صفحه اصلی خدا شناسی هفت مرتبه گذار
هفت مرتبه گذار

هفت مرتبه گذار

0
36

سلامی دوباره خدمت عزیزان سرزمین های دور …

پست قبلی ، مقدمه ای از گذار  بود ، در این پست ما مراتب گذار رو بررسی میکنیم ، ابتدا ازتون خواهش میکنم خط به خط این پست رو با دقت مطالعه کنید ، چون مبحث بسیار مهمی هست ، با خوندن این پست جواب بسیاری از سوالات خود رو نسبت به خداوند و خودتون پیدا میکنید ، همچنین در خواهید یافت که حال در چه مرتبه ای از گُذار قرار دارید … درک این پست به شما کمک میکنه تا معنای خداشناسی رو درک کنید .  شما رو به ادامه مطلب دعوت میکنم …

هفت گذار

ما در زندگی خود شاهد اتفاق های خوش آیند و ناگوار بسیاری بودیم ، در بعضی از گُذر های زندگی به موفقیت دست پیدا کردیم و در بعضی از گُذر ها با شکست مواجه شدیم . اما جای خداوند در این اتفاق ها کجاست ؟

همون طور که در پست مقدمه ای از گُذار بهش اشاره کردیم ، هر یک از ما انسان ها بارها و بارها و به گُذار دعوت میشیم ، و زمانی که پای در مرحله ی گُذار گذاشتیم نباید فکر کنیم که حال خداوند رو شناختیم، بلکه باید بر این موضوع مُشرف باشیم که تازه مسیر خداشناسی رو شروع کردیم .

بارها از خودمون پرسیدیم که چرا خداوند یک راه و یا یک دین واحد رو برای راهنمایی بنده هاش مشخص نکرده ؟ چرا از همون ابتدا نگفته تمامی انسان ها باید از این راه به من برسن ؟ یا اینکه چرا خداوند از ابتدای خلقت پنهان از دیده ها بوده ؟ بلکه همیشه تجلیاتی از خداوند رو دیدیم .

اگر خداوند از ابتدای خلقت همه ی ما انسان ها رو مُجاب به استفاده از یک دین و یک روش برای کسب معرف و شناخت ذات بی مثل و مانندش میکرد ، در  اصل اختیار رو از ما انسان ها گرفته بود . چون خدای بزرگ نیازی به این نداره که شناخته بشه … چرا خداوند پنهان از دیده ها بوده ؟ چرا به عنوان مثال در شهر مکه تخت پادشاهی بنا نکرد تا ما انسان ها به اونجا بریم و به طور مستقیم ایشون رو زیارت کنیم ؟ راستش اوضاع از این قراره :

ما همیشه شنیدیم که انسان اشرف مخلوقاته و میتونه به مقام قُرب الهی هم دست پیدا کنه ، این  یعنی آفرینش آسمان ها و زمین برای این بوده که انسان به شناخت صحیحی از خودش برسه و بتونه قابلیت هایی که خداوند بهش داده رو شکوفا کنه … اگر کمی با خودمون فکر کنیم خواهیم دید که ما مالک زمین هستیم ، ما موجود برتر زمین هستیم و این ما هستیم که داریم سرنوشت آینده زمین رو مشخص میکنیم .  خداوند متعال ما انسان ها رو آفرید تا به شکوفایی معنوی برسیم  و صفات خدایی رو در وجود خود متجلی کنیم . اما  ما چطور میتوینم این روند رو طی کنیم ؟ چطور میتونیم مراتب گُذار رو طی کنیم و به خدا شناسی برسیم ؟

گُذار انسان به سوی قادر متعال متشکل از هفت مرتبه است … که انسان به شرطی میتونه تمام این گُذار ها رو طی کنه که خود رو در مرتبه ی خاصی محصور و محدود ندونه … در ادامه این گُذار ها رو براتون توضیح میدم .

دونستن این نکته هم لازمه ” تمامی معجزات در مرتبه ی گذار اتفاق می افتند ، که سطح معجزات هر مرتبه با مراتب  بعدی متفاوته، انسان بسته به نوع سطح شناختی که از خدای خودش رسیده ، در همون سطح هم معجزاتی رو از خداوند خودش دریافت میکنه” . در ادامه متوجه منظور خواهید شد . با ما همراه باشید .

مرتبه ی اول : خداوند حافظ

در این مرتبه انسان نیازمند به بقاء است ، از این رو به خاطر بقاء جان و مال خود، روی به خداوند میاره ، انسان میخواد که این خدا ازش در مقابل خطرات زندگی و اتفاق ها نا گوار مراقبت کنه … انسان هایی که که به خاطر بقاء جان و مال خود ، روی به خداوند آورده اند ، خداوند آنها از نوع مرتبه ی اول هست … این دسته از افراد خواسته های زندگی خودشون را از طریق حمایت خانواده ، جامعه ، و راحتی های مادی برآورده میکنند . یعنی برای رسیدن به خواسته هاشون از این افراد کمک میگیرن و امیدشون به این افراد هست.
این افراد به علت ترسی که از خداوند دارند از خشم خداوند در گریز (فرار) هستند ، و اگر در زندگی دچار سختی و بیماری بشن ، خدای ساخته ی ذهن این افراد ناتوان محسوب میشه و از این رو با این خداوند به جنگ می پردازند (نسبت به خداوند کافر میشن) ، چون به خاطر بقاء و حفظ جان و مال روی به خداوند آورده بودند . این افراد سعی میکنند به جای تغییر افکار خود ، افکار دیگران رو به نغع افکار خود تغییر بدن .
این دسته از افراد به خداوند ایمان دارند و او را پرستش میکنند ، اما در عین حال از خداوند حراص هم دارند ، به عنوان مثال : کودکی میدونه پدر و مادرش خیلی دوسش دارند ، اما اگر کار اشتباهی کنه همون پدر و مادر عاشق ، اون رو به شدت تنبیه میکنند تا دیگر این اشتباه رو انجام نده . از این رو عشق و ترس هر دو در وجود این افراد وجود داره .

مرتبه ی دوم : خداوند قادر متعال

هر انسانی در راستای بر طرف کردن نیاز های نفس خود قدم هایی رو بر میداره . این نیاز ها در غریزه ی هر انسانی وجود داره ، نیازهایی از قبیل دست یافتن به پیشرفت ، حس رقابت هم از لحاظ دنیوی و هم از لحاظ معنوی ، از این رو این دسته از انسان ها روی به خدایی می آورند که هم توانا باشه و هم قادر متعال باشه ، زیرا با همت گرفتن از این خداوند با امید بیشتری در راه رسیدن به پیشرفت های مادی و معنوی قدم بر میدارند .
خدایی که این افراد به آن باور دارند نسبت به خدای مرتبه ی اول مهربان تر است ، به عنوان مثال : این افراد اینگونه تصور میکنند که خداوند برای آنها خط قرمزی تعیین کرده است ، ابتدا اینکه به خود این اجازه را نمیدهند به خطر قرمز نزدیک شوند ، اما اگر هم خط قرمز تعیین شده توسط خداوند را رَد کنند ، گمان میبرند که در زمانی جزای آن را خواهند چشید و یا اگر اعمال نیک و صالحی انجام دهند خداوند از سر تقصیرات آنها خواهد گذشت . این افراد همچنان از اشتباهات خود در زندگی افسرده و غمگین هستند و نمی تونن خودشون رو به خاطر اشتباهاتشون ببخشن .

مرتبه ی سوم : خدای آرامش

رفته رفته که گُذار معنوی انسان طی میشه ، انسان در میان هرج و مرج های زندگی و خطر های فراوانَش ، به ناگه احساس میکنه که نیاز به آگاهی و صلح و آرامش داره ، و به طور طبیعی انسان از خدای خودش آگاهی ، صلح و آرامش رو طلب میکنه …اینگونه از افراد در برابر مراحل سخت زندگی و امتحانات الهی آرامش خود را حفظ میکنند و سعی میکنند بهترین تصمیم رو اتخاذ کنند . از این رو خدای آنها از گونه ی آگاهی و آرامش خواهد بود …
این دسته از افراد از طریق کسب آرامش ، مرکزیت یافتن ، پذیرش خود و سکوت درونی ، خواسته های زندگی خودشون رو بر آورده میکنند .

