست . همچنین گاهی ذهن در خواب ها مداخله میکنه و خواب واقعی رو تبدیل به یک خواب ذهنی میکنه .
      در تجربه ای که شما داشتید ذهن هم مداخله میکرده . علت این بوده که چهره ها ، چهره واقعی نبودند . همچنین در خواب ها تا زمانی که به آگاهی کامل نرسیدید درخواست چیزی رو نکنید .

  12. آقا شهاب سلام ، واقعا” از مطالبی که در سایت گذاشتید ممنونم . مخصوصا” مقلات “بیا طرحی نو در اندازیم” که واقعا” در من تاثیری شگفت انگیز داشتند . که لازم است از شما و خانم جویا کمال تشکر و قدردانی را داشته باشم . و از اینکه اتفاقی با سایتتان آشنا شدم خداوند متعال را بسیار شاکرم . موفق و موید باشید .

    1. سلام به شما منصور جان . سایت خودتونه ، خیلی خیلی خوش اومدین به سایت خودتون ، مقاله طرحی نو رو خانم جویا نوشتن ، باید از ایشون تشکر کنیم . شاد و سربلند باشید.

  13. با سلام
    یکی از دوستان سوالی پرسیده بودند مبنی بر اینکه : ” برای مشکلاتم ، شخصی من رو به فردی که با فرشتگان و اجنه دعا مینویسه و مشکلاتم رو حل کنه معرفی کردن و درخواست یک میلیون پول از من کردن که گناهانم رو با این نوشته ها پاک کنن و راه رو بر من هموار . ”

    دوست عزیز فرشتگان با اجنه در یک سطح ارتعاشی نیستند و منبع ِ تغذیه ی این دو دسته یکسان نیست . فرشتگان از نور و برکات ِ الهی تغذیه میکنند و نیازی به پول و ثروت ِ من و شما ندارند چون نوعا جنس ِ دریافتهای اونها فقط از جنس ِ معنویات است . اجنه نیز نیازی به پول و ثروت ندارند و کسانی که با نور و انرژی های مثبت کار میکنند ، کاری به دنیای ِ آنها ندارند زیرا اینقدر دنیای ِ نور غنی ایست که برای دریافت ِ چیزی به دنیایی دیگر سرک نمیکشند !
    ارتباط برقرار کردن با دنیای فرشتگان ، خودبرترتان ، خدایتان و منابع ِ نور ، از طریق ِ خواست ِ قلبی ِ شما و حرف زدن ، نامه نوشتن ، ایمان به آنها ، و مدیتیت کردن برای ارتباط با آنهاست . راهی که شما را یک شبه به تمامی ِ آرزوهایتان برساند تقریبا وجود ندارد ! اگر هم باشد بعید است که از نور نشات گرفته باشد !
    من شخصی را میشناسم که به نظر میرسد فقط با نور کار میکند و شفاگر ِ قابلی ایست . در صورتی که تمایل داشتید به ایشان مراجعه کنید و از انوار الهی کمک بگیرید :
    پیر ِ مهر ، دکتر نباتی
    http:www.piremehr.ir
    خیر پیش
    جویا

  14. باسلام .
    لیلی جان برای اینکه بتوان با شما ارتباط برقرار کرد باید یک ایمیل آدرس ارائه بدید که بشه در اون از مسائلتون درست با خبر شد و مواردی که میتونید با اونها به راه و مسیر اصلی بیفتید ، مورد بررسی قرار داد . با این آدرس ایمیل که اکنون دارید نمیتوان ارتباط برقرار کرد .
    خیر پیش
    جویا

  15. تبریک میگم اقاشهاب به سلامتی براتون ارزوی روزهای پرازشادی وخوشبختی دارم

    1. سلام به شما ، سلامت باشید لیلی خانم ، دعا کنید برامون .

