صفحه اصلی سفر روح رازهای رسیدن به سفر روح
رازهای رسیدن به سفر روح

رازهای رسیدن به سفر روح

0
215

 سفر روح: وقتی ما حرف از سفر روح میزنیم یک جادوگری و کار غیر عادی نیست ، بلکه ما به دنبال رهایی از زمین مادی و  پرواز به سوی عرش در همین زندگی هستیم ،

ما انسان ها ۱۰۰ درصد انرژی خودمون رو برای دنیای مادی و تیپ زدن و پیری و جوانی و کار و زندگی خرج کردیم ، در صورتی که اگر بیایم این انرژی رو بین دنیای مادی و دنیای روح و بعد معنوی خودمون  تقسیم کنیم پا بر تمام جهان های خدا خواهیم گذاشت و بهشت رو در همین زندگی الانمون به وضوح رویت میکنیم  ، اما این کار لازمه ی زمان و تلاش و خود باوری و شناخت درست از خودمونه ، امروز ما تو این پست همه ی این هارو مرور میکنیم . پس بریم سراغ ادامه ی مطلب…

رازهای رسیدن به سفر روح

نکته اول : شما باید این رو قبول کنین که دارای دنیایی درونی هستین ، باید این رو از همین الان به خودتون ثابت کنین که یک روح هستین ، از بندگان خدا هستی ، فنا ناپذیر هستین، و دارای دنیای درون هستین و همه چیز مادی نیست ، تو باید قبول کنی که حق انتخاب و فکر کردن و جستجو داری ، برای همینم هست که خداوند به تو اختیار رو اعطا کرده تا خودت انتخاب کنی که به سمت خدا بری یا شیطان که دشمن تو هستش.

 

اینجا برای تو سوال پیش میاد که چرا اصلا خدا شیطان رو آفرید :  جواب اینه : مراتب جهان هایی که تو به عنوان یک فرد و یک روح قراره به اون ها پا بذاری بسیار زیاده ،شروع راه تو از این جهان که اسمش جهان فیزیکیه آغاز شده پس تو باید آفریدگار خودت رو بشناسی و حقانیت پروردگار بر تو ثابت بشه ، این که تو اونو بشناسی پس به جهان فیزیکی اومدی که اولین قدم تو به عنوان روح هستش ، اما نگران نباش ، در جهان های بالا خبری از انرژی منفی و شیطان نیست ، در این جهان شیطان هست تا خدا برای تو معنی پیدا کنه چون  خدا در کنار شیطان برای تو معنی واقعی خودش رو پیدا میکنه ، خوبی در کنار بدی ، طعم خوب در کنار طعم بد ، و یک زیبایی در حال مقایسه با یک زشتی معنی پیدا میکنه ، پس باید به این جهان علت و معلول وارد میشدیم تا خودمون رو و خدای خودمون رو بشناسیم . تا اینجا به شما ثابت بشه که اون خداست و اون سر منشاء ما و زیبایی هاست.

 

نکته ی دوم : با خودت صادق باش !!!  حقیقت رو قبول کن و در این جاده های گمراهی هی دنبال خودت نچرخ ، به هر دری نزن تا اشتباهات خودت رو توجیح کنی ، بلکه یک اصل رو پی بگیر ، اون اصل اینه : حقیقت رو قبول کن ، حتی اگر بیشترین ضربه رو به تو در دنیای مادی بزنه ، اون وقته که بعد معنوی خودت رو نجات دادی و خودت رو یک پله بالاتر بردی ، ما باید طوری زندگی کنیم که زندگی ما به جای دروغ سرشار از حقیقت و روشنی و صافی باشه ، و طوری باشیم که سر مشق همه باشیم نه نقطه ی اتهام همه . صداقت رو میشه با صادق بودن از همین الان شروع کرد و بعد از چندین ماه یک فرد صادق شد

.

نکته ی سوم :  خدا همینجاست . به دنبال خدا در سرزمین های دیگر نگرد، کعبه و بت خانه بهانه است که ره گم نشود ، تو الان در منزل هستی ، پشت ال سی دی داری این مطلب رو میخونی ، شاید الان مادرت برای تو یک میوه بیاره و تو بخوریش و تموم شه بره ، اما ببین ، دقت کن ، حواست کجاست ؟ مادر برای تو میوه میاره ، مادر ، حس بین مادر و خودت رو ببین ، حس مادر فرزندی ، اون حاضره برای تو بمیره و تو حاضری برای اون خودت رو به هر آتیشی بزنی، سر منشاء این حس و محبت از کجاست؟؟؟ ،  میوه رو نگاه کن، رنگ میوه ،  میوه رو که خوردی یک لحظه به طعم میوه فک کن ، چه خوشمزه ست ؟!! چه هنرمندانه طعم سازی شده؟ خدا همینجاست ، در همین لحظه عبادت کن ، در لحظه یاد خدا باش و خدا رو ببین .

 

نکته ی چهارم : تو آن هستی . نباید خودت رو جدا از خدا بدونی یا خدا رو نقطه ی مقابل خودت ببینی . بلکه باید این رو از تمام وجود حس کنی که تو هم هم جنس خدا هستی و از خدا دور نیستی ، پس در هنگام عبادت و ذکر هات از خدا دور نباش ، تو با خدا در تلفیق و تعامل هستی ، فقط کافیه این رو بپذیری .

 

نکته ی پنجم : در گیر مادیات نباش ، این به این معنی نیست که مادیات رو کنار بزنیم و رو به ریاضت کشیدن بیاریم ، بلکه زندگی کنین اما در گیر مادیات نباشین ، زیاده خواه نباشین و مادیات رو بشناسین که فانی هستند و مادی هستند . خسیس بودن ، پول دوست بودن ، برای پول هر کاری کردن ، زندگی رو در مال و اموال دونستن ، تیپ و ساعت آنچنانی رو شخصیت دونستن این ها همه درگیری های مادی هستند .

 

نکته ی ششم : قانون طبیعت رو فراموش نکن . قانون این رو میگه : وقتی چیزی رو درخواست میکنین اون چیز به سمت شما میاد ، مگر اینکه خواسته ی قوی تری داشته باشین که باعث بشه خواسته ی قبلی شما شکسته بشه . مثال : شما امروز با خوندن این مطالب تصمیم میگرین کار خودشناسی رو پی بگیرین . این خواسته ی شماست ، خودشناسی به سمت شما حرکت میکنه ، اما بعد از چند روز شما خواسته ی قوی تر ی خواهید داشت ، مثال میخواین همه ی تلاشتون رو بکنین که با فلان آدم دوست بشین یا اینکه کنکور رو قبول شین ، پس خواسته ی خودشناسی کنار زده میشه چون انرژی کمتری داره .

 

نکته ی هفتم : بیشتر درگیر دادن باشیم تا گرفتن ، این یعنی اینکه بجز تلاش هایی که برای معاش روزانه خودمون انجام میدیم نباید برای خدمات و دعاهامون که برای خلق انجام میدیم از خدا طلب پاداش کنیم ،  مثال ذکر بگیم برای حل فلان مشکل ، نماز بخونیم برای بهشت ، دعا کنیم برای ثواب ، پس جای عشق به خداوند کجاست ؟ فکر کردین چرا رابطه ی ما سر نماز با خدا سرده ؟ چون رابطه ی ما عشق نیست بلکه تجارته با خداست ، البته از نوعی که خود ما از روی غرور نمیخوایم این حقیقت رو قبول کنیم ، پس بیایم حقیقت رو قبول کنیم . این همون نکته ی دوم بود . پس تجارت رو کنار بذارین و بی درخواست ببخشین ، در این صورت همه چیز به سمت شما خواهد آمد .

 

نکته ی هشتم : تو مالک هیچ چیز نیستی . این رو نباید فراموش کنین ، شما اگر زمینی ، ملکی ، ساختمانی ، ماشینی ، خانواده ای یا فرزندی دارین ، نباید حس کنین که اینها مال شما هستند ، درسته زمین و ملک به اسم شماست اما همه ی اینها بعد از مرگ شما در این دنیا باقی میمونن ، پس تمام این ها رو یک محبت بدونین ، محبتی از جانب خدا برای شما ،  این فکر عشق و معنویت رو به شما میده .

 

نکته ی نهم: نفسانیات پنج گانه شما : شهوت ، خشم ، وابستگی ، طمع و خود پرستی می تونن باعث درون گرایی شما بشن و شما رو در یک فضای بسته قرار بدن. این بدترین دام برای شماست  ، که میتونه تمام تلاش هاتون رو از بین ببره .

نکته ی دهم : جاودانگی ، برای رسیدن به جاودانگی باید دائما نثار کنیم بدون اینکه چشم داشتی برای بازگشتن داشته باشیم ، در این صورت به جاودانگی میرسیم ، شاید بگین اینطوری نمیشه که این یعنی احمق بودن ، اما دقت کنین ، ما نمیخوایم اهل دوز و کلک باشیم ، یا کار خیری نکنین ، یا وقتی میکنین هیچ درخواستی از طرف مقابل و خدا نداشته باشین ، همونطوری که خدا در قبال بخشش هاش چیزی از ما نخواسته ، این دقیقا راهی هست که حضرت علی پیش گرفت ، شب و روز بخشید و از لحاظ معنوی به تمام عوالم خدا دست پیدا کرد و هنوز هم در بیداری و خواب های ما جاودانه مونده .

 

نکته ی یازدهم : آرزو ، آرزو برای مسائل مادی و دنیوی باز نقش دیوار رو برای ما داره ، شما میخواین رو به عرفان و خدا شناسی بیارین اما همیشه دارین تلاشی برای رسیدن به یک آرزو میکنین ، مثال آرزو دارین فلان ماشین رو بخرین ، یا به فلان مرتبه تو شرکت برسین ، همین شما رو محصور به جسم میکنه ، اما حقیقت امر رو هم نگاه کنین ، تمام مراتب دنیوی ، بهترین ملک ، بهترین ماشین ، نهایتا برای یک ماه جذابیت دارن ، در مراتب دنیوی نقطه ی آسایشی وجود نداره ، هر چی مال و اموال تو بیشتر باشه و هرچی منبع های در آمدت بالاتر بره  درگیری های فکریت بیشتر و بیشتر میشه و بیشتر و بیشتر درگیر جسم و مادیات خواهی شد . تلاش برای دنیا بد نیست اما نباید وابستگی فکری و جسمی به اون تلاش و هدف تلاشتون داشته باشین.

 

نکته ی دوازدهم : عجله نکن ، این نکته رو با شعری آغاز میکنم

آب دریا را اگر نتوان کشید ، هم به قدر تشنگی باید چشید .  این به این معنی هستش که حقیقت خداوند مانند یک دریا میمونه ، ما نمیتونیم کل این دریا رو بشناسیم و تمام اون رو درک کنیم ، اما میتونیم به اندازه خودمون از دریا برداشتی داشته باشیم . در مسیر شناخت خدا هم همینه ، شما نباید با عجله و دستپاچگی بیاین تو این مسیر یک ماه شب و روز مراقبه و عبادت کنین تا به سیر و سلوک برسین ،  در این صورت هیچ پاسخی دریافت نمیکنین ، چون این مسیر مسیر اعتداله ، حرکت با سرعت بالا امکان تصادف شدید رو به همراه داره ، شما یک ماه شب و روز پی گیر سفر روح میشین بعد که به جواب نرسیدین میزنین زیر همه چیز و نا امید میشین . در این مسیر باید با آرامش حرکت کنین ، همه چیز رو ببینین و نکات رو رعایت کنین بعد از مدتی نچندان دور هدف خود به خود محقق میشه .

 

نکته ی سیزدهم : برای هر کسی باز گو نکن . عده ای از آدم ها هستن که دوست دارن هر کسی رو دیدن سریع بحث راه بندازن و همه رو بر انداز کنن ، مثال شما میخوای به سفر روح برسی و داری واسه این امر تلاش میکنی ، حالا تو فامیل و اطرافیان هر کسی رو میبینی میگی آره میخوام به خدا برسم و اساتیدی هستند و روح هایی هستند و من میخوام برم به آسمون ها و …. اینجاست که همه فکر میکنن شما یا خل شدین یا دیوونه شدین ، حق هم دارن فکر کنن ، اونا تا الان تو نخ مد لباس و کتاب و دنیا و این جور مسائل بودن ، اونا نرفتن جهان رو از دید روح ببینن و دنیای درون ، بلکه رفتن کتابی بخونن و از اون کتاب دنیا رو ببینن ، مسیر اون ها غلط نیست ، مسیر ماهم غلط نیست ، اما با هم هم مسیر نیستیم ، حالا اینجاست که تمام افراد سعی مکینن شما رو که مسیری درونی دارین به سمت خودشون که مسیری نوشتاری و بیرونی دارند سوق بدن ، وقتی ۱۰ نفر به شما اینجور حرف هارو بزنن اونجاست که دیگه اون ها موفق شدند به هدفشون برسن و این شما هستید که شکست میخورین .

 

نکته ی چهاردهم : قوی باش و تسلیم نشو ، ما علاقه مند به این هستیم که دلیل عدم موفقیت خودمون رو گردن خدا یا شیطان بندازیم ، وقتی به جایی نمیرسیم میگیم خدا خواست ، یا اینکه شیطان نذاشت و وسوسه ام کرد ، این رو ما به خودمون تلقین کردیم که سریع در برابر مشکلات تسلیم شیم و ضعیف باشیم و در آخر با یک حرف قسمت نبود از هدفمون دست بکشیم ، بعد از چند وقتم میگیم خدایا من خواستم به تو برسما اما تو نخواستی و نذاشتی ، اما وقتی پیروزی به دست میاریم میگیم خودم خواستم رسیدما ، این غلطه ، تو دارای دنیایی هستی ، دنیایی درونی و بیرونی ، میتونی اونو خودت بسازیش ، میتونی کسی باشی که تا به هدف نرسیده عقب نکشه ، میتونی کسی باشی که به هیچ عنوان شیطان نتونه گمراهش کنه ، اما چون خودت رو با این جمله که من نمیتونیم هیپنوتیزم کردی پس تا ابد نخواهی تونست به هدف های معنویت برسی ، بلکه همیشه ۲ ماه تلاش میکنی و سریع باز عقب میکشی و این تا آخرت ادامه خواهد داشت . پس قوی باش ، خودت رو بشناس ، تسلیم نشو و عقب نکش .

 

نکته ی پانزدهم : جذابیت ،  با خودت صادق باش ، حقیقت رو منشاء قرار بده و با خودت رو راست باش ، اکثر ما انسان ها برای دیدن جذابیت سفر روح و پرواز روح و دیدن جهان های دیگه پا در این مسیر میذاریم ، اگه هدفت از خوندن این مطالب اینه بهتره همینجا با خودت رو راست باشی و عقب بکشی ، یا اینکه هدف خودت رو تغییر بدی و برای شناخت خدا و عظمت وجود خودت پا به عرصه عرفان بذاری .

 

نکته ی شانزدهم : کلام حقیقت ، وقتی حرف یا کلام حقی رو ما از کسی میشنویم ، این عادت رو داریم که شروع به بر انداز شخص گوینده میکنیم ، این کار اشتباست ، بلکه کلام حقیقت رو دریافت کنید و به کار ببندین ، چون اگر به گوینده توجه کنین و گوینده کلام برای شما مهم باشه این خودش شخصیت پرستی محسوب میشه و شما رو از درک حقیقت دور میکنه.

 

نکته ی هفدهم : اول انتخاب بعد حرکت ، ابتدا به خوبی بگردید و مسیر مناسب رو پیدا کنید و وقتی وارد مسیر شدین اون رو ادامه بدین بدون اینکه بخواین هی سرک در ادیان یا آیین های دیگه بکشین . ما عادت کردیم ابتدا بدون بررسی وارد مسیر و طریقتی میشیم و بعد از مدتی سریع هم از مسیرمون عقب میکشیم . مثال من سریع وارد بحث سفر روح میشم و بعد از مدتی میام به این فکر میکنم که پس اسلام غلطه ؟ چرا بودا این و میگه و این دین اونو میگه ؟ بعد هی خودم رو درگیر این گفته ها میکنم و از اینجا مانده و از اونجا رونده میشم ، آخرشم به هیچ جوابی نمیرسم ، شما بخواین در ادیان و مسیر ها و طریقت ها جستجو و مقایسه انجام بدین ۵۰ سال هم این کارو ادامه بدین بی فایدست ، چون ذهن رو پر از اطلاعات متناقص کردین و آخرش هم هیچی به هیچی ، در صورتی که باز یک اصل رو فراموش کردین ، خداوند چیزی متفاوت از ذهن ماست ، خدا برای تمام مسیر ها و ادیان خدایی میکنه ، خدا فقط خدای دین اسلام نیست ، بلکه خدای دین مسیح و طریقت های دیگه هم هست ، پس اول انتخاب بعد حرکت .