به عنوان مثال : افرادی که به این مرتبه از خدا شناسی میرسن ، خداوند رو عذاب دهنده و ترسناک نمی بینن ، بلکه خداوند در نظر اون ها بی طرف ، آرام ، تسلی بخش ، بی توقع و آشتی دهنده جلوه میکنه . و این افراد مانند افراد طبقه ی اول ، در صدد این بر نمیان که افکار دیگران رو مانند افکار خود کنند ، بلکه سعی میکنند ابتدا خودشون و سپس دنیای درونی خودشون رو اصلاح کنند . این افراد در کنار فعالیت های روزانه و معنوی خود با کسی به جنگ و رقابت نمی پردازند و خداوند رو حافظ و ایمنی دهنده میدونند .
این افراد سعی میکنند به اشتباهات گذشته خود فکر نکنند ، شاید در ظاهر خود و دیگران رو به خاطر اشتباهاتشون ببخشن ، اما در اصل در بخشش اشتباهات خود و دیگران موفق نبوده اند .
تجربیات معنوی در این گُذار : دریافت الهاماتی قبل از وقوع حادثه ، احساس وجود خداوند و فرشتگان در اطراف خود ، دیدار در رویا با افرادی که تازه فوت شدند . حفظ آرامش خود در سخت ترین شرایط زندگی .

مرتبه ی چهارم : خداوند ناجی

انسان در مسیر معنوی خود هم در درون و هم در برون دست به جستجو میزنه ، اطلاعات بیرونی ما عینی هستند اما اگاهی که از درون به آنها میرسیم ، اگاهی کشف و شهودی نام داره ، که مربوط به دنیای درونی ما هستند و در مکاشفه های باطنی خود به اون آگاهی دست پیدا کردیم . ما برای اعتبار بخشیدن به دنیای درونی خودمون به این خداوند نیاز داریم ، خداوندی که ما رو در دنیای درونی خودمون راهنمایی و هدایت کنه . که این مرتبه بعد از توجه به مرتبه ی سوم که آگاهی و صلح و آرامش درونی بود در انسان بیدار میشه.
در این مرتبه انسان به این درک بالاتری نائل میشه که خداوند به مانند خدای مرتبه ی اول و دوم، تنها به دنبال پاداش و جزاء دادن نیست ، بلکه خدایی مهربان هست که یک ناجی برای تمامی بنده هاش خواهد بود ، هم برای بنده های خوبش نقش ناجی رو بازی میکنه و هم برای بنده های بَدش .
انسان در این مرتبه خواهد فهیمد که تا به این مرتبه ، خداوند همان خدای مهربان و بخشنده بوده ، اما این انسان بوده که در مراتب قبلی درک درستی از خدای خودش نداشته .

در این مرتبه انسان در خواهد یافت که خداوند دارای درک و فهم است ، خداوند هر بنده ی خود را به همان صورتی که هست درک میکند ، نه اینکه تمامی بندگان را به یک چشم ببیند . در این مرتبه انسان بیش از پیش در کنار خداوند احساس امنیت و آرامش میکند و میداند که خدای او ، یک خدای فهیم ، نجات بخش ، با درک ، مهربان و بی طرف است . انسان در این مرحله از طریق بصیرت ، همدلی و بردباری و بخشش خواسته های خودش رو از زندگی بر آورده میکنه .
در مرتبه ی سوم انسان به سکوت و سکون در درون میرسید ، اما در این مرحله انسان سکوت و آرامش درونی را زنده میکند ،در این مرتبه ، دقت انسان نسبت به رویداد ها بسیار بالا خواهد رفت ، انسان در خواهد یافت که اتفاق های بیرونی الگوهایی را ایجاد میکنند تا پیام هایی رو به شما برساند ، سپس با دقت بیشتر انسان در خواهد یافت که تحول در دنیای درونی ، باعث تحول در دنیای بیرونی گشته است .
در مرتبه ی چهارم خواهیم فهمید : خیر ، روشنی ، و دیدن حقیقت است و شَر ، کوری و انکار حقیقت.
در این مرتبه انسان به این بینش میرسد فراموش کردن اشتباهات گذشته کارساز نیست ، بلکه باید با حس مسئولیت و خود اندیشی ریشه ی انجام اشتباهات گذشته خود را پیدا کند تا از این پس دچار اشتباه در زندگی اجتماعی و زندگی معنوی خود نشود .
تجربیات معنوی در این گُذار: تله پاتی ، ادراک فراحسی ، نیروی های الهی ، دریافت الهامات و حس شک و یقین به الهاماتی که دریافت شده ، مکاشفه های درونی در خواب و رویا

مرتبه ی پنجم: خداوند خالق

در این مرتبه انسان از طریق الهاماتی که از دنیای درونی خودش کشف کرده ، ذره ذره به آفریینده ی خود در حال نزدیک تر شدنه ، زیرا انسان کم کم داره علت آفرینش خودش رو متوجه میشه و به پاسخ این سوال دست پیدا میکنه که به چه علت خلق شده . در این مرتبه انسان کمی در حیرت و شگفتی فرو خواهد رفت ، گویا اینکه چشم و گوش او تازه در حال باز شدنه ، حال با دید دیگه ای مخلوقات خداوند رو مشاهده میکنه ، با دید دیگه ای نظم طبیعت رو درک میکنه ، از این رو به نحوی داره پاسخ آفریینده متعال رو دریافت میکنه.

اگر در این مرتبه خود را کسی می بینید که رویاهایش به حقیقت می پیوندد ، شما در مرتبه ی پنجم ، یعنی پاسخ خلاق یا پاسخ آفریننده قرار دارید . در این مرتبه انسان از طریق الهامات بیرونی یا درونی و گسترش خلاقیت در زمینه هنر یا دانش ، (انسان استعداد و علاقه ی خود را کشف میکند) به آرامش خاطر دست می یابد .
در این مرتبه به طور نا دانسته و بر حسب تصادف با اتفاق هایی رو به رو خواهیم شد که خود را در معرض خداوند مشاهده خواهیم کرد ، به عنوان مثال : در امر خیری شریک خواهیم شد و به طور غیر قابل باور مشکلی را حل خواهیم کرد ، و با کمی دقت و تفکر به یک باره در خواهیم یافت که این امر خیر با مدیریت خداوند انجام و امکان پذیر گشته است . این یعنی مرتبه ی پنجم انسان را طی یک مشارکت به آفرینش خداوند پیوند میدهد .

انسان در این مرتبه در خواهد یافت اندیشه ی او ، زمان و مکان پیرامون را تغییر میدهد و درک میکند که کوچکترین افکار او دارای پیامد هایی هستند . به عنوان مثال زمانی که به خود میگوییم امروز روز بدی هست ، تا پایان روز با بد بیاری رو به رو خواهیم بود . انسان در این مرحله در خواهد یافت که نقش مهمی را در آفرینش خداوند ایفا میکند و از زیر بار مسوولیت ها نباید شانه خالی کند ، به عنوان مثال زمانی که با مشکلی بزرگ مواجه میشود ، خود باید با استفاده از قدرت های درونی که تا به حال با آن ها آشنا شده است مشکل را بر طرف کند ، زیرا حال خود به یک آفریننده در دنیای پیرامون خود تبدیل گشته است . در این مرتبه انسان چشمه هایی از تاثیر دنیای درون و افکار بر زندگی خود را مشاهده میکند ، اما هنوز در این زمینه استاد نشده است ، انسان در می یابد که به این آفرینش دعوت نشده است که زندگی ، بلکه در می یابد بخشی از زندگی است
در این مرحله تجربیات زندگی به گونه ای رقم میخورند که انسان خواهد فهمید که خداوند وجودی با میل و آرزو نیست، خداوند نمیخواهد انسانی در فقر و انسانی در ثروت زندگی کند . بلکه انسان است که شرایط خود را با افکار و طریق زندگی کردن خود میسازد . در این مرتبه انسان خواهد فهمید که نگارنده ی زندگی خود است .
تجربیات معنوی در این گُذار: دریافت و درک الهامات الهی ، رشد و نبوغ هنری ، بر آورده شدن آرزوها ، تغییر دید نسبت به جهان پیرامون . درک این موضوع که همه چیز از خود ما نشات میگیرد .