  16. این سوالوبرااین پرسیدم که اینجاخوندم اینایی که اینجاانژی مثبت میفرستن چندمرحله کلاسای پاک سازی روح رفتن اونارومیخواستم بدونم چیه

    1. با سلام
      نه لیلی جان . نمیدونم از چه کلاسهایی صحبت میکنی ولی انرژی هایی که برای درمان یا رفع مشکل استفاده میشه ، گوناگونه . در فرقه ها یا گروههایی ، روش فرستادن انرژی همراه با مراسمی خاص و گذر از مراحل تمریناتی متفاوت ، توانش به شخص تفویض میشه ( مثلا در ح ل ق ه ع ر ف ا ن که گاها از دو منبع مثبت و منفی ِ انرژیها برای درمان استفاده میکنند ) ولی در مورد ریکی و فرستادن انرژی مثبت بعد از انتقال ِ همسویی از یک استاد به شاگرد ، خود ِ فرد ِ همسو شده ، در همون بیست و یک روزی که به درمان ِ و پاکسازی ِ خودش با خوددرمانیِ ریکی دست میزنه ، خودش رو تا حدودی پاکسازی میکنه ولی کلاس یا دوره ای رو نزد ِ کسی الزاما نباید بگذرونه تا بتونه مجرای ِ انتقال ِ انرژی ِ مثبت به کسی باشه .
      خیر پیش
      جویا

    1. سلام به شما ، شما کمی با خودت فکر کن و از بالا به خودت نظاره گر باش ، ببین ضعف شما در زندگی چه چیز هایی هستند ، هر ضعفی که دارید رو اصلاح کنید ، این میشه یک نوع پاکسازی عالی برای شما

  17. سلام اقا شهاب،سپاس از مطالب خوبتون،یه سوال داشتم،منظور از استاد درون یا اساتید رویا چیه؟ممنون میشم در این مورد منو راهنمایی کنین،ایا منظور همون فرشته ها هستن،.

    1. سلام به شما مینوتا عزیز ، لطفا پست اساتید رویا ، اساتید درون رو مطالعه کنید تا کامل برای شما مشخص بشه که منظور ما از استاد درون چه کسی هست . با تشکر از نظرات خوب شما .

  18. گاهی خدا به انسان می گوید :
    من خانه هستم .. ، در بزن .
    با هم چای میخوریم و گپ میزنیم
    تو سبُک میشوی ..و ..
    و من نظرم را در مورد تو عوض میکنم
    و کاری میکنم تا دلت گرم شود .
    لازم نیست سر سجادۀ نماز باشی
    می توانی همانطور که در حال چای خوردن هستی با من حرف بزنی
    یا .. همانطور که در حال گوش دادن به موسیقی هستی
    منهم از موزیک خوشم می آید
    خودم به انسانها آموزش داده ام بنوازند ،
    به بعضی از آنها الهام کردم چگونه ساز های متفاوت بسازند
    و نغمه های شورانگیز از آن بیرون بکشند ،
    با رقص هم مخالف نیستم .
    ببین پروانه ها چگونه می رقصند .
    گُل در حال رقص است .
    ابرها درحال رقصند.
    به کودکان نگاه کن ، پاک و معصومند و مدام درحال رقصند.
    گاهی خدا می گوید : مزاحم نیستی
    در بزن با هم یک چای بنوشیم و گپ بزنیم …

    ﺟﻠﻮﯼ ﻣﻦ ﺣﺮﮐﺖ ﻧﮑﻦ ﻣﻦ ﭘﯿﺮﻭﯼ ﻧﻤﯽﮐﻨﻢ،
    ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﻣﻦ ﺣﺮﮐﺖ ﻧﮑﻦ،
    ﻣﻦ ﺭﻫﺒﺮﯼ ﻧﻤﯽﮐﻨﻢ
    ﺗﻨﻬﺎ ﮐﻨﺎﺭﻡ ﻗﺪﻡ ﺑﺰﻥ ﻭ ﺩﻭﺳﺘﻢ ﺑﺎﺵ …

    1. با سپاس فراوان از شما . بسیار نوشته زیبایی بود .
      پروردگارا
      آن کس که تو را شناخت جان را چه کند
      فرزند و عیال و خانمان را چه کند
      دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی
      دیوانه تو هر دو جهان را چه کند