 

نکته ی هجدهم : عبادت ، عبادت یکی از اصل هاست ، عبادت های متفاوتی داریم ، نماز ، ذکر ، راز و نیاز ، رفتن در طبیعت و شکر خدا رو گفتن ، کمک به خلق و … اما عبادتی که به طور مداوم باشه و باعث رشد باشه به نظر من نماز و ذکر بهترین نوع عبادته ، عبادت در سفر روح های شما مانند سوخت میمونه ، عبادت بیشتر برابر با سفر روح با مدت زمان بیشتر .

 

نکته ی نوزدهم : پاکی و صداقت و خیر اندیش بودن برای تمام خلق . حتی دشمن ، و نداشتن کینه نسبت به هیچ انسانی .  

 نداشتن روز مره گی و مشغله فکری، تا اونجایی که میتونین کاری کنین مشغله فکریتون بالا نره ، با مشغله فکری بالا تلاش برای سفر روح بی معنی میشه  ، حتی خواب ها هم دچار دوگانگی میشن ، چون نقش درون و بعد معنوی در زندگی به صفر میرسه.

 

نکته ی بیستم و آخرین نکته : تمرکز و یا مراقبه ،

ابتدا تمرکز :شما در کنار همه این نکات شبی ۱۵ دقیقه قبل از خواب در اتاقی تاریک بشینین و یک شمع کوچک یا یک لامپ ال ای دی کم نور روشن کنین ، بعد به مدت ۱۵ دقیقه به اون نور خیره بشین و سعی کنین فکری نکنین ، با یک ارامش خیال به اون نور خیره بشین و حتی پلک هم نزنین ، بعد از مدتی نگاه کردن به نور ، اطراف نور کج و ماوج میشه ، کاری کنین این تغییر اشکال هم نتونه تمرکز شما رو برای نگاه کردن به مرکز نور به هم بزنه ، این کار رو هر شب به طور مداوم انجام بدین ،

انجام مراقبه :

برای مراقبه میتونین به طوری که راحت هستین ، ترجیحا چهار زانو در مکانی  که  رو به منظره یا آسمان  هست بشینین و با نام های خدا و هر جمله ای که لایق خدا میدونین دل و جان و روح خودتون رو صفا بدین .

انجام مراقبه و تمرکز بسیار بسیار مهمه .

 

== از اینجا به بعد دیگه باید صبور باشین ، هر چند روز یک بار نکاتی رو که اینجا گفته شده رو مطالعه کنین ، در زندگیتون به کار ببندین ، هر چقدر صاف تر و خوب تر بشین زود تر به هدفتون میرسین ،  صبور باشین و برای سفر روح این کار هارو انجام ندین،  بلکه برای خودشناسی و خدا شناسی این کار هارو انجام بدین ، به خداتون عشق بورزین و اونو به هر زبونی که راحت ترین پرستشش کنین و بشناسینش .

بعد از این ها با انجام نکات بالا بسته به حالات درونی شما و نوع عملکرد شما به طور حتم خواب هاتون دچار تغییرات فراوانی میشه ، روشن تر میشه ، معنوی تر میشه ، اینجاست که باید هر شب یک درخواست رو قبل از خواب روی زبون بیارین ، این جمله رو : خدایا من بی تو هیچ هستم ، من به کمک تو احتیاج دارم ، من رو به خودت برسون که من از تو هستم . هر خواسته ی دیگری هم که دارین به صورت خیلی خودمونی با خدا در میون بذارین ، و باز هم تاکید میکنم نخواین بعد از یک هفته مانند شمس تبریز طی الارض کنین ، عجلتون چیه ؟ شما ابتدا خواب هاتون روشن میشه ، بعد در خواب هدایت میشین ، بعد در خواب سفر روح میکنین و بعد سفر روح واقعی برای شما محقق میشه .

 

شبا قبل از خواب به خودتون نگین روح من از بدنم خارج شو ، یا اینکه در مراقبه بگین روح من پرواز کن ، از این خبرا نیست ، بلکه شما فقط باید تمام نکات رو رعایت کنین ، هر روز بهتر و انسان تر بشین و فقط نظاره گر پیشرفت خودتون باشین و هیچ درخواست بی جایی از خدا نکنین ، هر شب بگین پس سفر روح کو ؟ چرا سفر روح نمیکنم  ؟ همه این ها باعث میشه سفر روح شما به تعلیق بیفته ، بلکه در بیداری  هوشیار و درست کار باشین و در زمان خواب نظاره گر صدای درونتون باشین ، روح شما وقتی توسط اساتید خواب به خوبی با دنیای درون اشنا بشه  و تجربیات لازم رو کسب کنه اون وقته که به عنوان مثال شبی خوابیدید و یک دفعه احساس میکنین فشار خاصی روی بدنتون احساس میشه ، بعد کم کم از بدن جدا میشین و به سفر روح واقعی میرسین ، شما تا قبل از سفر روح شخصیتون فقط باید نکات رو رعایت کنین و نظاره گر صدای درون و راهنمایی های درون که از طریق خواب و رویا و اساتید به شما میشه باشین ،

 

امکان داره این روند ۶ ماه ، یک سال یا بیشتر طول بکشه ، کمتر از این هم توقع نداشته باشین ، چون شما دارین بزرگ ترین کار دنیای درون رو انجام میدین و دارین به عرفان میرسین ، قدم در این راه فقط اسمش سفر روح نیست ، بلکه اسمش عرفان ، خودشناسی ، خدا شناسی و پرواز به سوی عرشه . روح شما با حرف شما از بدن خارج نمیشه ، بلکه اون هر شب آرزو داره از بند ذهن جدا بشه و پرواز کنه ، پس عجله نکنین ،

شما بتونین تعادل رو بین جسم و روح خودتون برقرار کنین روح خودش به پرواز در میاد و نیازی به حرف زدن زبانی نداره .

 


نکات قابل توجه :


این نکته رو اضافه میکنم : توقع نداشته باشین با یک مراسم اسرار آمیز به شما چیز های خارق العاده ای گفته بشه و شما بعد از اون در همون شب اول تلاشتون اساتید روح به سمت شما بیان و شما رو به اسمون ها ببرن و به شما بگن شما عارف شدید و به راز آسمان ها و زمین پی بردین . بلکه باید فقط خودتون کمر همت رو ببندین و این و ثابت کنین که خدا شناس شدن و خودشناس شدن از عهده ی شما بر میاد . برای این مسیر صبر بسیار زیادی لازمه .

نکته ی دوم: افرادی هم هستند که با یک کار بسیار بزرگ انجام دادن در یک روز همون شب سفر روح بهشون هدیه داده میشه و این رو کسب میکنن . مهم اینه که شما به مرز انسانیت و درجه ی انسانیت و شناخت وجودی برسین . این افراد به اون درجه میرسن .

نکته ی سوم : انجام این اعمال زیبا و نکات بالا در کنار گناهانی امثال نگاه کردن فیلم های بد و داشتن رابطه جنسی با نامحرم و انجام خود ارضایی به راحتی شما رو از تحقق به این امر عقب میکشونه یا کار رو برای شما بسیار مشکل میکنه .

دروغ گفتن و بد دهن بودن و دو رو بدون و چند بی اف یا جی اف داشتن و از دیگران پول و کادو کندن تو این زمونه اسمش زرنگی شده اما باید بدونین همه ی این اعمال از روح شما یک گرگ و یک برده جسم میسازه ، ادعای آدم های عارف و داشتن شما رو به دام خودستایی گرفتار میکنه

اگر در کنار اعمال بدتون خواب معنوی میبینین این فکر رو نکنین که اعمال بدتون درسته ، بلکه این نشونه رحمت و دست کمک کننده خدا برای شماست که از مرداب نجات پیدا کنین .

 

چیزایی که لازم بود بدونین  گفتم ،  از اینجا به بعد دیگه به شما بستگی داره . سوالات شما در قسمت نظرات این پست رو کامل و کامل تر میکنه ، تا بخش بعد یا حق .

%d8%aa%d9%84%da%af%d8%b1%d8%a7%d9%85-%d8%b3%d8%b1%d8%b2%d9%85%db%8c%d9%86-%d9%87%d8%a7%db%8c-%d8%af%d9%88%d8%b1

شهاب دلفان آذری 7 سال است که چشمانم با نگاه دیگری به دنیا باز شده است. شاید بتوان گفت 7 ساله ام. زندگی توامی از عشق و شوق تسلیم بودن در برابر خدایی است که آفریننده ی عشق است. رفته رفته تعالیم و مفاهیم بالاتری را کسب میکنیم. در یادگیری مطالب کوتاهی نکن. زمان همیشگی نیست. یک روز وقت رفتن من و تو نیز می آید. آن زمان سرنوشت ساز است. بگذار رو سفید باشیم. دنیا از آن چیزی که در ظاهر می بینی بسیار عمیق تر، با ارزشتر و معنوی تر است. تنها کافیست که بخواهی خدایت را بشناسی. اگر شاگرد حاضر باشد. استاد نیز حاضر میشود.

دیدگاه(۲۱۵)

  1. سلام
    ممنون از توضیحات خوبتون
    یه سوال داشتم
    این که میگید مشغله ی فکری ایجاد نکنیم یعنی چی ؟!
    مثلا درس خوندن و فکر کردن به مساله هم شامل این مشغله میشه ؟

    1. سلام به شما اراد عزیز. درس خوندن اشکالی نداره. کار کردن اشکالی نداره. اما بعضی از افراد با هر موردی درگیر میشن و از هر موردی به بن بست میرن. به استرس میرسن. این افراد منظور ما هستند.

  2. بسیار عالی ممنون میشم باهاتون ارتباطی داشته باشم از طریق تله گرام

  3. سلام. مطالب خیلی مفید بودن. واقعا دستتون درد نکنه.
    با تمرینات بالا حدود چقدر زمان میبره تا بتونم پرواز روح داشته باشم؟
    متشکرم

    1. سلام به شما آتریسا عزیز. هیچ تمرینی نمیتونه به شما این تضمین رو بده.
      زیرا انسان یک ماشین نیست که بگیم با فلان تعمیرات میتونی به اینجا برسی. بلکه حالات درونی هر فردی متفاوته و امکان داره این تمرینات هم برای هر شخصی مفید نباشه.
      شاید خیلی زود به جواب برسین و شاید هم با تمرینات مداوم به جوابی نرسید.
      اما همین رو بدونید که عشق و عبادت و خالی شدن از نقص ها و شناخت خود ، میتونه شما رو به مراتب بسیار والای معنویت برسونه که یکیش همین سفر روح هست. دوری از نفس شیطانی هم فراموش نشه.

  4. الإمام ناصر محمد الیمانی
    ۲۱ – ۰۹ – ۱۴۳۴ هـ
    ۲۸ – ۰۷ – ۲۰۱۳ مـ

    فتوا درباره سفر روح ؛ این تله‌ی شیطان برای به دام انداختن کسانی است که به دنبال این‌گونه سفرها هستند تا جسم آنها را گرفتار مس شیطانی کند

    بسم الله الرحمن الرحیم، والصلاه والسلام على أنبیاء الله وآلهم والتّابعین فی کل زمانٍ ومکانٍ إلى یوم الدین ..

    عزیزان من سفر روح یا سفر در زمان کاری است از شیطان و مکر او هوشیار باشید تا به دام شیطان نیفتیدکه گرفتار مس شیطان خواهید شد که این روح خبیث هنگامی که به دماغ شخص برسد بر حرکات جسم مستولی می شود اما مس شیطانی نمی تواند جسم را به حرکت در آورد بلکه جسم را همانند صاحب بیهوش آن به حرکت در می آورد ، اما روح شیطانی می تواند برای شخص ممسوس کارها را طوری وانمود کند که انگار اتفاق افتاده است در حالی که به هیچ وجه اتفاق نیفتاده است و این جزو سحر آنها برای تأثیر بر تخیل انسان است تا افراد مبتلا به مس قانع به امور دیگری شوند که منجر به شرک به خدا می‌شود

    حقیقت این مکر شیطانی را شیخ هائی که با خواندن آیاتی ازقران عظیم مومنان را از سحر و مس شیطانی و حسد شفا می دهند ، می دانند . پس از خدا پروا کنید و سفر روح را به همدیگر یاد ندهید که این امور خداوند را خشمگین و شیطان را راضی می کند و سفر روح یا سفر نجمی از این کارهاست .
    همانا که آن دامی است که شیطان آن را کار گذاشته تا علاقه مندان به سفر روحی را به دام بیاندازد تا شیطانی رجیم در جسم او نفوذ کند ، و اینجاست که مصیبت بزرگ اتفاق می افتد و همه دنیا نمی تواند این مس شیطانی را از جسم او خارج کند و چه کسی جز خداوند می تواند این مس را از جسم او خارج کند اگر که توبه و انابت کرده و از حق آمده در کتاب پیروی کند . ای خردمنداناز خدا پروا کنید
    وسلام ٌعلى المرسلین، والحمد لله ربّ العالمین..

  5. سلام خسته نباشی داداش گلم اقا شهاب من ۱۸ سالمه اسلامو قبول ندارم اصلا ولی خدا رو قبول دارم من دو شبه پرواز روح دارم.شب اول سه شب پیش بود بلند شدم تو خونه دور زدم اومدم بخوابم خودمو دیدم که دراز کشیدم ترسیدم از خواب پریدم شب دومم از ارتفاع افتادم پایین امشبم که بیدار موندم میترسم بخوابم راستیتش کار خواسیم نمیکنم خود به خود یه حالت بهم دست میده بدنم قفل میکنه نمیتوتم تکون بخورم بعد بلند میشه روهم حتا شب اول تا خودمو ندیدم که خوابیدم متوجه نشدم گفتم شاید خواب دیدم فردا ولی شب بعد که اتفاق افتاد دیدم بعله خواب نیست حتی از درخونونم اهنی بود سعی کردم رد بشم نشد ولی دستمو از شیشه رد کردم راهنمایی ازتون میخواستم تشکر

    1. سلام ب شما حسین عزیز.
      به علل ی که یقین خود بر اون باید بهتر اشراف داشته باشید، که ما اون رو سبکی روح مینامیم. شما خروج از بدن رو تجربه کردید.
      حفظ خروج از بدن از به دست اوردنش سخت تره . پاکی خودتون رو حفظ کنید. پاکی چشم و گوش و زبان. تا بتونید این رو داشته باشید.

  6. سلام آقا شهاب
    من یه سوال پرسیدم هنوز جوابشو نذاشتید
    البته میدونم شما هیچ وظیفه ای ندارید که جواب منو بدید و اگر هم جواب میدید از روی لطف و عشق بی منت شماست ولی جواب اون سوال خیلی واسه من مهمه چون من توی بد برزخی هستم و احساس میکنم هیچ کس کمکی به من نمیکنه
    متشکرم

    1. سلام به شما جوینده عزیز.
      لطفا سوال خود را دوباره کامل مطرح کنید تا مطالعه بشه و پاسخ رو بدیم.
      ما همه نظرات رو پاسخ میدیم مگر اینکه اون سوال بی ربط یا سری باشه.

  7. سلام
    اگه میشه بگین از کجا شروع کنم
    چه ذکری ؟ چه مراقبه ای؟ چه عملی ؟ …
    در ضمن چرا در مورد تناسخ هیچ کس جواب کاملی نمیده؟ من این سوالو به مدت ۵ سال از دهها نفر پرسیدم اما هنوز نمیدونم تناسخ وجود داره یا نه؟
    میدونم الان میگید اگه ذهنمو درگیر این چیزا کنم از مسیر اصلی خارج میشم اما من هنوز مسیر اصلی را پیدا نکردم چون اسلام به تناسخ اعتقاد نداره اما شما توی این سایت به تناسخ اعتقاد دارید اگه میشه یه پست کامل در مورد تناسخ بذارید
    متشکرم

    1. سلام به شما جوینده عشق.
      جواب یکی هست.
      فرض بدونید که تناسخ هست.
      چه فرقی به حال شما میکنه ؟
      فرض کنید نیست. باز چه فرقی به حال شما داره ؟
      یعنی همه ی مشکلات حل شدن و شما درگیر فهمیدن تناسخ هستید ؟ حالا این رو بفهمید همه چیز حل میشه ؟ هرگز.
      در مورد سوال اولتون هم باید بگم ، انجام بدید. هر آنچه را که میخونید را انجام بدید.
      مثلا اگر میگیم کارخیر کنید ، این کار رو انجام بدید.
      راه معنی اول و اخری نداره. از هر جا شروع بشه عالیه. مابقی هدایت ها ب شما خواهد رسید.
      این رسیدن میتونه در قالب یک سایت ، یک کتاب ، یک ایده ، یک دوست باشه.