به عنوان مثال: بینش انیشتن در مورد زمان و نسبیت ، اختراع برق و …

مرتبه ی ششم : خداوند معجزات

در این مرتبه انسان به طور مستقیم با نور الهی تماس پیدا میکنه ، که خود شکلی از آگاهی خالص معنوی است ، و احساس سعادت به انسان دست می دهد ، گویا اینکه انسان به مرتبه ای ماورای دنیای مادی دست پیدا کرده ، انسان در روی زمین زندگی میکنه اما اندیشه ای خدایی در وجودش شکوفا شده ، ظاهری انسان نما و باطنی خدا گونه . خداوند این مرتبه شفا و معجزه هدیه می کنه .
در این مرتبه انسان تلاشی برای کار خیر و نیک انجام دادن ندارد ، زیرا در می یابد که این کار برای او در حال حاضر بسیار دشوار است ، نه تنها به او احساس آر امش نمی دهد بلکه او را محدود میکند ، زیرا خوب بودن و یا بد بودن معنایی پیدا نمیکند ،چون در میابیم که خداوند هم در نیک موجود هست و هم در شَر . هر دو این ها لازم و ملزوم یک دیگر بودند تا ما را به این مرتبه از حقانیت برسانند . پس دیگر با نیک و شَر را در وجود خود به جنگ و رقابت نخواهیم انداخت ، بلکه وظیفه ی هر یک از این نیروها را در این عالم درک میکنیم و آن ها را به حال خود رها میسازیم . خود را درگیر موازنه قدرت بین نیروی خیر و شَر در درون خود نمی کنیم ، بلکه خود را از این کِش مَکش درونی رها میکنیم و به به خداوند ملحق میشویم .

البته این به معنی نیست که کار خیر انجام نمیدهیم ، بلکه به این معنی است که خود را با کارهای خیر و نیک خود نمی سنجیم . در این منزل آرمانگرایی و (مَن) جایی ندارد . هرگونه احساس انفرادی یعنی نزول به پایین ، شما در خواهید یافت که به منزل خداوند در مرتبه ی ششم نزدیک شده اید ، شما در یک قدمی خداوند قرار دارید ، پس نیازی نیست خود را به خداوند ثابت کنید ، به عنوان مثال بگویید : پرودرگارا مرا با کارهای خیری که انجام داده ام بسنج ، من چون این اعمال را انجام داده ام برتر هستم ، این یعنی نزول به طبقات پایین تر ، زمانی که در حال اتحاد با خداوند متعال هستیم این گونه جملات نه تنها باعث صعود نمی شوند بلکه انسان را به مراتب پایین دست میشانند . مانند این میماند که شما در جمع دیگر انسان ها خود را برتر بخوانید. این یعنی خود نمایی و خود نگری ، که خود نمایی بخشی از نفسانیات است.

انسان در این مرتبه به خواسته های خود از طریق حرمت قائل شدن ، شفقت ، مهربانی ، خدمت صمیمانه به خلق و عشقِ جهانی ، دست خواهد یافت . انسان خداوند را متحول کننده ، عارفانه ، روشن نگر ، فراتر از همه علت ها ، موجود و حاضر و شفابخش و معجزه گر خواهد دید . انسان قدرت کلام خود را در خواهد یافت ، و میتواند این را کشف کند که با هر کلام آن تغییری ایجاد میشود … با کلام خیر تغییرات نیک ، با کلام شر ، تغییرات بَد را شاهد خواهد بود ، با درخواست کردن همه چیز را فراهم خواهد دید و در می یابد که قوانین مادی و فیزیکی دیگر کاربردی در این مرتبه ندارد ، انسان خدا گونه میشود و وجود حق را در خود بیش از پیش احساس میکند .
معجزات در این مرتبه : شفابخشی بیماران ، تحولات جسمانی و روحی ،تجسم های مقدس و نورانی ، شفای بیماران غیر قابل علاج ، شکستن قوانین عادی طبیعت و …

مرتبه ی هفتم : خداوند هستی ناب ((من هستم))

این مرتبه آخرین مرتبه از مراتب گذار به سمت خدای متعال است . در این مرتبه انسان دیگه حائلی میان خود و پرودگار نمی بینه … مبحث رو با یک مثال براتون باز میکنم :
مغز انسان از یک سلول منحصر به فرد بارور شده به وجود میاد ، آن سلول بارور خود وظیفه ای رو بر دوش نداره بلکه فقط دارای حیات است و می آفرینه ، تمامی سلول های عصبی مغز از این تک سلول به وجود می آیند … مغز این سلول رو منبع و منشاء خودش میدونه ، (که ما این روند رو در زندگانی زنبور عسل هم مشاهده میکنیم ، زنبور ملکه رو همون تک سلول آفریینده ی مغز تصور کنید).
همساز با این حالت ، خدایی است پاک و مبرا ، خدایی که نمی اندیشد ولی خود اندیشه است ، ما به این خداوند نیاز داریم چون او مبدا و منشاء تمامی خلقت است ، که بدون وجود او ، این عالم بی اساس و بی بنیاد خواهد بود . در این مرتبه در خواهیم یافت ما نیز باید خود را با این خداوند یکی بدانیم ، حال دیگر فاصله و حائلی میان من و پروردگارم وجود ندارد . دراین منزل در خواهیم یافت زمانی که میگفتیم من فلان موضوع معنوی را میدانم ، در واقع به گذشته رجوع کرده بودم ، اما حال باید در همین لحظه زندگی کنم ، در همین لحظه در کنار خدای خود زندگی را حس کنم . زیرا خداوند کُل نگر است . تا به امروز تمام این مراحل را گذراندیم تا به ما اثبات شود ما نیز از همان کُل هستیم ، ما برای فردیت و زندگی کردن در کنار چندین انسان به این دنیا قدم نگذارده ایم ، بلکه آمده ایم تا کُل بودن خود را درک کنیم .

نگاه من نگاه خداست ، صدای من صدای خداست ، من از همان خدا هستم ، من جدا از خدا نیستم ، منی وجود ندارد ، همه از کُل هستیم و کُل بخشی از ما .
انسان هایی که مرگ را تجربه کرده اند و باز به کالبد جسمی خود باز گشته اند همین حس را تجربه میکنند . اگر در این منزل از انسان سوال شود که تو که هستی ؟ انسان جوابی برای این سوال ندارد ، نمی داند بگوید من هستم یا او هست ! زیرا دیگر خود را یک فرد نمیداند .
نمیتوان گفت زمانی که به مرتبه ی ششم رسیدیم دیگر با مرتبه ی دوم یا سوم کاری نداریم ، بلکه امکان داره هر یک از ما در محدوده های زمانی مختلف به یکی از این مراتب روی بیاریم ، زمانی احساس کنیم نیاز به ارامش و تمرینات سکوت داریم ، زمانی احساس کنیم نیاز به رویا بینی و سفر روح داریم ، زمانی حس کنیم نیاز به این داریم که به مرتبه ی دوم رجوع کنیم و …

نتیجه گیری :

همون طور که در در مقدمه ای بر گذار خونیدم، هر یک از ما انسان ها به مرتبه ی گُذار دعوت خواهیم شد ، زمانی که پای در وادی گُذار میذاریم مراتب گُذار یک به یک خودشون رو بر ما نمایان میکنند ، البته به این شرط که انسان همیشه خودش رو برای پیشرفت در مسیر معنوی آماده نگه داره و به مرتبه ای که در اون هست راضی نشه …
به عنوان مثال اگر ما بعد از ورود به وادی گُذار خداوند رو تنها برای بقاء جان و مال خود دوست بداریم و بر ماندن در این مرتبه اصرار بورزیم ، به طور یقین مراتب بعدی گُذار رو هم طی نخواهیم کرد ، از این رو شخصی که ضرر میکنه چه کسی خواهد بود ؟ خود ما . چون ما خداوند رو برای حفظ جان و مال خود خواستیم ، از روی ترس و کسب امنیت روی به این خداوند آوردیم ، و مسلماَ اگر در زندگی خود ، مال و اموال خودمون رو از دست بدیم ، یا اینکه با مریضی نا علاجی رو به رو بشیم ، خدای ساخته ی ذهن ما (خدای بقاء جان و مال) شکست میخوره ، و ما اینجا با خودمون فکر میکنیم که وای ، خداوند چقدر ظالمه ، چقدر بی رحمه ، چرا حافظ من نبود و بالطبع با این خداوند وارد جنگ میشیم و دیگر با خداوند کاری نخواهیم داشت … تقصیر ها رو گردن خداوند میندازیم ، در صورتی که خداوند هیچ تقصیری نداشته ، شناخت ما از خداوند غلط و به خاطر منافع بوده .