  19. سلام خدمت همه ی دوستای عزیز
    ممنون آقا شهاب بابت مطلب خوبتون.دلم خیلی که برای خدا تنگ میشه میام سراغ سایت شما.توی این چند سال اخیر از این دلتنگیها برای خدا زیاد داشتم تقریبا هر روز.این دلتنگیها بعضی وقتا به بیقراری و بعضی وقتا به غم تبدیل میشه.ولی خیلی اوقاتم عشق بی پایانی رو تجربه کردم از حضورش که البته بعد از گذشت چند روز جاشو به شک داده.مثلا خواب خیلی خوبی دیدم ولی بعد از فکر کردن بهش هی میگم همش ساخته و پرداخته ی ذهنم بوده و دقیقا منم وقتی بیشتر دنبال خدا گشتم بیشتر گمش کردم.
    یادمه شبی که خواب استاد رو دیدم.و چه روز قشنگی بود اون روز با اینکه اون زمان (تابستون گذشته) زیاد به استاد رویا اعتقاد نداشتم چون قبلش یکی از کتابهای ا….ر رو خونده بودم و رد نمیکردم ولی به نظرم اومد شاید یه عده باشن بخوان با ذهن مردم بازی کنن (از این آدمها من دیدم و متاسفانه زیر هیپنوتیزم ناخواسته اونها هم بودم) البته ایشون انسان بدی نبودنا ولی خوب کارشون درست نبود.
    خلاصه خیلی با نظر خوب به اساتید رویا نگاه نمیکردم.اما شبی که خواب ایشون رو دیدم انقدر خوشحال شدم که حد نداره.راستی استادم خانوم بودن 🙂
    خلاصه توی این زمانا که یه سری اتفاقای زیبا میبینم حضور خدا رو بیشتر حس میکنم و خیلی خوشحال میشم.اما وقتی یه سری اتفاقای بد چه درونی چه بیرونی بیافته فکر میکنم از خدا دور شدم و این خیلی برای من سخته.
    راستی آقا شهاب خیلی قسمتهایی توی وب رو که تجربه های خودتون یا آشنایانتون رو نوشتینو دوست دارم اگه امکانش هست بیشتر بنویسین از مکاشفه ها.اینارو که میخونم ایمانم بیشتر میشه چون میبینم یکی دیگه این راهو رفته میگم پس اینا حقیقیه پس منم میتونم.
    چون گاهی وقتا فکر میکنم شاید تو این دنیا نمیشه بیشتر از این به خدا نزدیک شد.
    یه سوالی داشتم چرا استاد رو دیگه ندیدم؟
    دوست داشتم حرفاشونم یادم میموند.در مورد نظاره خود من گاهی اوقات در جای اون ناظر خاموش قرار گرفتم و حالتی که داشتم فقط نظاره بدون قضاوت بوده.البته بعدش فکر میکنم که کارهایی که کردم بد بوده یا نه گاهی هم در حین نظاره میفهمم مثلا الان این کار آخر تنبلیه ولی باز ادامه دادم متاسفانه.
    راستی من اون برداشتای اشتباه از جلو رفتن در مسیرو دارم خیلی با اعتقاد :))))
    دیگه من خیلی شبها دیر میخوابم صبح هم دیر پا میشم بعدم به شما و خدا میگم چرا من خواب معنوی ندیدم چرا استاد نمیان (اون شبی که خواب استادو دیدم سر وقت خوابیدم و صبح سر وقت پا شدم)
    الان که فکر میکنم میبینم چقدر روم زیاده واقعا .خودم فهمیدم برم دیگه .سر شما رم درد اووردم خیلی ممنون از مطلب قشنگتون
    در پناه او باشین ایشالا