      1. سلام من خودم درمورد پرواز روح و کلا این جور مبحث ها تحقیق کردم.نه اینکه تو اینترنت سرچ کنم رفتم از کسی که استاد تو اینکاراست پرس و جو کردم.حرفای شما نود درصدش درست بود.اینکه مابه خدا نزدیک بشیم میتونه کمک بزرگی بهمون بکنه تا پرواز روحو انجام بدیم.من خودم پروازو روحو بخاطر عبادت و پرستش و خداشناسی انجام میدم تا جهان خلقتو بهتر درک کنم اما پرواز روح هم چیزی نیست که به آسونی انجام بشه.اون استادی الان ذکر کردم مرد خیلی خوبیه ولی اهل نماز نیست اما مرد درستکاریه.ایشون پرواز روح انجام داده بودن و می گفتن که از جوونی این چیزارو آموزش دیدن.به منم یک سری نکاتو گفتن که تمرین کنم.من اینو میدونم که از خدا دور نیستم و اصلا نه درگیر پولم نه مد نه مادیات تا اندازه ای که بتونم به دیگران هم کمک میکنم.ولی موقعی که میخوام پرواز روح انجام بدم احساس خفگی میکنم و این احساس مانع کارم میشه.از ایشون پرسیدم گفتن بخاطر ترسه اما من اصلا ترسی دراین مورد ندارم شما فکر میکنین چیه؟من خیلی دلم میخواد عارف بشم درحد مولانا

        1. سلام به شم مریم عزیز.
          در اینترنت در مورد چاکرای گلو مطالعاتی رو انجام بدین. ببین مواردی که مربوط به چاکرای گلو هست ، در شما وجود داره یا نه. شاید این مورد باشه.

  8. با سلام خدمت استاد محترم
    بنده ۳۷ ساله هستم و از ۱۳ سالگی تا به امروز تجربه پرواز روح رابه دفعات داشتم
    تا هفته گذشته تصمشیمی برای کنترل آن نداشتم
    بسته به اعمالم میزان پرواز و کیفیت آن متغیر بوده است
    نیازمند کمک شما هستم تا بتوانم از این هدیه الهی برای کشف حقایق هستی استفاده نمایم
    در صورت امکان شماره تماس خودرا برای من عرسال نمایید تا بتوانم سوالات خود را از شما بپرسم
    با تشکرسعید

    1. سلام به شما سعید عزیز.
      ان شاالله که بتونید موفق بشید.
      ما زمان کافی برای ارسال شماره تلفن و یا صحبت تلفنی با اشخاص محترم سایت رو نداریم.
      ادرس ایمیل ما در سایت موجود هست، میتونید در ایمیل سوالات خود را بپرسید.

  9. سلام آقای شهاب عزیز
    سوالات هر چند روز یکبار پاسخ داده میشه ؟
    آیا اگر توسط ایمیل سوال بپرسم زودتر به جوابم میرسم؟

  10. متشکرم که پاسخم را دادید اگه میشه در مورد تناسخ هم مطالبی بذارید و اینکه آیا استاد درون (هادی) شخصی هست که به طور فیزیکی در این دنیا زندگی میکند یا اینکه کاملا درونی هست؟ و از همه مهمتر از شما میخوام که اگر لیاقت داشته باشم به عنوان یک دوست دستم را بگیری و راه را نشونم بدی چون توی این ۵ سال من نمازم را ترک کردم و حتی توی زندگی با مشکلات زیادی مواجه شدم به هر کاری هم دست زدم با شکست و ضرر مواجه شدم
    آقا شهاب وقتی از خدا خواستم که راه را نشونم بده اول کتاب ۱۹ پله معنوی بسوی آرامش و بعد هم سایت شما را به من نشون داد به همین دلیل از شما میخوام به من بگید از کجا شروع کنم و کمکم کنید تا با استاد درون ارتباط پیدا کنم
    بسیار بسیار متشکرم

    1. سلام به شما جوینده عشق.
      من اینجا هستم که در کنار شما باشم. پس مشکلی از بابت نداریم.
      استاد درون یا هادی ، میتونه در بیداری باشه و میتونه در رویا هم باشه. اما اگر الان حواس شما به این موضوع پرت بشه، راه رو گم میکنی.
      برای شروع شما باید مطالعات خودتون رو بالا ببرید ، یعنی دانش بیرونی خود را تقویت کنید.
      سپس بینش های لازم رو به دست بیارید. و اگر لازم باشه استاد درون گوشزد های لازم رو به شما خواهد داد.
      از اخرین مطلب سایت شروع به مطالعه کنید و بالا بیاید و هر جا که سوالی بود میتونید از من بپرسید.
      هم در بخش نظرات و هم در ایمیل

  11. سلام میشه جواب منو بدید تا حالا تو عمرم هیچوقت اینجوری منتظر نبودم
    خواهش میکنم

    1. پاسخ شما در این پست داده شد جوینده عزیز.
      لطفا از شرایط فعلی خود، سطحی نگذرید و حتما این موضوع رو با بنده پیگیری کنید تا حل بشه. ایمیل من در بخش تماس با ما هست. میتونید ایمیل بزنید و یا در همین پست سوالات خود را مطرح نمایید.

  12. سلام دوست خوب
    من حدود ۵ سال هست که در فرقه اکنکار مشغولم اما همیشه در شک و دودلی هستم و هنوز نمیدونم راه درست و واقعی کجاست و چیست حدود ۶۰ یا ۷۰ کتاب اکنکار را مطالعه کرده ام اما قبل از این که با اک آشنا بشم در این اسلام تجربیات سفر روح و جدایی از جسم را داشته ام و همیشه از خدا میخوام راه واقعی را بهم نشون بده تا اینکه سایت شما را دیدم چند نکته از صحبتهای شما واسم جالب بود یکی اینکه شما از استاد درون صحبت کردید من تا الان فکر میکردم فقط اکنکار استاد درون دارد و نکته دیگه اینکه من هنوز واقعیت اصلی را در مورد تناسخ نمیدونم چون اسلام میگه تناسخ وجود نداره و اک میگه وجود داره و نکته بعد واقعیت در مورد خدا. چون نمیدونم منظور از الله کدام خدای اکنکار هست در کل خیلی گیج و سر در گم هستم گویا در یک برزخ وحشتناک هستم نمیدونم چطور راهم را پیدا کنم دوست عزیز من احساس میکنم شما میتونید کمکم کنید و عاجزانه ازت کمک میخوام
    متشکرم
    در پناه حق باشی

    1. سلام به شما جوینده عزیز.
      من هم خودم زمانی در اکنکار بودم، کتاب های اک رو میخوندم و جذب صحبت های شیرین این مسیر …

      خود نیز مدانید ، صحبت هایی که در کتاب های اکنکار میشود بیشتر شبیه افسانه است تا یک واقعیت.
      شما با اینکه ده ها کتاب اکنکار را مطالعه کردید، اما هنوز هم به یک برداشت جامع نرسیدید.
      و تلنگر من به شما این است … خداوند را در کتاب ها نمیتوان پیدا کرد …
      مقایسه بین ادیان هم اشتباه دیگر شماست.
      اینکه در اسلام میگوید تناسخ هست و دیگری میگوید نیست … آیا شما فقط در جواب همین سوال ماندید ؟ نه ، شما راه را گم کرده اید …
      اساتید روح ، در اسلام نامشان هادی است. هر انسانی در هر مسلکی باشد، اگر با تمام وجود در راه خداوند قدم بردارد یقینا ، یقینا ، هدایت خواهد شد.
      به نظر من دست از مطالعه بردارید و هر آنچه در اکنکار خواندید را به فراموشی واگذارید …
      یعنی راه های دیگر با با اکنکار نسنجید .
      این یعنی بزرگ ترین اشتباه.
      یک نماز خالصانه و یک کمک ساده به یک فقیر ، اجرش از هر چیزی بالاتر است.

  13. سلام شهاب جان.
    یه چند روزی بود که احساس میکردم از خدا دور شدم و دنبال مطالبی بودم که بتونم با کمک اونها دوباره به خدا برسم.ازت ممنونم بابت راهنمایی های زیبا و دلنشینت.
    برام خیلی جالبه که بدونم خودت چطور ادمی هستی، لطفا اگه میشه یه مقدار اطلاعات در مورد خودت بده. با تشکر

  14. ایا گفتن تجربه از سفر روح اینجا باعث از دست دادنش نمیشه.چون شما گفتین به کسی نگیم.

    1. در این محیط اشکالی نداره، چون عزیزانی هم که اینجا هستند ، به دنبال همین قضیه هستن. اما اگر اسراری رو در سفر روح بهتون گفتن، عنوان کردنش در اینجا زیاد جالب نیست.
      خود من هم تجربیاتی که سطح بالا و سری هستن رو به نمایش نمیذارم.

  15. سلام به جناب آقای شهاب
    چند سالی هست با عرفان حلقه آشنا شدم و الان ترم ۷ هستم
    بسیار مشتاق شناخت خودو و بیشتر از اون مشتاق شناخت عشق الهی هستم ودر وجودم همیشه احساس کمبود می کنم ندای درونیم بهم میگه آن چیزی که باید باشم در حال حاضر نیستم . در مسیر عرفان مطالعه میکنم وبا این مطلب شما هم درجستجو های همیشگیم برخوردم واسم جالب بود .
    نظرتونو در مورد عرفان حلقه می خوام بدونم و اینکه مسیری رو و یا کتابی که میتونه به من کمک کنه به خودم و خدا برسم بهم پیشنهاد بدبد الان در این مقطع از زندگی بیشتر از هر چیزی به خدا و رسیدن به عشق الهی فکر میکنم .
    خوشحال میشم که بتونید کمکم کنید
    باسپاس دوست عزیز

    1. با سلام به شما مری عزیز.
      در مورد جستجو گر بودن شما، بسیار تبریک میگم بهتون. خیلی عالیه که به دنبال این مسائل هستید.
      به سایت خود خوش آمدید.
      برای معرفی کتاب، به کتابخانه سرزمین های دور سری بزنید و کتاب مورد نیازتان رو خود دانلود کنید.
      در مورد عرفان حلقه، انسان های زیادی به من مراجعه کردند که در عرفان حلقه بودند و الان دچار ارتباط با جن ها و رسیدن به مرز دیوانگی بودن.
      و الان سوالم از شما اینه که شما چرا دچار این موارد نشدی ؟ همراهان شما در عرفان حلقه ایا دچار مشکلاتی شدند یا نه ؟

      1. سلام به دوستم خوبم
        خیلی خوشحالم کردید که وقت گذاشتید و جواب دادید
        همراهان من خوشبختانه دچار مشکلی نشدند و می تونم بگم عرفان کمک زیادی به من در بیدار شدن و آگاهیم داشته اما من در رسیدن به خود و خدا باز هم مشکل دارم فکر میکنم بنده دیر فهم خدا باشم .اما مشتاق رسیدن به خدا هستم و میخوام تو این راه ناتوان نباشم چون چیزی در درونم میگه که بیهوده یک جا موندم .و هرکجا راهی برای حصول به این هدف باشه مشتاقانه و با تمام وجود میرم.
        برام دعا کنید گنچ درونی خودمو پیدا کنم .
        ممنون

  16. سلام نماز و روزها قبول پیشا پیش عید فطر به همه خوبای خدا مبارک باشه.
    التماس دعا (یاعلی مدد)

  17. سلام .میخواستم درمورد انرژی منفی اجدادی بپرسم
    و سوال دیگه اینه که من مطالب هایی رو خوندم که از اسیب رساندن روح های خبیث و شیاطین و موجودات ماورایی صحبت کرده بود چه کار کنیم که توی دام انها گرفتار نشیم و از همه مهمتر گولشدن رو نخوریم و اشتباها با روح های مقدس اشتباهشون نگیریم .با تشکر

  18. ولی اگه میشه کمک کنید خیلی چیزای عجیب هس که باید بگم ولی اینجا نمیشه چون امکانش هس همه دچار این مریضیه فکری بشن مرسی

  19. ببخشید.یه تایمیرو شروع کردم به ذکر گفتن برا رسیدن به خدا لا اله الا الله اونم روزی ۴۰۰۰/یا ۵۰۰۰گاهی ۳۰۰۰ خیلی که اوج میگرفتم اون روز کم میگفتم میترسیدم خیلی چیزا دیدیم و…
    بماند الان دیگه نمیگم چون یه روز که داشتم میگفتم انگار یکی اومد تو مغزم و هی به هم زور میکرد میگفت ولش کن دیگه نگو بیا حالا درستش کن امتحان زیاد شدما ولی این اخریه خراب کردم اصلا انچنان قدرت داشت که از اون بالا کشید پااین منو باور کن راس میگم حالا خلاصه کردم اینجا نمیشه بیان کرد نمیشه خصوصی بگم بهتون؟

  20. سلام به همه خوبای خدا نماز روزهاتون قبول باشه .
    اقا شهاب اگه میشه به منم کمک کن یه چند تا سوال داشتم خیلی ممنون

  21. سلام
    یه سوال برام پیش اومد امام زمان ما ۳۱۳ نفر فرمانده داره و به تعداد کافی سرباز
    اما تا فرمانده هاش کامل نشن ظهور نمی کنند
    حالا می خوام بدونم این ۳۱۳ نفر چه طور آدم هایی هستند ?
    اون ها از قبل مشخص شدند ? مثلا تو دوره کودکیشون خودشون متوجه می شن یه ربطی به امام زمان دارند ?
    امام زمان ازهمون بچگی به این افراد توجه ویژه ای دارند ?
    مثلا روز تولدشون باید حتما سحر جمعه باشه ? یا نشونه های خاصی در تولد و زندگی کودکیشون هست ?
    یا مثلا افرادی مثل ما یه عمر اشتباه کردیم ولی باز به لطف خدا برگشتیم هم می تونه اگر به رشد روحی لازم برسه جز ۳۱۳ نفر یار اصلی باشه ?

  22. سلام آقا محمد
    ۲۴ نفر یه خواب ?!!
    میشه بگید چه خوابی ?
    و چه طور مطلع شدید ۲۴ نفر یه خواب مشترک دیدن ?
    شما اون ۲۴ نفر رو می شناختید که براتون اینو گفتن یا در عالم رویا گفتن که این خواب ۲۴ نفر دیدن ?

  23. منم خیلی دوست دارم در این باره چیزایی بشنوم
    میتونم؟لیاقتشو دارم؟
    خیلی امام زمانو دوست دارم…

    1. سلام بنده ی عزیز. عزیزانی که در این مسیر، لایق باشن و خصوصیات لازم رو داشته باشن، امام زمان اون ها رو به همراهی دعوت میکنه.
      و این در رویا بهشون قطعا ثابت میشه.
      هر کسی در این دنیا وظیفه ی خاص خودش رو داره، عجالتا نباید همه ی ما برای یار امام زمان بودن تلاش کنیم، چون اینطوری از امری که باید در کنارش انجام بدیم، عقب میمونیم.
      هر شخصی در مسیری که داره، در زندگی که داره باید پاک باشه و به خوبی عمل کنه.

  24. شاید اینجا همونجای باشه که بهم گفتن. من همه این چیرازو تو ۲هفته فهمیدم و تجربه کردم. استاد رو دیدم و مسیرمم مشخص شد. ولی بعد یه مدت از قدرتم کم شد و تمام حواسم پرت کمک کردن و دلسوزی واسه یکی دیگه شد تا جایی که خودمو و راهمو فراموش کردم. ولی به لطف نوشته های شما دوستان عزیز الان دوباره داره شروع میشه و سرازیر شده به سمت من.
    ۲۴ نفر با هم تو یه شب یه خواب مشترک دیدیم. سال ۱۴۰۲ سال ماست. منتظر باشین اگر از منتظران هستید…..

    1. سلام به شما محمد عزیز.
      ان شاالله که چیزی که دیدن خیر هست …
      ما هم به نحوی از منتظران هستیم.
      در مورد آینده هم در اختیار آنچه معبود به صلاح ما بداند.
      امید که در روز موعود، همه سربلند باشیم. روزی که دور نیست و خواهد رسید…
      اگر دوست داشتین بیشتر در موردش صحبت کنین، در ایمیل با من در ارتباط باشید.

  25. شهاب مهربانم تورو خدا له من بگو من آدم میشم دوست داشتم منم یک روز یک سالک واقعی بشم وطی الارض کنم ولی خیلی سخته خیلی.

    1. هر شخصی که از بند نا امیدی رهایی پیدا کنه، خودش رو باور کنه، به خدای خودش توکل کنه، در راه ثابت قدم باقی بمونه، میتونه به هر چیزی که میخواد برسه. حتی شما بچه خوب خدا.
      پس همه چیز به خودت بر میگرده . همه چیز به خودت بر میگرده. همه میتونن خوب باشن . فقط کافیه بخوان و پای در مسیر بذارن.

  26. من یک آدم خیلی بد وگناهکارم و خیلی هم دوست دارم به این مراتب دست پیدا کنم ولی غرق گناه و دنیا هستم کمکم کنید تا من هم نجات پیدا کنم اما چشمم آب نمی خوره که من بتونم اینقدر خوب بشم که به عرفان برسم

  27. سلام به شما
    ممنون از شما قطره ی باران عزیز
    از اینکه تجربیات خودتون رو در اختیار من و سایر دوستان قرار دادید بسیار سپاس گذارم و حتما سعی میکنم از این به بعد ایه الکرسی با توجه بیشتر و درک عمیق تر بخونم.