در این پست سعی شد که مراتب خدا شناسی رو براتون عنوان کنیم ، شما با خوندن هر گُذار رنگ و نشانی تازه از صفات و تجلیات خداوند رو در خود مشاهده کردید ، کم کم که به مراتب بالایی گُذار رسیدید ، متوجه شدید که خداوند در درون شماست ، متوجه شدید عملکرد روزگار ، متقابلا به نوع افکار و بینش و برداشتی که شما نسبت به زندگی خود در دل دارید مربوطه …
اما به طور حتم ، ما میتونیم خیلی بهتر از این مراتب گُذار رو درک و طی کنیم ، شناخت خداوند به همین چند مثالی که زدم ختم نمیشه ، مهربان بودن دارای حد و مرز خاصی نیست ، از خود گذشتگی هم همین طور ، آرزوی شفای مریضان هم همینطور …پس ابتدای مراتب باید پای به وادی گُذار بذاریم ، سپس مراتب گُذار رو بشناسیم ، سپس سعی کنیم هر یک از مراتب رو با نمره ی بالایی پاس کنیم ، تا به ناب ترین و ژرف ترین شناخت از خدای خودمون برسیم . هر یک از ما به شناحتی منحصر به فرد از خدای خود خواهیم رسید . مراتبی که در این مطلب عنوان شد شرطی و بی قید و شرط نیستند ، اما بینش لازم برای مسیر خدا شناسی رو میتونن به ما بِدن .

این نکته حائز اهمیت هست که بدونیم خدای مرتبه ی اول همون خدای مرتبه ی هفتم است ، اما ما انسان ها هر یک خداوند رو به نوعی متفاوت باور داریم . همون طور که در این مطلب گفته شد خداوند تمامی بنده هاش رو دوست داره ، اما انسان هست که از خداوند کینه در دل راه میده ، به چه علت ؟ انسان با انجام اعمال زشت و پیشه گرفتن راه کج و بها دادن به نفسانیات و دنیا نگری به زندگی خودش ادامه میده ، رحمت خداوند وارد عمل میشه تا انسان رو به راه صحیح دعوت و هدایت کنه ، خداوند رحمت خودش رو برای ما روانه میکنه ، رحمت خداوند در صدد این بر میاد که درس لازم رو به ما اعطا کنه ، این درس میتونه عدم وابستگی به مال دنیا باشه ، میتونه گوش زد کردن انسانیت باشه ، در نتیجه وابستگی های ما از ما گرفته میشه تا ما بتونیم دوباره انسانیت خود رو پیدا کنیم ، اینجاست که انسان دوباره موضوع رو بد برداشت میکنه و فکر میکنه که خداوند با انسان سر جنگ داره . پس در نتیجه خداوند همان خدای بخشنده و مهربان است اما معنی این جمله به درک و سطح شناخت ما از زندگی بر میگرده .

و چه زیبا بیان میکنه حافظ شیرازی :

میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست                  تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز

اینکه در کدامین مرتبه هستید و حال به کدام مرتبه نیاز دارید ، سوالی هست که باید از خود بپرسید .
در پناه خالق زیبایی ها باشید .

امید وارم که این پست هم براتون مفید بوده باشه ، نظرات و سوالات خودتون رو در مورد این پست حتما برامون بنویسید ،  منظور از گفته ها در این پست به هیچ عنوان موضوع خدایان نبوده ، بلکه منظور نحوه ی شناخت ما از خداوند بوده ، خداوند قادر و مطلق و یکتا است ،

منبع :

کتاب چگونه خداوند را بشناسیم ، نوشته دکتر دی پاک چوپرا . مبحثی که مطالعه کردید چکیده ای از کتاب این نویسنده بزرگ بود ، این کتاب مورد ستایش بسیاری از دانشمندان دنیا قرار گرفت ، بیان نویسنده دکتر دی پاک چوپرا کمی فلسفی و سطح بالاست ، تا اونجایی که میشد این کتاب رو براتون خلاصه بیان کردم . اگر مایل بودید میتونید این کتاب رو از کتاب فروشی ها خریداری کنید .

این وب سایت برای تغییر افکار شما نیست ، بلکه برای بالا بردن سطح دانش و بینش معنوی شما عزیزان است. شاد و سربلند باشید .

 %d8%aa%d9%84%da%af%d8%b1%d8%a7%d9%85-%d8%b3%d8%b1%d8%b2%d9%85%db%8c%d9%86-%d9%87%d8%a7%db%8c-%d8%af%d9%88%d8%b1

 

 

برچسب‌ها:
شهاب دلفان آذری 7 سال است که چشمانم با نگاه دیگری به دنیا باز شده است. شاید بتوان گفت 7 ساله ام. زندگی توامی از عشق و شوق تسلیم بودن در برابر خدایی است که آفریننده ی عشق است. رفته رفته تعالیم و مفاهیم بالاتری را کسب میکنیم. در یادگیری مطالب کوتاهی نکن. زمان همیشگی نیست. یک روز وقت رفتن من و تو نیز می آید. آن زمان سرنوشت ساز است. بگذار رو سفید باشیم. دنیا از آن چیزی که در ظاهر می بینی بسیار عمیق تر، با ارزشتر و معنوی تر است. تنها کافیست که بخواهی خدایت را بشناسی. اگر شاگرد حاضر باشد. استاد نیز حاضر میشود.

دیدگاه(۳۶)