    1. سلام به شما ، بله همینطوره ، چون خداوند همراه ما هست ، مثل یک کلیدی که همه ی درها رو باز میکنه ، دیدن بعضی وقت ها کلید خونه همراهمون نباشه چقدر سراسیمه به دنبالش میگردیم ؟ اینم همینه ، خدایی که همراه ما هست ، اگر فکر کنیم نیست ، دست پاچه میشیم و همش بی مورد دنبالش میگردیم .
      در مورد پاراگراف دوم نوشته هاتون هم با خوندن پست هفت ماهیت خیر و شر کمی سوالات شما جواب پیدا میکنه انشاالله .
      استاد رویا تنها نظاره گر شماست تا راهتون رو خودتون پیدا کنید ، ایشون فقط زمانی که دارین غرق میشین میاد و به عنوان یک نجات گر نمیذاره پایین برین ، استاد رویا مانند یک مادر مهربون ، راه رفتن فرزندش رو نگاه میکنه تا اینکه فرزند خودش راه رفتن رو یاد بگیره ، شاید بگید پس
      چه کسی دست من رو نگه داره ؟ خب ، دانش شما ، هوش شما ، دین شما ، اعمال خوب شما ، همه مانند دستگیره هایی هستند که در مسیر شما قرار داده شده تا راه رفتن رو خوب یاد بگیرید ، اون با تکیه بر خودتون .
      به ساعت خوابیدن و همچنین ساعت بیداری خودتون نظم بدید ، خواب هاتون بهتر میشه . من از نظرات بلند و پر سوال شما لذت میبرم دوست عزیز ، شاد و موفق باشید .

  20. سلام

    یه ختم قرآن گذاشتم تو وبم اگه دوست دارید میتونید تشریف بیارید و شرکت کنید.

    ممنون

  21. اقا شهاب خیلی خوشحالم و خدارو شکر میکنم که یه معلم هم سن خودم دارم…
    از مطالبت خیلی استفاده میکنم، خیلی ذهنم رو باز میکنن، ممنون…

    1. سلام به شما ، ممنون مصطفی جان ، شما مانند برادر من هستی ، امید وارم در مسیرت موفق باشی

  22. با تشکراز مطالب مسیریابتان.
    تفکر،آگاهی وبصیرت رمز شکوفایی همه افراد می باشد.
    نمی دونم چرا این همه نعمت دور و برمون یادمون می‌ره
    و مثل این بچه های غر غرو هی از زندگیمون می نالیم
    هی از خدا و این زندگی و روزگار شکایت می‌کنیم
    کاش چشمامون رو بیشتر باز کنیم.

    1. سلام به شما ، تشکر از شما ، همان طور که خود شما گفتید ، تفکر ، اگاهی ، بصیرت رمز شکوفایی همه افراد هست ، اگر ما در مورد چیزهایی که داریم ، چیز هایی که می بینیم ، چیز هایی که میخوریم ،تفکر کنیم ، اگاه میشیم و سپس بصیرت پیدا میکنیم . انشالله .

  23. سلام ، به همه دوستان سرزمین های دور که این روزها کمی دورتر به نظر میان خیلی وقته از دوستان خوبی مثل جویا و … خبری نیست من خودم عاشق بحث و گفتگو هستم چون توی بحث ها با مخالفانم همیشه چیزهای تازه یاد گرفتم و بینش خودم رو اصلاح کردم.
    با خوندن این مطلب نا خود آگاه یه سری مطالب از ذهنم گذشت که برای شما هم بازگو میکنم:
    چند روز پیش داشتم راجع به تولد و مرگ ستاره ها مطلب میخوندم که به متوجه شدم در کهکشان ها هرکدوم بیلیون ها ستاره (۱۰۰ بیلیون )وجود داره ستاره هایی مثل خورشید و در کل جهان ۱۰۰ بیلیون کهکشان وجود داره ؟ حالا ۱۰۰*۱۰۰ بیلیون ستاره؟ هر ستاره یک منظومه و حالا تصور کنید کره زمین رو.. تازه در عمر کره زمین میلیاردها انسان اومدن زندگی کردن و رفتن…. اونجا که شهاب می گه (هدف از افرینش ما انسان ها ، پادشاهی در کنار خداوند بوده ) به پادشاهی خودم خندیدم با خودم گفتم چه پادشاه حقیری هستم من!!!!!!!!