  28. سلام وندای عزیز منم از تجربیات سال گذشتم بهتون می گم و دیگه هم برام تکرار نشده تجربیاتی که بین خواب و بیداری و درست لحظه به خواب رفتن نمی دونم هوشیاری در خواب بود یا خروج روح و ترس شدیدی رو هم تجربه کردم
    دقیقا لحظه ای که خواب می رفتم در خواب می دیدم که بیدار شدم و اون لحظه دو نفر می شدم یکی که خوابه و یکی که خودم بودم در همون اتاق همه چی عین واقعیت
    فقط موجودات و صداهای عجیبی می دیدم
    اونا به شدت علاقه داشتند که من بهشون بگم ازت می ترسم و مدام اونا مرا تهدید می کردند که تسخیرم می کنند و خیلی اتفاقات دیگه بدترین ترسی که تجربه کردم موقعی بود که در حین فرار شاید حدود بیست نفر بودند من رو کتک زدند و من حس می کردم که مرگم نزدیکه اما شخصی بزرگوار نجاتم داد
    همه این ها رو گفتم تا بدونی من بی اختیار ترس های زیادی تجربه کردم طوری که از خوابیدن می ترسیدم
    اما حالا من واقعا بدترین ترس ها را از این موجودات تجربه کردم به شما با قاطعیت کامل می گم این موجودات در برابر آیته الکرسی اینقدر ضعیف می شن که هیچ ترسی دیگه نخواهی داشت اونقدر با خوندن آیته الکرسی قدرتمند میشی که حس می کنی یه آدم بزرگی که زور بچه دو ساله داری و دیگه ترسی از اون ها نداری
    شما قبل از خواب آیته الکرسی بخون
    اما یادتون باشه به معنی آن باور قلبی داشته باشید اگر هوشیاری داشتید و احساس ترس کردید هم آتیه الکرسی بخون بهترین روش اینه که در زندگیتون هروقت ترسیدی آتیه الکرسی بخونی اینجوری تو خواب به محض احساس ترس اتوماتیک وار شروع به خواندن آن می کنید
    و یادتون باشه کسی که بی اختیار وارد این داستان میشه
    مطمئن باشید حفاظت میشه حتی اگر تا لب پرتگاه بری ولی دست خدا ناجی میشه
    اگر روحتون خیلی سبکه و می خواد جدا شه بزارید بره نترسید نام خدا رو به زبون بیارید اجازه بدید روحتون تجربه کسب کنه و بزرگتر شه
    این قسمتی از آموزش شما است
    اون رو به خاطر ترستون از دست ندهید
    یادتون باشه این حرف ها رو از کسی می شنوید که با تمام وجودش ترس از این موجودات رو حس کرد در بیداری و خواب
    و معنی ترس رو می فهمه
    و درک می کنم از ترس چه قدر می ترسید
    با این وجود این فرصت رو غنیمت بشمارید
    من خیلی دوست دارم دوباره تجربش کنم شما که داریدش به راحتی از دستش ندید

  29. سلام
    روی صحبت من بیشتر با اقا شهاب هست چون با خوندن یکی از کامنت هاشون به این مضمون:«این مورد تا به حال بیش از ده ها مورد توسط خود دوستانی که به من ایمیل دادند و نمونه هاش رو هم در رویا خودم مشاهده کردم اتفاق افتاده . در رویاها اشخصاصی شبیه به انسان و در مورادی اجنه ، وارد رویا میشن و با ترفند هایی که دارند با ارتباط مستقیم به انسان ، لینک هایی رو برای همیشه به انسان متصل میکنند که در نهایت این لینک تنها باید با دخالت مستقیم استاد رویا و استاد درون و یا شخصی روشن بین و معنوی قطع بشن .»این سوال در ذهنم ایجاد شد و همچنین سوال خودم که در ادامه میپرسم.
    سوال اول:چرا اجنه یا اشخاصی باید به انسان تو این راه!اسیب بزنند؟چرا خدا محافظت نمیکنه؟
    ببینید من این سوال رو با توجه موقعیت و ذهنیتی که تو ذهنم هست میپرسم و بهتر میدونم برای شما هم شرح بدم تا منظور دقیق من رو متوجه بشید وسوال دومم هم در همین بخش از حرفام میپرسم:ببینید من خودم از همون اول که فهمیدم موجوداتی وجود دارند به اسم جن و با یه خصوصیاتی که خاص خودشون هست؛همیشه ازشون دوری کردم و به نوعی شاید میترسیدم.کلا هم ادم مذهبی نیستم و اعتقادات خودم رو دارم وهیچ وقت هم سراغ موضوعات مربوط به سفر روح و مسائلی از این قبیل نرفتم(البته قبل از ماجراهایی).در مدتی که با متافیزیک و خودهیپنوتیزم اشنا شدم سعی کردم سر وسامونی به ذهنم بدم و ذهنم رو از حاشیه ها دور کنم.حاشیه های زندگی من هرچیزی هست که مربوط به تحصیلم نمیشه.و در این پاکسازی ذهنم موفق هم بودم.یکبار توی خواب برای امتحان این که ایا واقعا میشه توی خواب پرواز کرد(یه جورایی میخواستم ببینم اون روشی که دوستم انجام داده عمل میکنه یا نه)؛این کارو کردم.البته خواب هم نبود بین خواب و بیداری بود چون هم میشنیدم اطرافم چی میگن هم از طرفی مکانی که اون لحظه(بین خواب و بیداری)مشاهده میکردم اصلا شبیه مکانی نبود که توی واقعیت وجود داشت.من اون روش رو انجام دادم وتونستم که پرواز کنم تو خواب!اما چند لحظه بعد از اون که کمی هم هوشیاریم بیشتر شده بود حتی وقتی که دیگه اون صحنه ها رو نمیدیدم هم احساس میکردم روحم هی از بدنم خارج میشه و دوباره وارد میشه.مثه این که انگار از بیرون میکشیدنش و هربار احساس میکردم که داره کامل خارج میشه،سریع دست و پام رو تکون میدادم تا شاید دیگه احساس نکنم روحم خارج میشه…از اون به بعد هر وقت بدنم بی حس میشد وتو یه حالت بی وزنی قرار میگرفتم (قبل از خواب شب )دوباره این مکش رو احساس میکردم.و بنابراین باز هم سعی میکردم که از اون حالت بیام بیرون…گرچه ۲ بار روحم کامل خارج شد اون هم به دلیل این که دیگه خسته شده بودم از تلاش واسه اینکه نره بیرون!
    و من میترسیدم به شدت!از این که چه اتفاقاتی ممکنه بیوفته و البته یه سری زمینه های فکری که دیگران برام ایجاد کرده بودند؛همه با هم باعث شد که من بترسم!همین الان هم میترسم.بعضی از کامنت ها رو هم که خوندم ترسم بیشتر شد.کامنت هایی که میگفتن موجودی با لباس سیاه روبروی جسم شون وایساده و موردهایی که اشاره به موجوداتی میکردند که میخواستند بهشون اسیب برسه.
    حالا سوال من اینه:من که اون موقع فقط یه بار اونم تو خواب میخواستم امتحان کنم و بعدش ترسیدم و دیگه اصلا نخواستم که روحم جدا شه؛چرا بازم این اتفاق می افتاد؟
    من که اصلا نه ارتباطی با اجنه دارم نه کسی برام دعا مینویسه،ادم مذهبی هم نیستم در حد این که نمازم رو میخونم.(البته اون موقع با خدا صمیمی تر بودم تا الان)چرا این اتفاق می افتاد؟
    ممکنه من هم توی سفر روح به اون اجنه بربخورم؟و اینکه چرا میان اصلا؟
    تنها قصدم از اینکه زیاد نوشتم این بود که بخوام دقیقا اون چیزی که تو ذهنم هست رو بیان کنم و از این که وقت شما رو گرفتم عذر میخوام.
    همچنین ممنون از وقتی که میذارید و به سوالاتم پاسخ میدید

    1. سلام به شما وندا عزیز
      ما دارای اختیار هستیم، مسیر اصلی ما مشخص شده.
      سفر روح هم به زمانش به ما اعطا میشه.
      اما اگر شما تلاشی برای رسیدن به سفر روح نکردی و به طریق غیر اختیاری از بدنت خارج میشی، نباید نگران موضوعی باشی. چون این امر طبیعی هست و حتما محافظی رو خواهی داشت.
      اما اشخاصی که شب و روز دارن وقت میذارن تا سفر روح کنن.، این افراد باید خیلی مواظب باشن، چون دارن انگشت تو سوراخ زنبور میکنن، سایت هایی این افراد رو منحرف کردن، این ها هم با اختیار خودشون تمرینات متافیزیک انجام میدن تا به سفر روح برسن. بعد که لینکی بهشون وصل میشه میگن چرا اینطوری شد.
      ما با اختیار خودمون این خطرات رو برای خودمون ایجاد میکنیم، مانند کسی که با اختیار خودش ماشین رو به اتوبان میبره و با سرعت غیر مجاز رانندگی میکنه و حتی احتمال داره تصادف کنه و بمیره. ما اختیار داریم و خداوند اختیار رو از ما سلب نمیکنه.
      اگر روح انسان سبک بشه، انسان وابستگی های زمینی کمتری داشته باشه، خواه نا خواه، روح از جسم جدا میشه. چون عاشق خارج شدن و پرواز هست. چون جسم برای روح همچون قفسی هست. از تجربیات خود نترسین و همیشه قبل از جدا شدن از جسم از اساتید درونی بخواین که از شما محافظت کنن.
      به شما آسیبی نخواهد رسید. ترس رو هم از خودتون دور کنید. چون ترس باعث آسیب پذیری ما خواهد شد.

  30. سلام اقای شهاب میشه بفرمایید اگه کسی سفر روح انجام داد ایا همیشه این قدرت رو خواهد داشت یا نه .وایا شما به مرحله بالاتری هم رسیدید؟

    1. سلام به شما دوست عزیز، نه ، هرگز نمیتونه داشته باشه، تنها تا زمانی میتونه ادامش بده که لایق باشه.
      من در اون زمان سفر روح رو به دست آوردم، اما به خاطر بها دادن به نفس از دستش دادم،
      در حال حاضر هم هدف من چیز دیگری هست، صرفا برای رسیدن به سفر روح اینجا نیستم. سفر روح یک قابلیت هست.
      کمک به یک فرد فقیر، میتونه بالاتر از هر چیزی باشه.

  31. سلام.۱٫این سفر روح فقط برای مسلمون ها اتفاق میافته؟یعنی مثلا اگر یک زرتشتی یا مسیحی یا …بخواد سفر روحی داشته باشه نمیشه؟
    ۲٫این دور بودن از گناه رو چطور میتونیم انجامش بدیم وقتی ازمادر گرفته تا نزدیکترین افراد به تو همه دائما غیبت میکنن تهمت میزنن سخن چین هستن وانتظار دارن تو هم مثل اون ها باشی.و وای براون روزی که خودت رو از اونها جدا کنی..!

    1. سلام به شما دوست عزیز،
      هر شخصی که در مسیر انسانیت قرار بگیره میتونه انجامش بده.
      در مسیر انسانیت و نه مسیر متافیزیک!!!
      نیازی نیست از خانواده دور بشی، دور شدن یعنی فرار از خانواده و ضعف های خود. بلکه باید از همین اب گل آلود ماهی گرفت.
      شما فقط باید خودت رو تغییر بدی، اگر غیبت میکنن، شما نکنی، اگر بد میگن، شما نگی، قرار نیست ما دیگران رو متهم کنیم، خودمون پر از اتهام هستیم. باید ابتدا روی خودمون کار کنیم. خود شناسی انسان رو به خدا شناسی میرسونه.

    1. سلام اقا شهاب عزیز از این که بدون هیچ چشم داشتی دیگران را راهنمای می کنی و از تجربیهای خودت می گویی از خداوند برای شما ارزوی موفقیت دارم من هم این تمرینهای برونفکنی را انجام می دهم و هیچ ترسی هم ندارم چرا که اگر کسی بیشتر در این ضمینه مطالعه داشته باشدو با کسی که خودش تجربه داشته باشد مثل شما ویادوستانی که خیلی تجربه دارند ( ایمان برازنده )اگر بصورت مرتب ومنظم شما به من برنامه دهید فکر کنم بتوانم موفق شوم اگر امکان دارد تلفن خودتان را به من بدهید تا بیشر از راهنمای های شما استفاده کنم و اگر اقای ایمان برازنده مایل بود شماره تلفن ایشان را با اجازه خودشان به من بدهید چون ایجور که می گویند خیلی تجربها دارند . از اینکه به مردم کمک می کنید و بین بچه های گروه ارتباط برقرار می کنید خیلی خیلی متشکرم ( شاگرده شما ارمان )

      1. سلام به شما دوست عزیز.
        در ایمیل به من پیام بدید. من دیگه با ایمان برازنده در ارتباط نیستم اما ایشون رو در فیس بوک یا اینستاگرام میتونید پیدا کنید. با همین اسم هستند.
        پسری لاغر اندام و متاهل که ریش و سبیل پروفسوری میذاره معمولا.
        در مورد ارتباط با من هم نشکلی وجود نداره. در ایمیل در خدمتم لازم باشه تلفنی هم در خدمتم

  32. ممنونم ازجوابتون اما یک سوال دیگه ایی برام پیش اومدواون اینه که ازکجا بفهمم به کدوم احتیاج دارم?
    چون هم بیداری درون روخواستارم وهم پیشرفت مقام معنوی.
    البته احساس میکنم تفاوت این دو باهم رو خیلی خوب متوجه نشدم.چون فکرمیکنم کسی که به بیداری بیشتری برسه ،درمقام معنویش هم پیشرفت میکنه.

    اگرمیشه یک تعریفی ازاین دو بکنید تابهتر بتونم انتخاب کنم.
    ممنونم .

    1. اگر تمرین دوم رو انجام بدی و اشرافی بر ذهن نداشته باشی و ذهنت یک ذهن افسار گریخته باشه، پیشرفتی حاصل نمیشه.
      اما اگر تمرین سکوت رو انجام بدی، ذهن آروم بشه، خود به خود در مراحل دیگه هم به بینش های بهتری میرسی.
      تمرین دوم، یعنی ذکر گفتن، مانند ساختن خانه ای میمونه.
      تمرین اول، یعنی سکوت، مانند خرید یک زمین میمونه.
      تو اول باید زمین رو بسازی و سپس بر روی این زمین خونه بسازی. پس بهتر این هست که ابتدا ذهن رو بشناسی، سپس نفس رو بشناسی، سپس بر روی خودت کار کنی و در مراحل پایانی به سراغ کسب معرفت بری.

  33. سلام خدمت شما اقاشهاب عزیز.
    یه سوالی داشتم:این مراقبه ایی که توی این پست تمرین شودادید،بامراقبه های دیگه ایی که توی پست های قبل نوشتیدفرق داره، چون توی این مراقبه ذکرمیگیم وچشم هامون بازه،ولی توی نوع دیگه چشمامونومیبندیم وسکوت میکنیم.
    هرکدوم رودوست داشته باشیم میتونیم انجام بدیم?
    فرقی نداره??

    1. سلام به شما رضا عزیز، در مراقبه ی سکوت، هدف رسیدن به یک سکوت ذهنی، برای رسیدن به بیداری درونی هست .
      اما در مراقبه ی دیگر، هدف رشد معرفت و استفاده از قدرت ذکر برای پیشبرد مقام معنوی ما هست.
      باید ببینید به کدام یک احتیاج دارید. همون رو انجام بدید .

  34. سلام آقای شهاب بزرگوار، ممنون که این اندازه به من جرات و جسارت میدید،
    خوبیه استاد اینه که متناسب با وضعیت هر شخصی بهش برنامه میده و آدم اینطور مقید و موظف به عمل کردن بهشون میشه، سخته آدم از بیرون خودش، نقایص و باید و نبایدهاش رو ببینه، تا حدود زیادی هم آدم بدون استاد تنبلی میکنه و فراموش کاری و هی باید برگرده سرپله اول… مثل یک معلم که دانش آموز رو موظف به فراگیری درس میکنه، خوبیش اینه که دانش آموز خیالش راحته که اگه گفته های معلمش رو عمل کنه آخر ترم حتما درس رو فراگرفته
    اما اینطور حتی ادم مطمئن نیست که داری درست میری یا نه، در حیطه خودت آگاهی داری نه بیشتر

  35. سلام، تمام پست ها رو خوندم، قبلا هم خونده بودم و کتاب هایی که گذاشتید مخصوصا کتاب معبد سکوت عالی بود
    سپاسگزارم.
    امکانش نیست حضوری در محضر شما و یا استاد ماهاچیتا باشیم؟ استاد شاگرد نمی پذیره؟ در هر کجای ایران باشه میام،

    1. سلام به شما هیچ عزیز.
      چه بهتر که انسان ، شاگردی خودش رو بکنه،
      شما به اندازه کافی مطالب رو خوندید، دانش لازم رو کسب کردید، حالا وقتش هست که هوای خودتون رو داشته باشین و مواظب اعمالتون باشید.
      دیگه باید از کسب دانش بیرونی، به کسب دانش درونی روی آورد.
      معنویتی که به دنبالش میگردی در زندگی خود تو نهفته است.
      باز با این حال ، اگر نیاز به صحبت های بیشتر داری، میتونی در ایمیل در ارتباط باشی.