  1. سلام
    وقتتون بخیر
    بله درست هستش هریک از ما مراتبی رو طی میکنیم حتی ممکنه یکی از مراتب رو بارها تجربه کنیم
    خدای من و تک تک ادما باهم فرق میکنه چون تصویری که ذهن ها میسازند فرق میکنه اما در اصل همه ان ها یکی هستند یه خدای واحد که هرکس به نوعی به درک متفاوتی به او رسیدیم
    مثلا برای من خدا بزرگ ترین و داناترین و مهربان ترین اموزگار دنیا و جهان است که هستی را به من اموخت از همان ابتدا که لخته ای خون بیش نبود تا به اخر خواهد بود و مرا هیچگاه رها نمیکند او سخن گقتن نوشتن دیدن و تمام استعدادهایی که دارم را به من اموخت حتی عشق ورزیدن رو و حتی استفاده از قدرت اختیار و تمام قدرت هایی که به من بخشید رو بهم یاد داد او رفیق و اموزگار من است
    این دیدگاه من بود هرکسی دیگه دیدش فرق داره اما من میدونم اون هم همون خدای منه چون میزان تعقل و دانش هرکس فرق داره
    درباره تناسخ تو دیدگاه ها نوشته بودن
    به نظر من یه نظریه تقریبا یا شادم نمیدونم اما باید اشتباه باشه چون خدا توی قران میگه که افرادی هستند که میخوان برگردن به دنیا تا اعمال درست انجام بدن و گذشته خرابشون رو جبران کنن اما خدا میگه ایا به شما در دنیا به اندازه ی کافی مهلت ندادیم
    و اونا میمونن تا نتیجه کارشونو ببینن برگردونده نمیشن
    خدا خیلی کریم و بخشنده ومهربون اگه بنده اش تو دنیا توبه کرد و برگشت وقتی خدا بهش راه نشون میده که برگرده خو ب بخشیده میشه مث کسی که گناه نکرده باشه اما اگه غفلت کردو برنگشت دیگه به خودش ظلم کرده خدا عادله و ظلم نمیکنه و خودشم گفته سریع الحساب هست و درعین حال مهربان و کریم
    و یه چیز دیگه
    خدا میگه همه از اوییم و به او برمیگردیم
    خدا ادمو از خاک افرید و برای اینکه خلقتی متفاوت باشه از خودش در ادم دمید و بعد این که روح ادم خلق شد به خود احسن الخالقین گفت
    میخوام بگم همه ما ادما جدای از جنسیت (مرد و زن)و مذهب و ملیت و هرچیزی از خداییم از یک جنس ینی نور باید منبع اصلی نور ینی خدا برسیم
    پس همه ما یکی هستیم بردیگری برتری نداریم مگر از نظر تقوا و عقل (نه عقلی همه میدونن چیه عقل یه چیزی متفاوت میکنه ادمو وجداش میکنه از حیوانیت و از فرشته برترش میکنه /اگه به اصول کافی جلد اول درس اول عقل مراجعه بشه درست توضیح داده)
    پس ما باید براهم احترام قائل باشیم اگر کسی بدی کرد با بدی جواب ندیم
    اگه بخوام بگم خیلی زیاد میشه همیجوریش نظرم خیلی دیگه نظر شد ینی طولانی شد:)
    شاید گفته بشه تکرار تاریخ پس چیه اگه بازگشتی در کار نیس باید بگم تکرار تاریخ به خاطر ندانم کاریه ادماس تا متوجه اشتباهشون بشن چون اونا از گذشته اجدادشون عبرت نگرفتن و دارن دوباره اشتباه اونا رو تکرار میکنن
    خدا هم میگه باید در زمین سیرر و سفر کنیم و از گذشتگانمون عبرت بگیریم
    و شرمنده زیاد حرف زدم دیگه یادم نیس چیزدیگه چی میخواستم بگم
    موفق باشین
    یاحق

  2. عارف یا درویش یا مرتاز یا اینی که شما میگید؟ کدوم درسته؟ از وقتی که مطلبتومو خوندم به همش بد بین شدم لطفا منو راهنمایی کنید اسلام که من به حقانیت ش ایمان دارم اینجا چه جایی داره؟ من خداوند رو احساس میکنم ولی میترسم که گمراه بشم

    1. سلام به شما محمد عزیز.
      ابتدا مطالب بیشتری از سایت رو بخونید.
      سپس فرقی بین ادیان قائل نشید. همه ی ادیان در حال ترویج خداشناسی هستند و نه دین پرستی.
      پس شما هم به جای دفاع از دین و به فکر پیدا کردن خداوند باش.
      چون دین شما و دین من یعنی دین اسلام، شکی درش نیست و والاترین دین در رهایی انسان از بند های نفسانی و شیطانی هست.

  3. مطلبتون با بهترین دین که خدا در قران به ما گفته از ان پیروی کنید اسلام در تضاد هست و همچنین کتاب های اسمانی بزرگی چون تورات زبور و..!!؟!

  4. سلام اقا شاهین. یه سوال از خودتون داشتم ایا شما از فرقه ی درویش یا یهودی یا… هستید ایا به قران تورات انجیل زبور اعتقاد دارین و ایا به پیامبران الهی اعتقاد دارید؟ اگه این چیزایی که میگید راه زندگی ما هست پس چرا تا حالا توی تاریخ اسمی ازش نبرده شده؟ ما هرگز با خدا یکی نیستیم همه ی ما از مخلوقات خداوند هستیم خدا تنها و بی همتا و یگانه هست و موجوداتی که افریده هرگز با او برابر نیستند قدرت خدا ترسناک هست اگر این راه هایی که میگید حق باشه پس چرا هیچ یک از روحانیون و عارفان و ادم های با ایمان و کسانی مثل پیامبران که به خدا نزدیکترین بودند از این حرف ها چیزی نزدند؟ لطفا منو روشن کنید متشکرم

    1. سلام به شما محمد عزیز.
      صحبت هایی که خدمت شما ارائه میشه از تجربیات شخصی هست .
      خیلی از عرفای حال حاضر جهان هم به این موضوعات اشاره کردن.
      در قران و کتاب های اسمانی، به خیلی از مسائل اشاره نشده. و ما نمی تونیم بگیم چون اشاره نشده پس نباید تجربه بشه.
      این جمله که ما با خدا یکی هستیم، یک معنا داره. ان هم این هست که ما بسیار به خداوند نزدیک هستیم.
      مگرنه انسان قطره است و خداوند اقیانوس.

  5. سلام .با تشکر از پیجتون .یه سوال فکرم رو مشغول کرده و اون اینه که تناسخ وجود داره و اصلا چیه ؟

    1. سلام به شما آیه عزیز
      تناسخ یعنی به دنیا آمدن دوباره بعد از مرگ. و این روند تکرار شود تا زمانی که شما به تکامل برسید.
      عده ای بر این عقیده هستند که وجود دارد و عده ای هم نه.
      هیچ اثبات قطعی هم برای این موضوع وجود نداره و دونستن این موضوع هم کمکی به حال معنوی ما نمیکنه، چون موضوعی هست مربوط به بعد از مرگ ما.
      از دیدگاه اسلام، معاد و آخرت وجود داره و من به شخصه به معاد معتقد هستم.

  6. سلام آقا شهاب عزیز،من دو هفته س که با سایت شما آشنا شدم همه مطالبتون فوق العاده س،تو این دو هفته بیشتر پستارو خوندم جواب خیلی از سوالامو گرفتم مطمئنم آشنایی من با این سایت اتفاقی نبوده…خیلی ناامید بودم ولی بعد از آشنایی با اینجا کلی انرژی مثبت گرفتم
    بینهایت سپاسگذارم شهاب جان
    در پناه حق

    1. خدا رو شکر ریحانه خانم ، این مکان متعلق به خودتونه ، ما رو مثل برادر خودتون بدونید و هر سوالی هم داشتید بپرسید ، در پناه حق

  7. خدایا شکرت ….چه دنیای زیبایی….چه خدای قشنگی…..خدایا صورتت رو بیار نزدیکتر ببوسمت خدا جون اینجا کجاست نکنه خودتم همیشه اینجایی ….چه انسانهای زیبایی…انسانهایی به زلالی آب….مطلب هاتون انقدر قشنگه که فکر میکنم خدا هم میاد این مطالب رو میخونه….خدا چه بنده های زیبایی خلق کرده …به به….نکنه اینجا اول جاده بهشته ….هااااا؟

  8. با سلام …..به به چه مطالب فوق العاده ای واقعا لذت بردم ….خداوند چقدر منو دوست داشته که من الان این مطالب رو خوندم و بهترین پاسخ ها رو برای سوالاتی که مدتها بود فکرمو درگیر کرده بود پیدا کردم …واقعا خسته نباشید ….باعث افتخارمه که با انسان الهی همچون شما آشنا شدم ….موفق باشید

    1. سلام به شما لی لا عزیز. انسانی که زیبا میبینه ، چشم های زیبایی نداره ، بلکه دل زیبا بینی داره ، شما هم خود خواستار خوبی ها بودید و خوبی ها رو به سمت خودتون جذب کردید ،
      مطالبی که در سایت سرزمین های دور می خونید ، ساده و دلنشین هستند و آموزنده . راه خودتون رو ادامه بدید تا با راه های ارزشمند تری آشنا بشید و به مرابت بالاتری برسید.
      دنبال این سوال برید : هدف از آفرینش انسان چیست ؟
      خدداوند از من چه میخواهد ؟ من از خداوند چه میخواهم ؟

  9. بسم الله الرحمن الرحیم
    تنها مسیر نجات وسعادت وخوشبختی برای انسانها یک مسیر است واون هم آخرین دین ومکتب است.
    ان الدین عندالله الاسلام
    ومن یبتغ غیر الاسلام دینا فلن یقبل منه وهو فی الاخره من الخاسرین.
    الیوم اکملت لکم دینکم واتممت علیکم نعمتی ورضیت لکم الاسلام دینا.
    اگه دوست داشته باشید حاضرم منطقی گفتگو داشته باشم.بی راهه نروید…
    با سپاس فراوان

    1. سلام سعید جان ، گفتگو رو برادرانه شروع کنید ، تا با هم صحبت کنیم و لذت ببریم .