    1. سلام آیلین عزیز . من این روزها یه کم درگیر ترجمه و خوندن بعضی مقالات هستم که درباره ی ” ای اف تی ” بتونم یه مقاله ی نسبتا کوتاه به عزیزان تقدیم کنم تا در فرصت ِ بعدی خودشون به دنبال ِ خوندنها و گشتنهای بیشتر باشن و راهکارهای جدیدی رو به سمت ِ خودشون جذب کنن؛ برای همین بیشتر سعی میکنم وقتم رو که پس از کارهایی نظیر مشاوره و … باقی میمونه روی این هدف بگذارم ؛ در نتیجه مجالی برای بحثهای جنبی باقی نمیمونه . گواینکه بعضی مقوله ها هستند که در زمینه ی اطلاع رسانی و باز کردن بینش ِ دیگران عنوان میشن که قبلا درباره ی اونها بارها و بارها در پستهای دیگر هم صحبت شده و من نظرم رو خدمت ِ دوستان در همون پستهاارائه کردم ، این مبحث رو که شهاب جان عنوان کردن جزو همون دسته از اطلاع رسانی ها هستند .امیدوارم که راه بر همه ی ما روشن تر از پیش و هموار تر از همیشه باشه . مطلب آخر اینکه خودتون رو دست ِ کم نگیرید و پادشاهی ِ سرزمین ِ خود رو با عظمت بپذیرید !!
      خیر پیش
      جویا

      1. سلام جویای عزیز در هر کجا که هستید و به هر کاری که مشغولید برایتان بهترینها رو آرزومندم و هدف من از غر غر کردن همین بود که بگم به یاد شما هستم با همه شما (پروانه خانم ،ویدا، شهاب و شیدا و شما و بقیه عزیزانی که اسمشون رو نیاوردم )احساس نزدیکی میکنم و با اینکه در دنیای مجازی با شما آشنا شدم دلم گه گاهی براتون تنگ میشه.

        1. شما بزرگواری آیلین خانم ، البته نا گفته نمونه ، شما هم کم پیدا هستید ، این رابطه دو طرفه است ، ما هم از اینکه به دور هم هستیم و با هم در مکانی دوستانه به دور یکدیگر جمع هستیم بسیار خرسند هستیم ، و ارتباط ما با شما و دیگر عزیزانی که در گروه خیریه فعالیت هایی رو داریم هم که جای خود داره و بالاتر از اعتماد و احترام هست .

  24. گاهی وقتا خوندن بعصی مطللبها آدمو بیدار میکنه وآدم فکر میکنه زندگی یعنی رسیدن به آرزوها ولی اشتباه محضه ممنون از مطلبی که گذاشتین ماخدارو فقط تو سختیا یاد میکنیم و انتظار همه چی داریم

    1. سلام دوست عزیز ، هدف از نوشتن این پست هم یاد اوری بعضی از نکات معنوی به خود بود ، شاد و سربلند باشید /

  25. سلام به آقای شهاب گل
    مبحثی که به اون پرداختین زبان دل بسیاری از انسانها ست؛ از وقتی که مطلبتون رو دو بار خوندم، دارم به این مسئله فکر می کنم که چه قدر “انرژی ذهنیمون” رو برای رفع سوء تفاهم ها از کلمات صرف می کنیم.
    “رسم شاگردی” رو چه قدر خوب و قشنگ یادآوری کردین ؛ یکی از آداب شاگردی شاهد و حاضر و ناظر بودنه . . .

    دلت و دنیات مملو از عشق و عشق و عشق

    1. ممنون خانم درویش ، البته همان طور که گفتم این مبحث کامل کامل نیست ، چون اگر مطالب بیشتر بشه ، از حوصله خواننده خارج میشه ، بلکه سعی کردم بینشی رو به عزیزان اعطا کنم . امید وارم که مفید واقع شده باشه

دیدگاه خود را بیان کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

قبل از ارسال دیدگاه معادله زیر را پاسخ دهید. *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.