    2. با سلام
      من استاد نیستم دوست عزیز یک راهنما هستم . در مورد ماهاچیتا هم تا اونجا که میدونم همیشه همین رو تا چند وقت پیش میگفتن و شاگردی هم نداشتن .
      خیر پیش
      جویا

  36. سپاسگزارم قطره باران از جوابتون،
    من هم ادعایی نکردم، نگفتم که چیزی هستم، اتفاقا دیگران شاید به جایی رسیده باشن اما من نه اصلا به هیچ جا نرسیدم، به هیچ
    شما دقیقا زدید به هدف، عشق اون چیزیه که ما بهش احتیاج داریم، کمبود عشقه که ما رو این همه به تقلا وامیداره، چرا میخواییم فقط ایثار کنیم، چشم پوشی کنیم، کنترل خشم، کنترل خودخواهی ها، چرا میخواییم خودمونو وادار به خوبی کنیم، چون واقعا اینطور نیستیم، چون به صورت خودکار در ما عشقی نیست، خودجوش نیست، ما برانگیخته نیستیم و داریم تظاهر به عشق می کنیم،
    عشق به هیچ وجه ترحم و خوبی نیست هر چند که این ها رو هم شامل میشه، عشق ما رو برمیانگیزه، عشق فراموشی میاره، دلزدگی، منگ شدن، خاموشی، عشق شیدایی داره، اوارگی داره، بی سرپناهی، ملامت، عشق با غم همراهه، عشق با هجران همراهه، چرا؟
    چون واقعیات محیط تو در تضاد با عشقه، محیط از تو انتظارات دیگری داره، محیط تو وقتی میبینه تو نشستی و چشماتو بستی و به صدای قلبت گوش میدی تو رو احمق و خل میخونه، وقتی تو سر مغازه دار کلاه نمیذاری بهت میگن ساده لوح، وقتی از دیدن یه گل هیجان زده میشی بهت میگن دهاتی بی کلاس، وقتی کتاب میخونی بهت میگن بیکار ماخولیایی، وقتی به یه گدای بیچاره پول میدی بهت میگن گول خور بدبخت، و و…
    محیط اطراف تو از عشق خالیه، تو احساس غربت میکنی، مجبوری کناره بکشی، حداقل برای سلامتی خودت، چون دوست نداری اینا رو..
    تو اگه عشق و واقعا میخوای باید آماده هر چیزی باشه، اصلا شعار نیست، تنهایی داره…

    از طرفی تو درون خودت جاذبه های بیشمار دیگه ای هست غیر از عشق، تازه ماجرا شروع شده! حتی خودت هم دشمن خودتی جماعت که سهل بود! هیچ کس نمی تونه بگه خدا رو دیده و یا بیست چهارساعت تو حالت وصاله، نه، ما همش ازش دوریم و فقط مجبوریم دلمون براش تنگ بشه، زبان و دل کوچک ما چه ازش برمیاد؟
    کسی که میخواد بیست چهارساعت مال خدا باشه باید کسی دیگه رو نبینه، نمیتونه ببینه، هرکاری هم بکنه نمی تونه، عشق دیگران دلشو میزنه، رانده میشه، چون اگه بخوای کنار بیای همرنگ جماعت میشی، دغل باز، سوداگر، زیرابی رفتن،…
    خواهشا نگید که خلایق مخلوق خداست، میدونم، و من هم مردم رو دوست دارم، اما رفتار خیلی از مردم درست نیست، و برای رسیدن به عشق ناب باید مدت زیادی دور از این رفتارها و صداهای اطراف بود تا تمرکز از بین نره، این یعنی آوارگی، یعنی تنهایی…
    آیا کسی هست اینا رو تاب بیاره؟!
    اما اگر اینا رو با یقین تاب آوردی انوقت عاشقی…
    عشق میسوزنه تا روشن کنه…

    1. اگر دوست داشتید کمی تغییر ذائقه بدید پستهای پنجگانه ی ” طرحی نو دراندازیم ” رو مطالعه کنید .
      در پناه حق
      جویا

  37. خانم جویای مهربان،
    میدونید چه وقت آدم در محضر خاص و عام جار میزنه؟
    وقتی که دیگه نه خاص و نه عام به چشمش نیان،
    این خیلی خوبه که من ابراز علاقه به نداشته هام کنم، این لذتبخشه، دیگران به چه چیز ابراز علاقه می کنند؟ من عاشق عشقم، دیگران عاشق چه؟
    همین که من اینقد شعار میدم خیلی خوبه…
    مرسی از اطمینان خاطری که به من دادید، حتما از ریکی های استاد بزرگواری که فرمودید استفاده می کنم البته اگر آمادگی و لیاقتش رو داشته باشم…

    1. ما همیشه و در همه جا لایق هستیم تا بهترینها به سمتمان سرازیر شود فقط باید خود پذیرش ِ این امر را ادراک کنیم .
      خیر پیش
      جویا

  38. آه اگر راهی به دریاییم بود
    از فرو رفتن چه پرواییم بود…
    ***

    نیست در شهر نگاری که دل از ما ببرد
    بختم ار یار شود رختم از اینجا ببرد…

    1. هیچ عزیز.
      باید عاشقی کنی، نگار هست ، با چشم دل ببینش و عاشقش شو. …
      خوندن همین شعر ها هم خیلی میتونه کمکت کنه، اگر طبع شعر داری، برو و شعر های عطار رو مطالعه کن.

  39. سلام دوست عزیز هیچ
    من با علم و تجربه ناقص زندگیم یک راه رو پیدا کردم که البته پیدا کردن تا وارد شدن و این جاده را طی کردن خیلی فرقه
    مثل فرق حرف و عمل

    به نظر من راه میانبر برا رسیدن به خدا شناسی و نور عشق بی قید و شرطه

    اگر به خاطر نور و دیدن تجارب معنوی سمت خداوند بری پس مجبوری مسیری طولانی تر و زمانبر تر طی کنی چون خواسته ات بر اساس خودخواهی است و برای خداخواه شدن اول باید از خودتون دست بکشید

    عشق بی قید و شرط حتی اگر برای یک انسان هم باشه چون از خودخواهی و خودت رها ت می کنه تو رو به خداوند نزدیک می کنه
    من فکر می کنم هر عشق بی قید و شرط و بی توقعی و بدون درخواست برگشتی که به دیگری ببخشی اون عشق سهم خدا است و در نهایت قلب شما رو برای پذیرش عشق خداوند آماده می کند
    و این همون راه میانبره ولی آسون نیست اما سریعتر از راه های عقلانی و علمی هستش

  40. من استاد میخوام، سرورم، عشقم، قبله م(البته بعد از خدا که سرور و عشق جهانه ) که دستامو با لطافت و مهربونی بگیره و منو به راه ببره، عاشقی باشه و معشوقی، به قول نجم الدین رازی خواست اون پیش از خواست من باشه، نه ارباب رجوع باشم و اون پشت میز، می فهمید؟
    من روانشناس و روانپزشک و هیپنوتیزم گر و جامعه شناس و فیزیکدان کوانتوم و انرژی و فتون و معادلات ذهنی نمیخوام، اگه میخواستم که به اینجا نمیومدم، اکثر مطالب فیزیک و فلسفه و هنر و ادبیات و روانشناسی و غیره رو هم خوندم و روشهاشون،
    اکثر این سایت ها مغرضانه حرف میزنن و شعله عشق در قلبشون نیست، طرفدار همون روش های دیکته شده توسط دیگران هستند، طاقت شنیدن نظر و افکار دیگه رو ندارند، تبلیغ اوراد و اذکار غیرمرتبط…
    آه کاش کسی بود که حرف تازه ای میزد، باید سوخته باشی تا فهمید که تشنگی درمانی جز عشق نداره.
    نه رایگان نه با ترحم و نه با اکراه.
    کجایی ای عشق من! که همیشه از تو غمی ست جانسوز در قلبم…

    1. با سلام

      در بین معتقدین عبارتی هست که بسیار مجربه : ” زمانی که شاگرد از هر جهت آماده بود استاد از راه میرسه . ” و الزاما در مراحل ِ اولیه ی راه ، استاد شکل ِ فیزیکی یی که برای من و شما تعریف شده است ، نداره و با گفتن و ابراز ِ علاقه کردن به چنین امری در محضرِ خاص و عام ، این اتفاق نمیافته ؛ چیزی ماورای ِ خواسته ی زبانی ِ من و شما به این امر جامه ی عمل میپوشونه که با کل ِ کائنات هماهنگه . گامهای ِ اولیه ی خودشناسی مربوط به خود ِ فرد میشه که اونها رو برداره و هیچ استاد ِ حقیقی یی بدون ِ داشتن ِ شروط ِ اولیه بر شما حاضر نمیشه . به قولی : در جفای خار ِ هجران صبر بلبل بایدت !

      خیر پیش
      جویا

  41. اینکه فرمودین “رایگان” آدم یه کم میترسه! یعنی پولیش هم هست؟! مثل هیپنوتیزم درمانی و کار مشاوره روانی و درمانی؟
    اما ما دنبال چیز دیگری هستیم، دنبال عشق و قناعت، یک ارتباط عمیق دوطرفه، ارتباط یک طرفه چیزی نیست که پایدار باشه، باید به میل و رغبت دو طرف باشه، در هر جایگاهی که دو طرف باشند، بخشش و پذیرش هر دو طرف رو نیرومندتر میکنه و هر دو طرف به اون نیاز دارند، نگاه از بالا باعث تفرقه و جدایی و زایل شدن نتیجه معنویت میشه، من مریض و ناخوش باشم و طرفم سرحال و خوش!
    من از ادمایی که ادعا می کنند در ازای بخشیدن عشق و دوستی از من پول میخواند می ترسم و هیچ وقت قلبم رو که ارزشمندترین داراییم هست رو برای همیشه در اختیارشون قرار نمیدم.
    منظورم شما نیستید که بسیار بزرگوار هستید و بی چشمداشت حضورتان حس میشه، اما اگر کسی اینطور باشه من به اساس کارش شک میکنم، چرا که پول گرفتن یعنی منافع یک طرفه و نگاه از بالا.

    1. با سلام
      به این شکل نمیشه قضاوت کرد . وقتی کانال کننده ی یک انرژی در مقابل ِ انرژیی که کانال میکنه ، شرط میزاره که برای انتقال انرژی باید مبلغی دریافت بشه ، شما به عنوان انتقال دهنده ی انرژی موظفید این کار رو انجام بدید . حال اینکه چرا کانال کننده ی یک انرژی مبلغی رو برای دریافت تعیین میکنه مثل اینه که بگیم چرا یه پزشک ویزیت میگیره ، چرا یک معلم برای تدریس مزد میگیره ، چرا یک نقاش برای عرضه ی نقاشی ایش به کسی ، پولی رو در برابر ِ هنرش مطالبه میکنه و … . اساتید هم برای خود ممر درآمد میخوان و بابت ِ وقت و انرژی یی که میزارن ، مزدی رو مطالبه میکنن که بسیار طبیعیه . برای راهنمایی افراد ، اساتید وقتشون رو به رایگان میزارن به خصوص در مورد سایتی که گفتم ، حتی شما شاید دهها نوع ریکی رو رایگان میگیرید در حالیکه حتی برای یکی از اون همسویی ها احتمالا تا پنج سال پیش ، مبالغ ِ زیادی رو میپرداختید ولی در اون وب مجانا اونها رو میتونید دریافت کنید فقط در مواردی خاص ، ریکی های خاصی وجود دارد که استادِ اون سایت هم به دیگر استادان مبالغی پرداخت کرده تا در اون انوار مستری بگیره ، اون انواع رو باید در برابر دریافت مبلغی که تعیین شده انتقال بده .
      در پناه حق
      جویا

  42. خانم جویا
    سپاسگزارم، سایت بسیار خوبی هست که معرفی فرمودین، من هم ثبت نام کردم، اما به نظر مقررات سفت و سختی داره، و من زیاد از مقررات و اصول و قواعد خوشم نمیاد، ادم بسیار کوششگری هستم و برای مقصدم نهایت تلاشم رو میکنم اما احساس راحتی و صمیمیت نمیکنم وقتی قواعدی موجود باشه و محیط بسته و مخصوص فرد و یا افراد خاص باشه، زیاد نباید گفت این کارو بکن اون کارو نکن، من اینطورم من اونطورم، حرف نزن جیز میشی!
    در این سایت بسیار راحت ترم، زیرا ساده پذیرفته شدم و ساده نظراتم بیان میشه و ساده هم بهش پاسخ داده میشه، این سایتی که فرمودید ساختار و شکلش هم به نظر پیچیده و تو در تو میاد اما ساختار سرزمین های دور بسیار ساده، صمیمی و در دسترس همگان هست
    شاید بفرمایید که اون سایت مال افراد پیگیر و خاص است اما اگر کسی واقعا براش مسیر معنوی مهم باشه حتما مرتب به اینجا سر میزنه و بقیه کم کم بیخیال میشن و به مرور این سایت هم میشه یک محل اختصاصی برای افرادی که واقعا پیگیر هستند.

    از شما تقاضا داریم که تجربیات ارزشمندتون از جمله ریکی و لایت ورک و غیره رو در همین سایت قرار بدهید
    سپاس از راهنماییهای ارزشمندتون.

    1. با سلام
      دوست عزیز این امر امکان پذیر نیست چون استادی که اون سایت رو میچرخونه بیش از هزار مستری در انوار متفاوت داره ! ایشون خودش کانال کننده ی انرژی یه و عمری رو مخصوص ِ این روش برای پیشرفت دادن ِ دیگران گذاشته در حالیکه من تحقیقم در روشهای دیگری ایست که در همین سایت تا حدودی با اونها آشنا میشید . به هر حال مورد ریکی مثنوی ایست که در این سایت نمیگنجه . درسته که اون سایت قوانین خودش رو داره اما بدون قانون نمیشه سایتی با اون عظمت رو چرخوند چون به محلی بی در و پیکر تبدیل میشه که مطلقا نمیشه بعد از مدت ِ کوتاهی جمع و جورش کرد . من خودم در اون سایت با این صراحتی که اینجا نظر میزارم عمل نمیکنم و به عنوان مدیر سایت جلوی هر بی نظمی رو در همون لحظه ی اول میگیرم ولی بهتون اطمینان میدم در زمانی که لازم باشه تا دنبال ریکی برید ، اون سایت یکی از بهترینهاست .
      در پناه حق
      جویا

  43. خانم جویا
    جوابتون به سوالم رو چندبار هی میخونم، علاوه بر اینکه خیلی حرفهای عملی رو در یک پاراگراف گفتید بزرگواری، صداقت، تواضع و ادب شما در جوابهاتون ادم رو بیشتر مشتاق مسیری مثل مسیر شما میکنه، خدا همیشه یاورتون باشه.
    من رو ببخشید اگه خوبی هاتون رو بیان کردم حتما شما بزرگوار تر و سیراب تر از این هستید که در دام تعریفهای واقعی من و دیگران بیفتید.
    آیا برای من دعا میکنید؟
    سپاسگزارم.