  10. خیلیییییییییییی ممنونم از این پست.
    توش چیزی هست که من واقعا نیاز دارم.و تا حالا نه می دونستم چیه نه بهش رسیده بودم!
    سایت شما جواب سوالات پنهانی منو میده!!!!!
    هر چقدر هم بخونمش کمه!
    ممنونمممممممممممممممممممممممممم
    تا نصفش خوندم فعلاً

    1. سلام بر بنده عزیز که داره به بندگی خودش نزدیک و نزدیک تر میشه . خوشحالم که این سایت برای شما مفید بوده ، انشاالله روز به روز شاداب تر و خوشحال تر از قبل باشید . در پناه حق .

  11. من تو مرحله سومم البته شاید ممنون از پست بسیار زیباتون

    1. همیشه انسان در یک مرتبه نیست ، خود من، هم خصوصیات مرتبه اول رو داشتم هم مرتبه ی دوم و هم چهارم . این پست اینگونه کمک میکنه که ما بتونیم نقاط ضعف و قدرت خودمون رو پیدا بکنیم . موفق و پایدار باشید دوست عزیز

  12. با سلام خدمت شما دوست عزیز.
    “اگر خداوند از ابتدای خلقت همه ی ما انسان ها رو مُجاب به استفاده از یک دین و یک روش برای کسب معرف و شناخت ذات بی مثل و مانندش میکرد ، در اصل اختیار رو از ما انسان ها گرفته بود .”
    جسارتاً این مطلب شما صحیح نیست. در دنیا چیزی به اسم همۀ ادیان وجود نداره. از ابتدا تا حالا فقط یک دین بوده و هست. حتی قبلی ها بعدی ها رو وعده میدادند. ولی با منفعت طلبی انسانهای دنیاپرست به این شکل شاخه شاخه شده و حتی در خود دینی خاص مثلا مسحیت یا اسلام هم ده ها شاخه بوجود اومده. (برای درک بیشتر این مطلب میتونید به تاریخ ادیان و نحوه شکل گیری شاخه های اونها مراجعه کنید.) دین از ابتدا یکی بوده و همگی بر پایه چند اصل ساده استواره یعنی خدای یگانه پرستی، عبادت و تسلیم، انجام عمل صالح، عدل و کمک به نیازمندان، و اعتقاد به پیامبران و رستاخیز و جهان پس از مرگ. که اگر غیر از این بود از رحمت و عدل خدا بدور بود. شمس تبریزی می فرماید “آن وقت که با عام سخن گویم آن را گوش دار” عدل خدا ایجاب میکنه که همه چیز آنقدر ساده باشه که کمترین درجه شعور انسانها هم از درک اون عاجز نباشه. خدا برای همه ساده و قابل فهمه. یکیه، راهش هم یکیه. چیزی که به تعداد آدما فرق میکنه شیوۀ رسیدن به اون راهه. و در نهایت اسلام اتمام حجت خداست با مردم چرا که اگر صدها پیامبر دیگه هم بیاد با این اوضاعی که خودتون هم می بینید فرقی برای مردم نداره. اسلام تسلیم مطلق شدن در برابر خداست و دین های قبل هم همین بودن اما شاید نه به این صراحت. دقت کنید که دیگه تسلیم مطلق شدن در برابر خدا، ساده ترین راه رسیدن به خداست و در حقیقت دیگه بنده کاری نمیکنه، و این خداست که در عوض تسلیم شدن بنده، خودش دستشو میگیره و راه مستقیم رو بهش نشون میده و در نهایت هم روح رو پاک و مطهر و نزد خودش جاودانش میکنه. چیزی که انسان در اون مختاره و در قرآن بارها به اون اشاره شده انتخاب دو راهه: خدا؟ یا غیرخدا؟ همین… بقیه ش با خداست و اصلا انسان بدون خواست خدا نمیتونه قدمی از قدم چه در درون و بیرون برداره. فقط باید انتخاب کنه و عمل کنه و بقیه ش رو به خودش بسپاره. ولی می بینید که باز هم خیلی ها همین راه ساده رو هم نمیخوان برن.
    بنده ها باید پیامبر به پیامبر این مسیر واحد رو میرفتن و رشد میکردن تا در نهایت به این تسلیم نهایی قلباً میرسیدن و درکش میکردند که راه اصل، مستقیم و بی نهایت ساده ایه. ولی اکثراً کج رفتن و این اساس کلی بوجود اومدن دین هاست. ببخشید زیاد حرف زدم. راستی من هم تجربه خروج از جسم رو بصورت اختیاری داشتم و همچنین دیدن رویاهایی رو که در اونها از این دنیا همه چیز واقعی تر بود و هوشیار بودم و میدونستم خواب هستم و به جستجر پرداختم و دارای اختیار کامل بودم. واقعا خوشحال شدم که دیدم خیلی های دیگه هم این تجربه رو داشتن. موفق باشید و خواهش میکنم مطلب رو اصلاح کنید.

    1. سلام بر محمد عزیز ، ابتدا خوش اومد میگم حضورت رو ، سپس تشکر میکنم از نظری که برای ما نوشتی ، سپس ممنون هستم از استدلالی که در مورد ادیان برای ما ارائه کردی ، به طور حتم غیر از این هم نیست ، همه ادیان به اسم های متفاوت آمدن ، اما هر یک تنها هدفشون این بود که خداوند رو به ما بشناسونن ،
      منظور ما هم همین بوده و البته ما در گفته ی خودمون این منظور رو هم داشتیم : فردی یهودی هست ، فردی مسلمان از ایین شیعه و دیگری از ایین سونی . فردی دیگر بودا هست و فردی دیگر اکیست . خب ؟ ایا خداوند تنها گفت که هر کس تنها از این دین به خصوص به طرف من بیاد من اون رو در درگاه خودم جای میدم ؟ به طور حتم . خداوند راه و مسیر و اهداف و اعمال هر فرد رو نگاه میکنه . چون نیازی به این نداره که انسان ها رو بر حسب نام مذهب اون ها مورد پذیرش قرار بده . منظور من و شما هم در همین گفته ها همینه ، اما هر یک به بیانی متفاوت ، افرادی هم که برای خدا شناسی قدم بر میدارن همه یک هدف دارن ، اما با راه و بیان متفاوت خدای خودشون رو صدا میکنن و به سمتش رهسپار میشن . در پناه حق باشید شاد و سر زنده .
      خوشحالم که جدیدا تعداد اقایان در نظر ها بیشتر شده .

  13. ممنون بابت این پست باارزش شهاب جان
    راستش من فک میکنم دومین رده باشم نمیدونم واقعا…اما هرجا که هستم آرامش دارم و از خدا میخوام بیشتر خودشو بهم نشون بده و منو تو مسیر معنوی قرار بده امیدوارم به برکت این ماه مبارک همه مون عاقبت بخیر بشیم
    حق یارتون

    پاسخ: سپاس مهلا عزیز ، معمولا ما در گذار های مختلف هم هستیم ، یعنی در عین حال چندین گذار رو تجربه میکنیم ، امید وارم حق نگهدار و یاور شما هم باشه و در زندگی خودتون موفقیت های معنوی و دنیایی بسیاری رو تجربه کنید.

  14. برگشت اعمال: تقریبا چهل روز پیش بود که رویایی صادقه دیدم ، در رویا در مکانی بودم همراه با پسر عموم ، صدایی نیز به من این هشدار رو میداد : ماه رمضان ماه برگشت اعمال و ماه تصفیه شدن هست ، به خاطر برگشت بعضی از اعمالت یک ضرر مالی هم به تو و هم به مغازه میرسه ، اگر خونی رو بریزی (قربانی کنی) این برگشت اعمال دفع میشه ، حالا میتونی قربانی کردن رو به مراسم آیین خودتون هم انجام بدین ، فرقی نمیکنه ، خداوند خودش از بندش قبول میکنه … من هم در این رویا ، چون میدونستم استاد رویا داره با من صحبت میکنه ، در رویا مشغول نوشتن این گفته ها بودم و همزمان که استاد رویا این صحبت ها رو به من میگفت ، من هم این کلمات رو با ایشون تکرار میکردم …

    خلاصه بعد از بیدار شدن و به یاد آوردن رویای صادقه ، با خودم کمی فکر کردم ، گفتم میتونم قربانی انجام بدم ، اما میتونم این کار رو هم نکنم ، ببینم چه اتفاقی میفته و اصلا این خواب به حقیقت می پیونده ؟ یا نه … از این رو به خاطر کنجکاوی از دفع این بلا خودداری کردم …

    زمان گذشت تا ماه رمضان شد ، کیبرد یا اُرگ دوستم چند ماهی هست که دست منه ، تو این مدت هم شاید چندین بار ازش استفاده کرده بودم ، یه گوشه افتاده بود ، تا اینکه اوایل ماه رمضان روشنش کردم و دیدم ال سی دی ارگ نیم سوز شده و به سختی میشه صفحه رو دید ،

    چند روز بعد هم زمانی که در مغازه بودم ، (من در فروشگاه فرش و تابلو فرش مشغول هستم) یکی از تابلو فرش ها ناگهان به زمین افتاد قابش چند تیکه شد …

    نکته اینکه : تابلو فرش از اموال مغازه هست و ارگ هم نزد من امانت بوده ، حال هزینه ی تعمیر ارگ رو باید خودم بپردازم و هزینه تابلو فرش هم به گردن صاحب کارم خواهم بود .

    با کمی تفکر به این نتیجه میرسیم ، ارگی که همیشه خاموش بوده چرا باید ال سی دیش نیم سوز بشه ؟

    تابلویی که به دیوار نصب بوده و الان یک سال و نیم هست که تکون نخورده چرا به یک باره باید به زمین بخوره ؟

    کمی که به عقب برگردیم با استناد به رویای صادقه ، خواهیم در یافت که این همون بر گشت اعمال بوده ، احتمال میدم من و صابکارم در کسب و کارمون در جایی اشتباهی رو مرتکب شدیم که حال با این اتفاق حساب ما با خودمون تصفیه شد . امید وارم که مفید بوده باشه برای دوستان

  15. مرسی از پست زیباتون
    واقعا با خوندن این پست به این فکر کردم که الان من تو کجا راهم
    و باعث میشه از حالت توقف بیرون بیایم و برای رسیدن به مراتب بالاتر تلاشی بیشتر داشته باشیم.

    پاسخ: سلام به نرگس عزیز . ممنونم . درسته ، آدم با خوندن این واقعا میفهمه کجاست . ممنونم نرگس جان .

  16. سلام آقا شهاب.چند روز پیش یک پیام برام اومد درباره ی چگونگی و شرایط معرفی بیماران.که گفته شده بود برای این موضوع پست گذاشتید. ولی نیستش که!!!

    پاسخ:
    سلام مائده خانم ، عرض کردم به گروه نیایش مراجعه کنید ، پست گروه نیایش در جدول برچسب ها موجوده ،که رمز ورودش هم براتون اس ام اس شده . نوشته ای رو به اون پست اضافه کردم .

  17. مثل همیشه بسیار عالی بود و جواب همه ی سوالامو داد.
    ی سوالی برام پیش آمد: اینکه برون فکنی چی هست و چطور ممکنه؟؟

    پاسخ:
    سلام دوست عزیز، ممنونم از نظر شما ، ای مراتب گذار به این صورت نیست که زمانی در گذار اول هستیم ، در گذار ششم نباشیم ، بلکه امکان داره زمانی هر یک از ما خصوصیات تمام گذار ها رو در خود داشته باشیم . اما بعضی ها کم تر و بعضی ها بیشتر .
    در مورد سوالتون ، برون فکنی یعنی همون سفر روح ، اما با انجام تمرینات خاص ، که روش مطمئن و ایمنی نیست از نظر من ، مثل اینه که شما هنوز اصول اولیه رانندگی رو یاد نگرفتین شما رو وارد یک اتوبان کنند و بگن حالا با سرعت بالا رانندگی کن . کسی هم نیست که شما رو راهنمایی کنه / اما سفر روح و خواب های معنوی ما در کنار اساتید رویا دنبال میشه .

  18. پست خیلی خوبی بود چند روز پیش به این فکر میکردم که خودم در چه مرحله و پله ای از شناخت خود و خداوند قرار دارم و با خودم گفتم کاش تو وبلاگ یه پستی رو به مراحل گذاراختصاص میدادین . با خوندن این مطالب جواب سئوالم رو گرفتم متشکرم وموفق باشید

    پاسخ:
    سلام ایلین عزیز ، ممنونم از نظر شما ، موافقم ، این پست برای وبلاگ لازم بود ، به همین خاطر اینم نوشتیم ، خوشحالم که چیزی بوده که شما میخواستی .
    در پناه خداوند باشید .

  19. سلام
    در مورد استرال پروجکشن (برون فکنی اختری)که دوستمون پرسیده بودن فقط خواستم بگم خطرش که دوستان گفتن خیلی بیشتر از زمانی که از خیابان عبور میکنید و هر لحظه ممکنه تصادف کنید نیست !ولی خوب اگه یه بار موفق انجام بشه و معلق در هوا و مثل پر سبک برگردی و خودت رو در حالت خواب ببینی که داری اروم نفس میکشی میمونی که اگه اون منم پس این یکی کیه؟!؟همین لحظه زندگیت برای همیشه عوض میشه خودت با خودت روبرو میشی .حالا از پرواز با اون سرعت باور نکردنی و دیدن جاهایی و چیزهایی که با بدن فیزیکی محاله بتونی ببینی چیزی نمیگم اما بهرحال شما دوست عزیز و کسانی که علاقه دارن به این زمینه رو توصیه میکنم به مطالعه زیاد در این مورد که اگه خواستید چند سایت و کتاب خوب تو این زمینه می تونم بهتون معرفی کنم مابقی تمرین هست و علاقه و مثل همیشه ظرفیت و استعداد متفاوت افراد
    موفق باشید

    پاسخ: سلام رضا جان . ممنون بابت توضیحاتت .البته این توضیح رو هم من اضافه میکنم ، باید از خود بپرسید چرا ؟ چرا من به برون فکنی نیاز دارم ؟ شما ابتدا باید چهار ستون اطلاعات و بعد معنوی خودتون رو خوب محکم کنید تا یک انسان قوی باشید ، قوی از لحاظ روحی و معنوی . مگرنه بعد از برون فکنی خطرات زیادی در کمین شما خواهد بود . از طرف دیگه با تمرینات به برون فکنی به سادگی نمیشه رسید ، تصمیم با اون فردی هست که مطالعه میکنه این مطلب رو .

  20. با سلام خدمت همه عزیزان
    خانم راشین اگر از من میشنوین از روش برون فکنی استفاده نکنید روشی بسیار خطرناک هست و شاید روح را به اعماق جهان اثیری ببرد و با موجودات شرور و هوشمند برخورد بکنید
    اگر از من میشونید استفاده نکنید

    پاسخ: ممنون از پاسخ شما به دوست خوبمون ، برون فکنی از روش هایی هست که افرادی که در متافیزیک فعالیت دارن ازش استفاده میکنن ، که اگر نا آگاهانه برون فکنی انجام بشه خوب نیست ، برون فکنی برای افراد تازه کار بسیار زوده .