    1. با سلام
      سایتی به نام سایت جیوتی مارگا برای یادگیری ریکی هست که بسیاری از انواع ریکی رو رایگان به شما یاد میده یا بهتر بگیم همسوتون میکنه ، http://www.jyoti-marga.in/forum/index.php ، میتونید برای ادامه ی راه معنویتون از اون روش و یادگیریش استفاده کنید .
      در ضمن من همیشه برای تمام دوستان و آشنایان حفاظ میبندم و تمامی شما عزیزان نیز در اون حفاظ قرار دارید .
      خیر پیش
      جویا

  44. خانم بزرگوار جویا، بسیار سپاسگزارم از اینکه تمام سوال ها رو با تمام جوانب کامل جواب میدید،
    اگر چاکراها وابسته به جسم ما هستند و محل جسمی در بدن ما دارند یعنی تا این اندازه سلامت و کارکرد جسمی می تونه در پرورش روحی ما تاثیر گذار باشند که همه مشکلات ناشی از عدم کارکرد اون ها باشد؟

    شما گفتید اول ایمان رو قوی کنید تا به خدا برسید، مسلما اگر ایمان ما قوی باشه دیگه نیاز به این همه جستجو نیست، ما به علت همین نبود ایمان و یا کمبودش داریم این همه میگردیم، به نظرتون نمیشه از جزئ به کل رسید؟ من دارم از درون تاریکی حرف میزنم و اصلا مزه نور رو نمیفهم، مزه واقعی نور، اونطور که واقعا راضی باشم، نه توهمات و توقعات و تخیلات و تصورات ذهنی که اکثرا باعث دردسر هستند و زندگی رو به ادم سخت میکنه. اگه ایمانمون مثل سنگ قوی باشه جستجوی ما چه معنی میده،
    من تشنه نورم استاد هم ندارم شما هم دارید میگید خطرناکه نرو! حالا من باید بگردم دنبال استاد یا خودم برم یا عطشم رو نادیده بگیرم؟
    شما به تلاش و سختی کشیدن در راه رسیدن یا همون ریاضت اعتقاد دارید؟
    به نظرتون راهی هست که سختی و مکافات نداشته باشه؟ من فرصت زیادی ندارم که از راه های دور و دراز برم،
    ببخشید زیاد حرف زدم و کمی هم شاید احمقانه
    سپاس

    1. با سلام
      ما که در این سایت تمام سعیمون اینه که ته شما دوستان راههای امن رو بشناسونیم . پستهای ” تو ذهن خود نیستی ” ، و ” طرحی نو دراندازیم ” رو با دقت مطالعه کنید تا کمی جون بگیرید و تمریناتی هم برای انجام دادن داشته باشید .
      خیر پیش و در پناه حق
      جویا

    2. با سلامی مجدد
      در پاسخی که در دیدگاه قبلی برایتان نوشتم فرصت نشد موردی رو که بهش اشاره کرده بودید پاسخ بدم . شما به این مطلب اشاره کرده بودید که ” اگر ایمانمون مثل سنگ قوی باشه جستجو چه معنایی پیدا میکنه ” ، دوست عزیز ، دانش و پیشروی در اون بی پایانه و مراحل ِ ایمان هم همینطور برای همینه که هر چه جلوتر بریم نحوه ی دریافتهامون از درک ِ هستی ، ارتباطاتش با تک تک اجزائش و … گسترش ِ بیشتری پیدا میکنه . به عبارتی جنس ِ سنگها ، سخت تر و سخت تر میشه ! سنگ آهک و سنگ کوارتز از یک سختی و کیفیت برخوردار نیستند ولی در مقایسه با شن ، هر دو سنگ هستند !
      من و شما و یک انسان ِ وارسته از مادیات و به کمال رسیده ، همه مون در حال ِ پیشرفت و سفت کردن ِ پایه های دانش و متعاقبا سفت کردن ِ پایه های ایمانمون هستیم چرا که دانش اندوختن و فهمیدن ، یکی از برترین راههای رسیدن به خداست ( حالا حتی اگر به نظر ِ برخی ظاهربینان ممکنه راه ِ رفته ی شخصی ، پسرفت به حساب اومده باشه ولی ما میگیم در اون برهه که شخص ، اون پسرفت رو کرده باید که اون تجربه رو پیدا میکرده تا بتونه محکمتر قدم برداره ، پس همیشه ما به سوی پیشرفت در حال ِ صعودیم و به نظر تناسخ گرایان بالاخره در یک تناسخ به اصل ِ وجودی ِ خودمون پی می بریم ، بحث اینه که به جای چندین تناسخ در چند تناسخ به حق برسیم . ). واضح تر مسئله ی ایمان رو بررسی کنیم : به فرض شما در مرحله ی ابتدایی در حال درس خوندن هستید ، من در مرحله ی راهنمایی مشغول ِ تحصیلم و اون فرد ِ وارسته که ازش در چند سطر پیش صحبت شد ، در مراحل دکترا داره درس میخونه . همه ی ما محصلیم و در هر مرحله ازمون آزمونهایی گرفته میشه تا درجه ی خلوص و محک ِ کیفیت ِ ایمانمون حداقل برای خودمون مشخص بشه . از طرفی نشنیدید که میگن هر که بامش بیش برفش بیشتر ! هر چه جلوتر بریم بازی هاست که با هم عوض میشن و ما باید در یادگیری و رها کردن ِ هر درسی استاد بشیم تا به مرحله ی بعدی صعود کنیم ، پس اینکه وقتی یکی ، الان در این برهه و این مقطع از زندگیش ایمانش سفت بود یعنی به مرحله ی نهایی از رشد رسیده ، دور از واقعه ؛ که اگر چنین بود طرف ، روی مدرسه ی زمین و دست و پنجه نرم کردن با ادراکات ِ هستی چه میکرد ؟ راه را در آخرین تناسخش یافته بود و به عرشیون پیوسته بود !
      ما میتونیم خودمون رو در یه مرحله ای از رشد در این قالب ِ فعلی ِ بدن ، با یک مدرک ِ تحصیلی ، ثابت نگه داریم ( چون تصمیم با ماست که بریم جلو یا یه مدتی توقف رو اختیار کنیم ) و برعکس میتونیم برای پیشروی ِ بیشتر ، مداما با آزمونهای جدید روبرو بشیم و در اون مرحله از رشد باز سر ِ کلاس ِ بالاتر مثل ِ یک تازه وارد ،در اول ِ سال ِ تحصیلی وارد بشیم و درس ِ اون کلاس ِ جدید رو یادبگیریم و آزمون ِ مخصوص ِ اون کلاس رو پس بدیم .
      خیرپیش و در پناه حق
      جویا

  45. خانم جویا ببخشید دوتا سوال دارم:
    اول اینکه نشانه های فیزیکی و روحی باز شدن چاکراها در اوایل کار و به مرور زمان چیه؟
    دوم اینکه وقتی چاکراها باز شد چطور باید ازشون محافظت کرد که تاثیرات بیرونی ناشی از محیط اطراف و تجارب غیرمرتبطی که به درد ما نمیخوره رو جذب نکنن؟

    به عبارتی چطور میشه مثلا فلسفه خوند و شک ها و پراکنده گویی های ناشی از فلسفه تاثیری در روند پاکسازی ما نداشته باشه آیا ما باید فلسفه رو کلا تعطیل کنیم؟ روش خود شما در جمع این چیزهای متناقض چیست؟ البته ببخشید چون این سوال هر روز ذهنم رو درگیر میکنه

    1. با سلام

      چاکراهای ما عموما بازند ولی گرفتگیهای ِ جزیی یی ممکنه براشون پیش بیاد ( اگر چاکراهامون بسته باشه وضعمون خیلی خیلی خراب میشه ! )
      چاکراها همونطور که گفتیم باز هستند ولی ممکنه گرفتگی یا تنگناهایی در اونها بوجود بیاد یا به طرز صحیح فعال نشده باشن و یا ارتباط ِ بین ِ چاکراها با هم به درستی برقرار نباشه و یا حتی چاکرایی دارای به اصطلاح نشتی باشه . هر عملی که انجام میدیم یا برعکس هر احساسی که از ما سر میزنه و باعث ِ بوجود اومدن ِ حالتی غیر از سلامتی در ماست علتش درست کار نکردن ِ چاکراها در حالت ِ متعارفشونه . ببینید یک ارتباط ِ کاملا دوطرفه بین ِ سلامتی ِ احساسات و جسم و ذهن با چاکراها وجود داره : جسم و ذهن و روانمون مشکل داره وقتی چاکرایی مشکل داشته باشه ، چاکرایی مشکل داره وقتی عمل و فعالیتی غیر ارادی و نامطلوب از ما سر میزنه که برای ما و بقیه ناخوشاینده.
      مبحث ِ چاکرادرمانی بسیار وسیعه و عموما من ِ نوعی که با انوار ِ الهی کار میکنم ، روش ِ درمانم استفاده از نور و ریکی یه و همینطور تمرینات ِ تجسمی ( که چند تا از اونها رو برای پاکسازی ِ چاکراها در دیدگاههای مربوط به یک پست ،قبلا در جواب یکی از دوستان نوشته بودم ) ، و همینطور از تکنیکهایی که مستقیم با مغز کار میکنن بهره میبرم تا فرمانهای قدیمی رو به برنامه ریزی های جدید در بدن و دنیای ِ درون و برونش تغییر بدم ، مثل ِ گفتن ِ جملات مثبت و انجام ای اف تی یا کد و دی کد کردن .
      و در جواب سوال آخر باید بگم بله ، تمامی چیزهایی که میاموزیم بر روی چاکراها و جسم و روح و روانمون تاثیر میزاره اما فقط زمانی این تاثیر مهم میشه که آموخته ها رو به باور تبدیلشون کنیم و سپس بهشون ایمان آورده و با اون آموخته ها زندگی کنیم .
      از روش ِ تحقیق کردن ِ من سوال کرده بودید ؛ من شخصا قبل از شروع ِ یادگیری و تحقیق در هر زمینه ای ، با نام و یاد خدا ، به نام ِ آنکه خواندن را امر کرد ، شروع میکنم ، از فرشتگان و اساتید ِ روحانی کمک میگیرم ، خودم رو به خود برترم میسپرم و از اون میخوام بهترین حفاظهای نورانی رو بر من ببنده تا راه رو از چاه تشخیص بدم و ازش میخوام تا راه رو برام هموار کنه . بی قضاوت به پیش میرم و قصدم از مطالعه ی هر مسلک و بینشی فقط نوری ایست که ممکن است در بطن ِ متن ها و آموزشهای اون مسلک وجود داشته باشه . برخی اوقات از اطرافیانم میشنوم که فلان مسلک ترد شده است سراغش نرو ولی ایمانِ من به چیزی که بسیار بزرگتر از منه و من رو تحت ِ هر شرایطی سر ِ پا نگه میداره زیاده . این مقوله ی ایمان داشتن به محافظت ، بسیار مهم و کارسازه . باور ِ شما به چیزی که از هر بدی یی حفاظتتون کنه بسیار مهمه و اگر به خودتون شک راه بدید متاسفانه ممکنه برخی اوقات در بد مخمصه ای گیر کنید .
      به یاد داشته باشید که بعضی وقتا لغزش یعنی مرگ ! فرض کنید کسی کوه نوردی بلد نباشه و بر روی لبه های تیز و باریک بخواد در شب ِ تاریک و بدون ِ ماه و ابزار ِ کافی فقط از روی کنجکاوی تا قله صعود کنه ! احمقانه است نه ! این همان اندازه احمقانه است که اگر ما در مسیر ِ پر پیچ و خم زندگی بدون ِ حفاظ و بدون ِ راهنما به هر کاری یا هر چیزی بدون ِ پشتبانه ی او ، حرکت کنیم و سر بزنیم و بخواییم همه چیز رو بی مهابا امتحانش کنیم ! اگر از من نصیحتی میخوایید یا اول ایمانتون رو مثل سنگ قوی کنید و به پیش برید یا بدون راهنما قدمهای ِ امتحان نشده رو تست نکنین .
      به قول خواجه ی شیراز :
      طی این مرحله بی همرهی خضر مکن
      ظلمات است بترس از خطر گمراهی

      خیر پیش و در پناه حق
      جویا

  46. خانم جویای عزیز و بلند نظر، سلام
    چرا میفرمایید این روش ها خطرناکن؟ پس چرا من احساس خطری نمیکنم، این برنامه ها رو یکی از دوستان معرفی کردن، باعث خواب رفتن و آرام شدن ذهن و بدنم میشه،
    نه! مطالعه و نوشتن که گفتم جدا از این برنامه ها بود، این برنامه ها رو یه هفته ایه استفاد میکنم اما ارتعاشی که گفتم مال قبل اینه،
    من از کودکی خودبخود گاهی در حالت بی فکری و بی وزنی فرو میرم، یعنی در یه حالت خشکم میزنه و احساس میکنم خودم اونورتر هستم یا اصلا داخل خودم نیستم،
    این برنامه ها هم یه نوعش هست دیگه،

    1. با سلام مجدد
      دوست عزیز ما در این سایت فقط بر روی راههای نورانی و کاملا امن ، به عزیزان ِ خواننده راههای خودشناسی و پیشروی در راه ِ نور رو عرضه میکنیم . از مسیرهایی که شاید برای تعدادی جوابی داشته باشه و برعکس خیلی ها رو ناآروم کنه و دنیای ِ فیزیکی و متافیزکیشون رو بدون ِ آمادگی ِ روحیشون ، به هم بریزه و دچار توهماتشون کنه ، دوری میکنیم و اکیدا این تمرینات رو منع میکنیم . تمرینات ِ خاص ، زیر ِ نظر ِ اساتید ِ خاص و از راه ِ نزدیک باید برای کسی تجویز بشه ، نه به صورت ِ عمومی و خارج از کنترل و چک کردن ِ استاد ی با تجربه .
      اگر هدیه ای الهی به شما داده شده که از مدتها قبل اون رو دارید ، بر روی دریافت ِ جواب از کائنات باز باشید و از اون بخوایید که راه رو نشونتون بده تا با این هدیه ، باید چه خدمتی به خودتون یا دیگران انجام بدید . بی شک در زمان ِ مناسب ، جوابهای پرمعناست که به سمتتون سرازیر میشه . اگر ایمان داشته باشید به طور قطع به جواب میرسید .
      در پناه حق
      جویا

    1. با سلام
      با هر روشی ، رسیدن به باز شدن چشم سوم نه تنها جالب نیست بلکه حطرناکه !
      بدن با تمرینات مدیتیشن ، یوگا و از این دست راههای مطمئن ، یا در زمان ِ مناسب ِ خود به باز شدن ِ چشم سوم میرسه .
      در پناه حق
      جویا

  47. این برنامه شاید به درد بعضی ها بخوره، البته اوایلش کمی شاید سردرد پیدا کنید و یا کمی عصبی رسید اما به مرور درست میشه، البته ادمایی که مشکل قلبی دارند استفاده نکنن
    Mindroid برنامه رو که باز کردید گوشیتون رو روی پیشانی نزدیک چشماتون بزارید تقریبا روی چشم شدم

    Binality این هم فرکانس های آرامبخش، نوعش رو خودتون انتخاب کنید

  48. سلام
    فرق برونفکنی و سفر روح در چی هست ? اگه میشه توضیح بدید

    سوال بعدی من اینه که لینک از طرف سیاهی ها وصل بشه یعنی چی?? اگه میشه با یه مثال بگید تا منظورتان رو متوجه بشم

    بسیار سپاسگزارم

    1. سلام از دیار ونوس ، فرق بین برون فکنی و سفر روح در خیلی ها مبهم هست که حتما یک پست در موردش مینویسم تا تاثیرش رو بر تمام ایران بذارم …
      در مورد فرقشون ، توضیح مختصری میدم . در برون فکنی ، شخص به هزار تلاش و با تمرینات مداوم متافیزیکی ، سعی بر این داره که روحش رو از بدنش جدا کنه و به سیر و سلوک بپردازه . اما این خیالی هست باطل ، زیرا سیر و سلوک امر مقدسی هست که هر انسانی نمی تونه به راحتی به اون دست پیدا کنه ، بلکه نیازمند باطنی پاک ، درونی صاف و ارام ، مرتبه ای بلند و …. هست. که حالا بحث بسیاری رو می طلبه که در زمانش پست مربوط رو خواهیم نوشت .
      در مورد لینک ها ، انسان هایی که تمرینات متافیزیک رو بدون استاد انجام میدن و یا با ادم های بد معاشرت میکنند و یا کسی براشون دعا می نویسیه و یا چاکراهای بدنشون باز هست ، لینکهایی یعنی اتصال هایی از اجنه و موجودات غیز ارگانیک به این انسان ها متصل میشه که انرژی این افراد رو تخلیه میکنند و یا این انسان ها رو دچار اختلالات رفتاری ، افکاری ، ذهنی ، فکری و …. خواهند کرد که این لینک ها باید توسط استاد درون ، فرشتگان ، نیروهای مثبت ، انرزی درمانی و یا اساتید معنوی قطع بشن .

  49. بنظرم این حرفهایی که داریوش زد همش توهمه
    و اون موجود که دیدن ساخته ذهن
    از یکی دیگه هم شنیده بوم میخواستن خفش کنن که از فردی مطلع پرسیدن و گفته ساخته ذهنه
    افراد ترسو یا کسانی که دچار اوهام و خیالات هستن یا علاقه من به فیلمهای ترسناکن بهتره اصناف سمت رویا بینی آگاهانه یا سفر روح نرنجانم و بجاش ذهنشون رو پاک کنن
    در مورد محافظ هم با باور و یقین سوره ها و آیات و دعاهایی که در مفاتیح گفته شده کافیه
    از جمله آیت الکرسی و معوذتین و غیره رجوع شود
    بهتره بنظرم در مورد سفر روح و از این قبیل موارد
    زیر ۱۸ سال و کسانی که ناراحتی قلبی دارن و افراد ترسو و متوهم اصلا سمت این چیزا نرن و حتی نخونن
    چون دیدم در اینترنت یا جاهای دیگه افرادی با سن کم هم در مورد این چیزا میگن و بیشتر بخاطر سنشون براشون جالبه و مثل سرگرمی بهش نگاه میکنن و درک درستی حتی از دنیای فیزیکی ندارن چه برسه به روحی حتی حرف عشق میزنن ولی اصن نمیفهمن هوسه نه عشق بگذریم حالا
    اصلا امکان نداره موجودی در رویا یا سفر روحی بتونه صدمه بزنه اونم اینجوری
    این اگه حقیقت داشته باشه بخاطر ذهنه
    حتی در قدیم در غرب با تلقین افراد اعدامی رو دچار مرگ میکردن
    با تشکر از شما دو استاد گرامی جناب شهاب و بانو جویا

    1. ممنون از شما ره جو عزیز ،
      در مورد صحبت هایی که ارائه کردید ، در مواردی که عنوان کردید در گایان صحبت های خودتون ، که گفتید امکان نداره در رویا و سفر روح به شخص آسیب برسه ، این مورد تا به حال بیش از ده ها مورد توسط خود دوستانی که به من ایمیل دادند و نمونه هاش رو هم در رویا خودم مشاهده کردم اتفاق افتاده . در رویاها اشخصاصی شبیه به انسان و در مورادی اجنه ، وارد رویا میشن و با ترفند هایی که دارند با ارتباط مستقیم به انسان ، لینک هایی رو برای همیشه به انسان متصل میکنند که در نهایت این لینک تنها باید با دخالت مستقیم استاد رویا و استاد درون و یا شخصی روشن بین و معنوی قطع بشن .
      در سفر روح این مورد کمتر دیده شده ، اما در برون فکنی که طرفدار بسیار زیادی هم داره ، و اشخاصی که دنبال برون فکنی هستند فکر میکنند که به دنبال معنویت و آن هم از راه درست به برون فکنی رسیدند ، باید خیلی خیلی مواظب باشن ، چون احتمال داره که دچار حملات شدیدی از جانب اجنه و نیروهای منفی قرار بگیرن ، چه بسا اگر تا به حال لینکی بهشون وصل نشده باشه جای شکر داره .
      شاد و موفق باشید رهجو عزیز .