  21. سلام
    منم میخوام برون فکنی داشته باشم
    چن راه رو هم رفتم اما نشد نمیدونم باید چیکارکنم
    علاقه خاصی به این موضوع پیدا کردم
    خوشحال میشم کمکم کنید و در وبم جوابم رو بدید

    پاسخ:
    سر خواهم زد . با تشکر

  22. سلام آقا شهاب،مقدمه گذار و هفت مرتبه گذار رو خواندم،خیلی بحث خوبی بود.خیلی استفاده کردم،مخصوصا اینکه فهمدیم خیلی از افراد به خاطر برداشت های غلطی که از خداوند دارند نسبت به او کافر میشوند و گمان میکنند که خداوند نسبت به انها کم لطفی کرده است. در صورتی که خود انها برداشت صحیحی از خداوند نداشته اند. با تشکر فراوان از مطالب خوب شما

    پاسخ:
    سلام صادق عزیز ، ممنون بابت نظرت ، شما به یک نکته ی مهم در این پست اشاره کردید، کاملا درسته ، من فکر میکنم این پست بتونه شناخت لازم رو نسبت خداوند و خودمون بهمون بده ، که ادامه راه رو طی کنیم . شاد و سربلند باشی .

  23. با سلام اقا شهاب ببخشید ایا گذر های زندگی قبلی من اکنون در زندگی اکنونی ام وجود دارد یا خیر؟

    پاسخ:
    سلام محمد عزیز ، حالت خوبه ؟
    کلا علت تناسخ اینه که انسان ادامه مسیر قبلی خودش رو در این زندگی طی کنه ، پس مسلما شما در این زندگی ادامه مسیر قبلی رو طی میکنه ، یعنی اگر مراحل گذار رو ده تا فرض کنیم ، و فرض کنیم شما سه گذار رو در زندگی قبلی طی کردی ، در این زندگی با خصلت ها و یا به قول معروف ذاتی به دنیا میای که سه گذار قبلی رو در خودش جای داده ، و زمانی که به سن بلوغ رسیدی با گذار سوم و چهارم آشنا میشی که بتونی بعدی ها رو طی کنی ، به عنوان مثال یک پدر و مادر دو فرزند رو به دنیا میارن ، یکی شر هست و شلوغ ، دیگری اروم و عاقل ، اونی که اروم و عاقله در زندگی قبلی خودش میشه گفت گذار سوم رو طی کرده ، حال به گذار های بعدی نیازمنده ، البته تمام این گفته در حد یک نظریه است ، نمیشه به طور قاطع گفت که یقینا همینه ، اندیشه الان من این رو به من میگه .

  24. ادامه
    در بینش ِ من هرگز و هرگز آنگونه که من خدا را میشناسم دیگری نخواهد شناخت و آنگونه که دیگری خداوند را در آغوش میگیرد ، من نخواهم درک کرد و …
    از مرحله ی زمینی بودن و افکار ِ پاداش و جزای ِ دورانی دور که گذشتیم و فهمیدیم که با افکاری که برای ِ خود میسازیم در جهنم یا بهشت ِ کنونی زندگی میکنیم دیگر از مرز ِ دنیوی گذشته ایم و از اینجا به بعد ، هر کسی راه ِ خود را میرود و دنیای ِ خود را میسازد و در این راه به لذتهای مادی و معنوی ِ دلخواه ِ خود میرسد . فقط شکستن ِ این مرز ِ زمینی بودن و آسمانی نگریستن است که ممکن است مشابهاتی زیاد داشته باشد و قابل ِ تعمیم دادن به عموم را داشته باشد نه مراتب ِ بعد از این مرز را . خدای من برای هر شخصی چنان خدایی میکند که او از خدایش انتظار دارد ! خالقِ من بی همتاست و در برنامه ریزی و هوشمندی کسی به گرد ِ پایش نمیرسد تا او و مخلوقات و بینششان را طبقه بندی کند یا پیش بینی . وقت ِ آن رسیده که از خود بپرسید خدای شما چگونه است ؟
    خیر پیش
    جویا

    پاسخ: ممنون از نظر بسیار زیبات جویای عزیز . شما هم در این نظر برداشتی از خدای رو برای ما عنوان کردید ، برداشتی که خود از خداوند به اون رسیدید ، به واقع هم همینه ، هر یک به برداشتی منحصر به فرد از خداوند می رسیم ، خوندن این کتاب به شخصه برای من خیلی مفید بود ، از این رو بد ندیدم که یک پست هم برای دوستان از این کتاب بنویسم . این کتاب میتونه بینش لازم رو به خیلی از اعضای این وبلاگ بده ، که بدونن به چه طریق هایی میشه خدا رو شناخت ، و به این امر واقف بشیم که پستی بلندی های زندگی ما تقصیرش به گردن خداوند نیست ، بلکه به نوع اندیشه ما نسبت خداوند هم بستگی داره ، واقعا از شما و تک تک عزیزان ممنونم که در نظرات شرکت میکنند ، زیرا نظرات شما مباحث رو کامل و کامل تر میکنن ، چون در یک پست شش صفحه ای نمیشه در مورد همه چیز صحبت کرد ، اما ما شاهد این هستیم که در نظرات نزدیک به چهل صفحه در مورد مطلبی به گفتگو می پردازیم . شاد و سربلند باشی جویا جان

  25. با سلام به اهالی سرزمینمان
    چکیده ی جالبی بود از افکار ِ جالبی که در پی ِ راه یابی ِ جالبی برای پاسخ به سوالات ِ جالبی از دنیای اسرارآمیز ِ خداوندان جالبی بیان شده بود !!!!
    شهاب جان تمامی اینها همونطور که خودتون بر آن واقفید، نسبت به هر فرد و بینش ِ او بسیار متفاوته . من جز یکبار ، در طول ِ عمر ِ خود سفر روح نکردم ولی با این حال با همان بینش ِ شکسته بسته ی خود در سالیان ِ پیش با دعا و نیایش و نذرهای گوناگون ، حتی زمانی که مباحثِ عرفانی رو موشکافی نکرده بودم و از بینشهای متفاوت خبری نداشتم ، با ایمان به برآورده شدن ِ خواسته ام ، شاهد ِ شفا یافتن ِ انسانهای ِ مبتلا به دردهای علاج ناپذیر بوده ام !
    و در این نقطه ای که اکنون ایستاده ام ، همیشه از خداوند امنیت ِ فرزندانم و خانواده ام را خواسته ام و همیشه از داده ی سلامتی مان ، شکرگزارم و خواهان ِ استقرارِ آنم ، برای دیگران همانند ِ خودم نیکی میخواهم و از دیدن ِ رنجها دلم به درد میاید ،به تناسخ اعتقاد دارم و با عشق دیگران را میبخشم نه از روی خودبزرگ بینی ، و با ادراک بر روی هوشمندی ِ قوانین ِ درونی و بیرونی واقفم و در راه ِ باز نمودن ِ بینش ِ دیگران از کمک کردن دریغی ندارم ولی از نظر ِ خودم ، خدایم زیباست ، خالقم دستم را در خلاقیت ِ ساختن ِ دنیایم باز گذاشته و به من لطف نموده تا بر عطاهایش چشمانی پر بصیرت داشته باشم ، اگر این قانون ها را شناسایی نمیکردم ، باز همانند ِ سالیان ِ سالی که در ترس و وحشت از ناکامیها میگذشت ، لحظه ای به دامان ِ او پناه برده میگریستم و لحظه ای از خوشی ها سرمست بودم . غرض از گفتن ِ این جملات این بود که بگویم : تا زمانی که دیدمان این باشد که از ترس ِ دوزخ و ذوق ِ بهشت ِ نادیده ، دست به انجام ِ کاری بزنیم متاسفانه خود و خدا را نشناخته ایم . زمانی که فهمیدیم که هر نیکی یی در افکار داشتیم و هر عملی را بدون ِ بزرگ نمایی از صمیم ِ قلب در راه نور بخشیدن به زندگی ِ دیگری انجام داده ایم ، مرحله ی ارتقائ ما در تغییرِ خود و دنیایمان شروع میشود و از آنجا به بعد ، دیگر هیچ دو نفری شبیه به هم ، خود و خدا را نمیشناسند و مراتبی را که این فیلسوف ِ بزرگ فرموده اند ممکن است فقط برای سلوک ِ خود ِ ایشان مراتب به حساب میامده .

دیدگاه خود را بیان کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

قبل از ارسال دیدگاه معادله زیر را پاسخ دهید. *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.