  50. تبریک میگم کامنتهای زیاد هستن
    اگه انجمن بود بنظرم بهتر بود
    حداقل هر کامنتی شماره ای داشته باشه
    و همچنین قسمتی قرار بدین برای عضو سایت شدن و همچنین اگه مطلبی به سایت اضافه میشه به ایمیل فرستاده شه
    یا در پایین هم امکانی قرار بدین که هر کس خواست اون موضوع رو به ایمیل خودش یا دیگری بفرسته
    یا پی دی اف مطلب در پایین باشه لینکش
    چون مطالب خوبی هستن ذخیره داشته باشیم

    1. ممنون از پیشنهاد شما دوست عزیز. اگر زمان با ما یار باشه ، این تدابیر رو هم انجام میدیم . با تشکر

  51. ولی نگفتی اون چی بود جای هر۵تاانگشتش روپشتمه.لااقل یه توضیحی براش بده.ازکی دوباره انجامش بدم فعلا انجامش بدم یانه؟ اگه دوباره اومدسراغم چیکارکنم؟این دفعه بزنه خدایی دیگه مردم ودینم میفته روگردنتون.جویاجون لطفاناراحت نشوازحرفام.ولی واقعا سخته

    1. با سلام

      داریوش جان شما واقعا در ذهنتون اینه که ما شما رو مجبور کردیم سفر روح انجام بدید که اینگونه دست به قلم میشوید؟!
      یا تصورتان بر این است که این سایت مسئول روح یابی و موجودات غیر ارگانیکی ایست که در عوالم شما که بی حفاظ و بدون ِ دانش ، سفر روح میکنید ، باید به دنبال شما افرادی را گسیل کند تا ترمیم و پاکسازی شوید ؟

      در متنی که فرستادید ، فرموده اید : خون شما به گردن ِ ما میفتد ! ؟ – از کی دوباره شروع کنید ؟ ! – این دفعه شما را بزنند این بار مرده اید ؟!
      واقعا شما چند سال دارید ؟ اینگونه جمله ها نمیتواند مربوط به فردی که راه معنوی را طی میکند باشد !!!! نه طرح ِ سوال ، نه نتیجه گیری ِ دوباره شروع کردن ِ کاری که برای شما ساخته نشده ، نه مسئول دانستن ِ دیگری در امری که خود در حال ِ انجام ِ آنید ، و نه نحوه ی نگارش !!!!

      همانطور که بار اول برای شما نوشته شد ، و پیشنهاد گردید : دست از این کار بردارید . بالا بردن معنویات ربطی به سفر روح ندارد و هر شخصی نیز آمادگی و پیشنیازهای انجام سفر روح را دارا نیست .

      به نظر همان یک جلسه ریکی برای شما کافی بود زیرا بیشتر از آنکه شما با چیزی خارجی ، درگیری و مشکل داشته باشید با خودتان و عادت ِ ” ترسیدن ” و دیگر ذهنیاتتان که شما را به باورهایی غلط ، رهنمون میکند ، رو در رویید .
      میتوانید به پست ” تو ذهن خود نیستی ” مراجعه کنید و یا کتابهای “اکهارت تله ” را بخوانید و در آنها تامل کنید . پستهای پنج قسمتی ” طرحی نو دراندازیم ” نیز در مورد نیایشها و طریقه ی رفتن در راه خودشناسی به طریقی راحت تر شما را یاری میکند .

      لطفا ایمیلها و فرستادن دیدگاههایتان را به این سایت متوقف کنید ؛ تعدادی از نظرهایی که فرستاده بودید حذف شدند زیرا درخور برای در سایت قرار گرفتن ، نبودند .

      ممنون از همکاری شما
      جویا

  52. جویاجون ارسال کن انوارریکی روازتم خیلی ممنونم وبابته سایت خوبتون تشکرمیکنم.ولی به این ایمیل ارسال کن بازم ممنون.سرم ازدردداره میترکه فک کنم دارم میمیرم

    1. با سلام
      وقتی شما اجازه ی ارسال ریکی رو به من میدید ، این انرژی پس از جاری شدن ، در بعد ِ زمان و مکان ، خودش به سمت شما میان و شما و دنیاتون و ارتباطتون رو براتون ترمیم و پاک میکنه .
      این انوار ، ساعاتی پیش بر شما جاری شدند . جملات مثبت و نیایشهایی که براتون ذکر شد ، دائما تکرار کنید و مثبت باشید .
      خیر پیش
      جویا

  53. توروخدا زود جوابموبدین.دیشب من انجام دادم یه نفر اومدهولم دادبعدافتادم بعددوباره سعی کردم انجامش بدم یه سیاهی جلوچشامومی گرفت نمیزاشت انجامش بدم.صبح بلندشدم تمام بدنم دردمیکرد بعدروپشتم جای یه دست بزرگ بودکه قرمزشده بودهیچی نمیتونم بخورم.لطفاکمکم کنین چیکارکنم؟

    1. با سلام

      داریوش جان این را بدانید که باید قبل از شروع هر کاری ، برای خود سپر و محافظی از نیروهای معنوی و نورانی بگیرید ؛ محافظی که از صمیم قلب بر آن باور داشته باشید . به بخش پرسش و پاسخ مراجعه کنید و به دنبال این مضمون بگردید ، چندین سوال و جواب خواهید دید که برایتان راه را بیشتر روشن میکند . در مجموع خود را بر دریافت نور و منابع نورانی باز بگذارید و اصراری به انجام ِ چیزی که راه و رسم ِ آن را نمیشناسید نداشته باشید . برای انجام ِ هر امری ، پیشنیازهایی لازم است که بدون ِ در نظر گرفتن ِ آنها بارتان یا اصلا به منزل نمیرسد یا اگر هم برسد باریست کج . ما بارها و بارها گفته ایم ، راه سلوک بدوا از طریق رویابینی و سفر روح مقدور نیست ، این راه همانند دنیای فیزیکی ، پر از پیچ و خم است و بی محافظ و بدون بلد راه به این مسیر پا گزاردن ، آن هم با توشه ی کمی از معنویات ، راهیست که به ترکستان میرود ! آیا شما به فکرتان هم خطور میکند که بدون اینکه پول ِ لازم را داشته باشید ، نقشه ی مسیرهای انتخابی برای سفز به دور دنیا را نداشته باشید ، بدون اطلاعات و آگاهی از طرق ِ انتخاب ِ مسیر ، بی هوا و بدون ِ آمادگی ِ قبلی ، یکروز فی البداهه به قصد ِ سفر دور ِ دنیا از خانه بیرون میزنید ؟! خانه ی روح ، قالب ِ تن ِ فعلی ِ شماست و سفر ِ دور دنیا بدون ِ برنامه ریزی و داشتن ِ ملزوماتش مانند سفرِ روحیست که شخصی بی اطلاع ِ کافی و ملزومات ِ روحی ، دست به آن بزند .

      در این مقطعی که هم اکنون هستید راه علاجتان ، انجام عمل ای اف تی برای انتخاب و بدست آوردن ِ اقتدار ِ خود بر دنیای ِ درون و بیرونتان است ، و گفتن جمله و دعای مثبت کردن ( به فرض : نیروهای باطنی ، فرشتگان نور و رحمت ، خودبرترم ، ممنوم که مرا در نور و عشق الهی در خواب و رویا و بیداری حمایت و حفاظت میکنید . من ایمن شده به انوار الهی ام و تحت ِ حفاظت ِ فرشتگان نگهبانم در امنیت به سر میبرم . ) راه دیگری که به ذهنم میرسد ، دریافت انوار ریکی ایست که اگر خواهان ِ آن باشید ، میتوانم به شما ریکی ِ مخصوص ِ این امر را ارسال کنم .

      در پناه حق
      جویا

  54. سلام شهاب جان ممنون به خاطر مطالب خوبت.. سوالی داشتم.. میخوام بدونم که هر کسی که این چند نکته ای که گفتینو رعاعت کنه واقعا به سفرروح میرسه ؟؟یعنی میشه بگیم تا حالا هرکسی که زندگیش برپایه ی این نکاتی که ذکر کردین بوده،واقعا به تجربه سفرروح رسیده؟؟؛!!خواسته یا ناخواسته..
    سوال دومم اینه که به نطر شما تمرینی که گفته بودین روی نور انجام بدیم،باعث فعال شدن چشم سوم نمیشه ؟؟

    1. سلام به شما فاطمه عزیز .
      در مورد اینکه هر کسی این تمرینات رو انجام بده حتما به سفر روح میرسه ، ابهامات زیادی وجود داره . چون یکی درست انجام میده و یکی غلط . یکی همه رو انجام میده اما نیت های زیبایی نداره . یکی فقط میخواد به سفر روح برسه و خداشناسی واسش مهم نیست . یکی شرایطش رو نداره . و یکی هم انجام میده و بهش میرسه .
      اینکه بهش میرسه و یا نمی رسه به خود شخص بستگی داره و صلاح دیدی که استاد درون براش در نظر میگیره .
      رسیدن و یا نرسیدن به سفر روح ، دلیل بر درستی و نا درستی این پست نمیشه . زیر سفر روح و یا همان سیر و سلوک عرفانی میتونه برای همه انسان ها اتفاق بیفته . چه بسا همه عارفان نامی و حتی علمای دینی ما از جمله آیت الله بهجت ، علامه طباطبایی ، علامه حائری و ….. همه این قابلیت رو داشتن . زمانی که از بند مادیات و ذهن جدا بشیم به طور حتم با معنویت و آگاهی هم آغوش هستیم .
      با انجام این تمرینات و به سمت خداوند پیش رفتن ، ابتدا دنیای خواب شخص تغییرات زیادی میکنه و سپس شخص کم کم برای سفر روح اماده میشه .
      در مورد تمرین مراقبه با نور ، این تمرین اگر با هدف تمرکز انجام بشه ، مشکلی رو ایجاد نمیکنه . چون یک تمرین افزایش تمرکز هست نه یک تمرین برای بازگشایی چشم سوم . و همان طور که خودتون میدونید ، چشم سوم نباید به تنهایی بازگشایی بشه چون باعث مشکلات زیادی میشه

  55. سلام
    خیلی مطالب زیبایی گذاشتید خیلی ممنون لطفا باز هم از این مطالب قرار بدید

    1. سلام به شما ستاره خانم . مطالبی که از این دست هستند ، هیجان انگیز و جالب هستند و مخاطب های بسیاری دارند . مطالبی که در رسته خدا شناسی هستند برای مخاطب جذابیت کمتری دارند .
      پیشنهاد میکنم مطالب وب سایت رو که در رسته های دیگری نوشته شده اند رو هم مطالعه کنید و دانش لازم رو کسب کنید و به کار ببندید .
      همچنین ممنون از تشکر و دیدگاه شما . حق یارتان

  56. سلام آقای شهاب بابت مطالب جالبتان ممنونم.
    بنده از حضورتان سوالی داشتم:
    آیا با روح دربعد زمان هم میشه سفر کرد؟
    البته من نظرات رو کامل نخوندم شاید یکی از دوستان هم همین سوالو پرسیده باشه

    1. سلام به شما فاطمه خانم ، انسان میتونه فارغ از زمان و مکان هم باشه ، اما لازمه ی این کار ، رسیدن به بیداری معنوی هست . امروزه ما یا انسان های نادان هستیم ، و یا انسان های دانا . اما باز انسان هایی که به دنبال معنویت هستند و مطالعاتی در این زمینه دارند باز انسان بیدار محسوب نمیشن . بیداری معنوی باید توسط خود شخص کسب بشه که شخص باید امتحانات بسیاری رو پشت سر بذاره و تجارب بسیاری رو کسب کنه تا حقیقت درون و جهان بیرون رو درک کنه .
      بعد از رسیدن به بیداری معنوی ، انسان میتونه اتفاقات رو زود تر از زمان خودش بفهمه و درک کنه و یا نسبت به تغییر آن ها اقدام کنه . میتونه خاطراتی از گذشته رو به یاد بیاره و یا از آینده الهاماتی رو دریافت کنه. میتونه آینده رو در رویا و سپس در سفر روح تغییر بده . اینها در کلام زیبا و شیرین هستند اما برای رسیدن به این مراتب باید همچون مار ، چندین بار پوست انداخت . اطلاع از آینده در باور خیلی دلچسبه ، ادم میگه وای چی میشه بفهمم فلانی کی و با چه کسی ازدواج میکنه … اما باید این رو هم در نظر بگیره که امکان داره لحظه ی مرگ عزیزانش رو هم متوجه بشه و یا بد بختی خودش رو به صورت الهام دریافت کنه . به این خاطر تنها بیداری معنوی به شخصی اعطا میشه که ظرفیت پذیرش همه ی این موارد رو داشته باشه. باید که جمله جان شوی ، تا لایق جانان شوی .

  57. سلام..مطالب تون رو خوندم عالی بود.میشه بپرسم شما چن سال تونه؟و از کجا هستین..این کارها نیاز ب استاد داره.و راهنما..تاثیر نفوس هم بر هم دیگه تاثیر فراوانی داره..خدا شناسی و خدا اصل هست..

    1. سلام به شما دوست عزیز ، خانم الهام ، سوالاتی که پرسیدید ظاهر گرایانه هست تا باطن بینانه . من شهاب هستم و ۲۶ سال سن دارم . با مطالعه ی نظرات و دیدگاه های گفته شده در سایت هم اطلاعات تکمیلی به دست شما خواهد رسید .
      و نکاتی که شما گفتید کاملا درست هستند . که در نظرات و پست سفر روح تجربه ی خروج از جسم این نکات گفته شدند .

  58. سلام،آیا تمرینات یوگا میتونه تو زمینه ی سفر روح بهم کمک کنه؟

    1. با سلام

      اگر تمرینات یوگا بر مبنای صحیح انجام شوند ، بله . یکی از مطمئن ترین راهها همان کار کردن با تمرینات ِ صحیح ِ یوگا میتواند باشد .

      خیر پیش و در پناه حق
      جویا

  59. سلام وخسته نباشید به اقا شهاب گفتنش بده ولی میگم از دوازده سالگی تو کار خودارضایی بودم هر روزم شاید به ۳بارم میرسید تا الان که ۱۸ سالمه نمی تونستم ترکش کنم ولی بعد اینکه مطلبتو خوندم تقریبا دو هفتست کنار گذاشتمش اول از خدا بعد مدیون تو هستم فکر نکنم بتونم پیدا کنم ولی از خدا میخوام تو که به من زندگیمو دادی زندگیتو بهتر کنه تشکر از زحمتتون .

    1. سلام به شاهین عزیز ، امید وارم خوب و سر حال باشی ، امید وارم که به درستی روند خود ارضایی رو ترک کنی . برای اینکه نکات لازم رو بهت گوش زد کنم لطفا با ایمیل با من در تماس باش .
      d_lands@yahoo.com

  60. به امید روزی خدا رو درک کنم و بخوامش تنها بخاطر خداییش و خودش و از خودش بخوام، نه مادیات…

    ممنونم و بخاطر حرفایی که نوشتین و تجربیاتتون…

    منم خیلی علاقه دارم به پرواز روح و برونفکنی، اما…
    هرچی خدا بخواد.

  61. سلاااام و ممنونم.
    هم امیدوار شدم و هم کلی مطالب مفید رو یاد گرفتم…
    ممنونم زیااااد….
    عالیییه..
    موفق باشین.

  62. سلام ..دو تا بچه بودن توی شکم مادر. اولی میگه تو به زندگی بعد زایمان اعتقاد داری؟
    دومی: آره حتما. یه جایی هست که می تونیم راه بریم شاید با دهن چیزی بخوریم
    اولی: امکان نداره. ما با جفت تعذیه می شیم. طنابشم انقد کوتاهه که به بیرون نمی رسه. اصلا اگه دنیای دیگه هم هست چرا کسی تاحالا از اونجا نیومده بهمون نشونه بده.
    دومی: شاید مادرمونم ببینیم
    اولی: مگه تو به مامان اعتقاد داری؟ اگه هست پس چرا نمی بینیمش
    دومی: به نظرم مامان همه جا هست. دور تا دورمونه.
    اولی: من مامانو نمی بینم پس وجود نداره.
    دومی: اگه ساکت ساکت باشی صداشو می شنوی و اگه خوب دقت کنی حضورشو حس می کنی

    مثل دنیای امروز ما و خدایی که همین نزدیکیست…

  63. سلام خدمت شما اقا شهاب
    من دیشب بعضی از راه هایی که سایتا دیگه نوشته بودن انجام دادم که بعدش باعث نفس تنگیم شد و حالت تهوع.میدونم امادگیش رو ندارم.حتما باید چند ماه طول بکشه تا به پرواز روح برسم یا راهی هست که به من کمک کنه زودتر به هدفم برسم.اگه میشه یه توضیح درمورد اولین باری که براتون اتفاق افتاد بنویسید …با تشکر از شما و سایت خوبتون

    1. سلام به شما الهه خانم ، لطفا یک ادرس ایمیل لطف کنید تا در ایمیل برای شما توضیحات لازم رو بنویسم . همچنین در همین جا هم بیان کنید که چرا میخواین به سفر روح برسید ؟ شما به هر درکی که لازمه در همین بیداری میتونید برسید . چرا میخواین در دنیای دیگری به معنویت برسید ؟ ایا واقعا لازمه ؟

  64. با سلام. مطالب سایتتون در رابطه با پرواز روح را خوندم. من چند سالی هست که خوابهایی میبینم که یک هفته یا چند سال بعد تو بیداری برام اتفاق میفته. یا خوابهایی میبینم که هیچ اطلاع قبلی ازش نداشتم. مثلا خواب دیدم یه مرد بزرگ با ابای سیاه و کسه دیگه ای که بالهای شیشه ای داشت از اسمون مکه بالای کعبه پایین میومدن و این در حالیه که من ظهر همون روز خیلی اتفاقی متوجه شدم که روز عید مبعث هستش. یا اینکه خواب دیدم بالای دیوار سنگی بزرگی ایستاده بودم که میگفتم این دیوار عربستان هستش. یک طرف دیوار خرابی و ویرانی و طرفه دیگه که کشور عربستان بود همه چی در امن و امان. در مورد اینکه آیا عربستان دیوار خاصی داره یا نه تحقیق کردم و متوجه شدم عربستان قراره برای مقابله با داعش دیواری در مرز خودش بسازه.. در ضمن خیلی از اوقات جاههایی میرم که با موجوداتی درگیر میشم و ازشون فرار میکنم یا میجنگم یا…. یا اینکه گاهی اوقات تو خواب به زمین نگاه میکنم و موجوداتی را میبینم که زیرسطح اون محل هستن. سوال من اینه که آیا این سفر روحه یا نه؟ چون من احساسی در مورد خارج شدن روحم از بدن ندارم. در ضمن به خاطر برخورد با این موجودات کلا از دیدن هر خوابی ترسیده شدم.

    1. سلام به شما ، اسکای عزیز ، توجه به خواب ها رو از یاد نبرید . شما سفر روح رو تجربه نکردید ، بلکه خواب های صادقه و روشن زیادی رو تجربه کردید . در مورد خوابی که در مورد دیوار عربستان دیدن ، نظر خاصی ندارم ، شاید در آینده تعبیر بشه این خواب ، خوابی که در مورد عید مبعث دیدین نشان از منزلت این روز نزد خداوند است ، خوابی که در مورد جنگ با موجوداتی دیدن ، این یعنی جنگ بین نیروهای خیر و شر ، نکته ای که لازمه به شما بگم اینه که با نفسانیات خودتون به مقابله نپردازید ، بلکه راه خودتون رو از راه اعمال منفی جدا کنید . در مورد خوابی که در مورد زمین دیدین که زیر سطح زمین موجوداتی زندگی میکنند ، این موجودات همون اجنه و انس و موجودات دیگری هستند که سطح انرژیکی این موجودات از ما انسان ها بسیار پایین تره . و البته همه در کره ی زمین در کنار هم مشغول زندگی هستیم . اما همدیگرو مشاهده نمی کنیم .

  65. سلام من چند ین سایت در این موارد خونده بودم ولی به خوبی سایت شما نبود تا زه دو روزه مطا لبتا ن را میخوانم و همه را تمام نکردم خیلی از سا یتتون خوشم امد و چیزهای زیا دو مفید یا د گرفتم واصلا عجله ای ندارم ومیخواهم ذره ذره همه چیز را یا د بگیرم احساس میکنم با مطا لعه کردن بیشتر پیشرفت میکنم با خوندن نوشته ها یتا ن خیلی حس خوبی دارم و تصمیم گرفتم نمازم را اول وقت بخوانم و ایراد دیگری اگر دارم انها را درست کنم خدا انشا الاه در همه مراحل یا رتا ن با شد

    1. سلامی به گرمای وجود خدمت شما ، این خواست خداوند بوده که شما به بینش های زیباتری از خداوند برسید . هر پست این وب سایت در مورد موضوعی خاص نوشته شده . امید که همه ی پست ها برای شما مفید باشه . هر سوالی هم داشتید در پایان هر پست بپرسید .

  66. سلام بسیار جالب بود و آ موزنده منم یه دو سالی هست خوابای عجیبی می بینم تجربه پرواز روح هم نمی دونم چیه ولی چند بار متوجه شدم موقع حواب دیدن صدایی مثل مکش جارو برقی می شنیدم و از تو آسمون زمین رو نگاه می کردم ولی اون حس لذت بخش پرواز هم نمی دونم فک کنم حسش نکردم چندباریم جسم خودم هم دیدم ولی هیچ وفت نمی ترسم به جز یه بار که خطر تسخیر رو حس کردم و با وحشت تمام برگشستم به جسمم ولی در حدی ترسیدم که دیکه از خواب رفتن وحشت داشتم راستی اگه امکانش هست در مورد اجنه و خطر تسخیر در خواب هم پست بزارین. چند تا سوال هست در مورد خواب هایی که دیدم که چون مربوط به زندگی شخصیمه نمی تونم اینجا بنویسم از طرفی این خواب ها هزارتا سوال بیجواب تو ذهنم ایجاد کرده اگه امکانش هست براتون ایمیل شخصیتون بزارین چون من فک می کنم کسی منو برد به خواب کسی دیگه و چیزایی دیدم که نگران شدم واسه همین نیاز دارم به مشورت و کمک کسی که در این زمینه تجربه و دانش داره .ممنون میشم بهم کمک کنید. سوالای خیلی زیادی دارم ولی فعلا ابن خواب کل ذهنمو درگیر کرده اگه بتونین کمکم کنین واقعا لطف بزرگی کردین .

    1. سلام به شما ، این ایمیل من هست ، سوالات رو بپرسین پاسخ میدم ، در مورد اجنه و تسخیر هم نمیتونیم پستی بذاریم و قدیما پستی هم داشتیم که پاکش کردیم ، با قوانین ایران زیاد همخوانی نداره ، چیزی در باره اون موارد نگیم بهتره . ممنون از شما .

  67. سلام آقا شهاب…
    مراتب جهان هایی که تو به عنوان یک فرد و یک روح قراره به اون ها پا بذاری بسیار زیاده ،شروع راه تو از این جهان که اسمش جهان فیزیکیه آغاز شده پس تو باید آفریدگار خودت رو بشناسی ….. شبیه این جمله رو قبلا از یه دوست معنوی شنیده بودم …شنیدن این جمله قلبو می لرزونه چرا؟ چون وجود عوالم بسیار معنیش اینه که ما خیلی چیزا رو باید بدونیم و ببینیم …ولی می دونید جریان چیه ؟ ما قبلا همه این جا ها رو دیدیم و بودیم چون زمانی در عالم دیگه ای بودیم ولی یادمون نیست و فقط و فقط باید بیاد بیاریم که کی بودیم و اونوقت که شاید هیچ کس دست از پا خطا نکنه و تازه یادش بیاد چه گوهری بوده…حسش منو غرق در شادی می کنه … این حس که همه ی ما باید تا ته ته آدمیت رو طی کنیم تا برگردیم همون جایی که بودیم حتی اگه عمرمون کفاف نده… ولی باید مسیررا تا انتهای آدمیت طی کنیم …. هر وقت یه احساس نا امید کننده بهم می گه که دیر شروع کردم و وقت کافی نیست با نهیبی بهش میگم هیچ وقت دیر نیست برای خوب بودن و هیچ گاه وقت تمام نمی شود چون ما فنا ناپذیر و جاودانه ایم فقط باید هشیار باشیم تا نور بیشتری دریافت کنیم……….
    والسلام

    1. سلام دوست عزیز ، بله همینطوره ، چه بسا رسیدن به این درک که ما برای یک زندگی با شکوه و با هدف به این دنیا اومدیم خیلی خیلی هم میتونه برای ما مفید و کار ساز باشه ، و شما در این راه خوب تونستید بُعد منفی خودتون رو کنترل کنید . رمز موفقیت از دیدگاه شما هوشیاری هست که این خودش نکته ی بزرگی به شمار میاد و پیشنهاد منم اینه که راه رو به همین صورتی که پذیرفتید ادامه بدید .

  68. سلام آقا شهاب روزتون بخیر
    دیشب من خوابی دیدم که فقط یه قسمت کوچیکش یادم مونده ..خوابم مثل فیلم بود ولی خودم هم توش بودم …یه جایی قرار بود بمیرم و به دنیای دیگه برم متوجه شدم توی این سفر مامانم هم هست اما ایشونو ندیدم فقط حس بودن مادرم ولی انگار خودش نبود خلاصه مهم اون احساس امنیتی بود که با بودن او داشتم و راحت وارد تونل مرگ شدم البته تونل رو من شکل یه لوله ی بخاری دیدم که دستم توی دست مادر بود و با هم به داخل لوله کشیده شدیم و یه کشش خیلی زیاد توی خواب با یه صدایی حس کردم و حس سبکی و معلق بودن و اصلا دیگه نفهمیدم به هوا رفتم یا زمین چپ یا راست ولی اینقدر قلبم طبید که از خواب بیدار شدم دیدم دقیقا ساعت سه نیمه شبه دستام می لرزید و قلبم محکم می زد…
    این شبیه یه برون فکنی یا سفر روح هست؟

    1. سلام زهره خانم ، این تجربه ای که داشتی ربطی به سفر روح داره ، این مربوط به رویاها و تصرف های ما در رویاهاست ، دیدن تونل های سیاه و عبور از اون ها در اصل میشه گفت سفر به مراتب و جهان های دیگه است ، که البته عبور از این تونل ها هنوز زوده برای ما . اما زمانی که به مراتب بالای معنوی برسیم مقدر میشه .

  69. سلام ممنون از راهنمایی های همیشگی تون بله من به فرمایشات شما خیلی توجه دارم حتی خیلی از نکاتی که توی همین پرسش و پاسخ ها بهم میگید توی خوابم دقیقا یادم میاد و اگاه میشم نمازم رو هم همیشه سروقت می خونم تا انرژی لازم در کیهان رو کسب کنم خوابم رو غیر شما برای کسی بازگو نمی کنم از وقتی که شما یادم دادین که ممکنه سبب ریا بشه و باعث ندیدن اینجور خواب ها انشالله در فضای مجازی که گفتم هم تاثیری منفی نداشته باشه..برام دعا کنید….

    1. خواهش میکنم ، ممنون از شما زهره خانم ، سلامت باشید و در پناه خداوند .

  70. سلام …. من دوباره خواب خروج از جسمم رو دیدم……. البته اول توی خواب متوجه شدم که خوابم و بعد یادم اومد که آقا شهاب گفته که امتحان کنم ببینم رویای دلخواهم رو میبینم یا نه؟ بعد خواستم خواب دختر داییم رو ببینم که دیدم توی خونشون هستم و اون با پسرش که هی بالا می آورد درگیره و با هم هم صحبت کردیم و بعد خواستم که برگردم به اتاقم و یه تاریکی دیدم و یه نور کوچک انگار چشمام بسته بود و فقط حس کردم خوابم ولی آگاهم بعد گفتم شاید مرز خواب و بیداری همینه و سعی کردم از جام بلند شم انگار قوه تخیلم خیلی قویه یعنی یادم اومد باید یه نشونه ای چیزی هم ببینم که صبح که بیدار میشم اون نشونه ی برون فکنی واقعیم باشه نه باز به خواب برون فکنی..همون موقع احساس کردم گر گرفتم و بعد احساس سبکی البته ترس رو هم حس می کردم با خودم گفتم به جسمم نگاه نمی کنم و نمی ترسم بعد پرواز کردم و از پنجره اتاق رفتم روی تراس تا اینجای خوابم همه چی مثل اتاق خودم بود ولی بیرون خونه مثل بیرون خونه ما نبود دیگه کاملا خواب بود اما همه جا روشن بود و دقیقا هم من صبح این خواب رو می دیدم بعد نماز صبح بعد با همون مقنعه سفید و چادر نمازم یه پرواز دور خونه کردم و چون می ترسیدم که نتونم برگردم به جسمم برگشتم اما جسمم دیدم و دیدم نمی تونم برگردم انگار یه مانعی هست و دیدم پسرم روی شکمم خوابیده توی اون لحظه دوتا جسم از خودم و پسرم کنار دیدم انگار یکیش کپی بود… بعد پسرمو آروم کنار گذاشتم و برگشتم روی جسمم ..جالبه انگشت دستم توش جا نمیافتاد…هه ههه.هههه….هه.هه.

    خلاصه اون لحظه توی خواب حس کرد هر چی دیدم خواب بوده نه یه برون فکنی واقعی….
    البته خوابم حال خوشی به من داد… و حتی بیدار شدم و رفتم جلوی آینه چشمام برق می زد.. اما چرا نمی تونم برون فکنی کنم و همیشه تبدیل به خواب میشه….؟

    1. سلام به شما ، خیلی خیلی خوابتون عالی و خوب و زیبا بوده ، ابتدا بهتون تبریک میگم ، سپس ازتون میخوام عجله نکنید ، بلکه این ها ترتیب داده میشه تا شما با دنیای خواب و نحوه ی برگشتن به جسم آشنا بشین ، استاد رویا الان دارن به شما مانند یک معلم اموزش رانندگی ، به شما اموزش میدن تا رانندگی رو خوب یاد بگیرید . عجله نکنید ، بلکه حواستون به رفتار ها و اعمالتون باشه ، ذهن را اروم نگه دارید ، نماز حتما بخونید و اصلا مغرور نشید به خودتون ، سفر روح هم انشاالله کسب میشه . البته خیلی ها دوست دارن به سفر روح برسن ، اما سفر روح هم برای خودش مشکلات فراوانی داره .

  71. با عرض سلام..خسته نباشید خدا قوت……واقعا عاجزانه ازتون میخوام اگه در توانتون هست جواب منطقی و درست بهم بدین…..من حدود دو سال هست که روح از بدنم جدا میشه…به صورت بادکنک اهسته توی خواب میرم بالا و خودمو میبینم که خوابیدم و اتاقمو و وسایلمو حتی تلویزیون که در حال پخش برنامه هست میبینم که بعد از اینکه از ترس و به زور خودمو بیدار میکنم از این شرایط فلجی و بی حرکتی جسم میبینم که همون برنامه ای پخش میشد از تلویزیون که من میدیدمش یا روحم میدید…کم کم به این شرایط عادت کردم ….که چند وقته که خیلی بیشتر شده حداقل دو یا سه روز درمیون میشم…..تصمیم گرفتم که یه جورایی استفاده کنم از این موقعیت..البته توی زندگیم هم به هیچ وجه از اعتقادم و خط قرمزهای اخلاقیاتم رد نشدم و رعایت کردم..البته تا حدودی الله اعلم…….این چند وقته توی این حالت که میرم هر چیزی که اراده کنم هر جایی که اراده کنم علی رغم ترسی که دارم میشه راحت بهش برسم….مثلا توی اون حالت ارادده کردم قران اومد توی دستم..اراده کردم یه جا میخواستم رفتم..نمیتونم همه رو بگم اینجا اینقدر زیاد هستن این اتفاقات من در این شرایط روحی که نمیتونم خلاصه کنم بگم……سرتونم درد اوردم…..فقط یه راهنمایی کنین منو داستان من چیه..البته توی خواب که اکثر مواقع ازز ترس و شدت سرعت بالا رفتن روحم از بدنم از خواب بیدار بشم صلوات و اسمهای خدا رو میگم تا از این حالت نجات پیداکنم……..خیلی خوابای معنی دار میبینم……..خواب میبینم مکه رفتم……اوه اوه اوه خیلی زیاد نوشتم ببخشید..فقط بگین چه جوری میتونم کنترل کنم این حالتو..اصن خوبه یابده..ممنون…..دیگه این قضیه از کنجکاوی گذشته و عادت شدت و باهاش یه جوارایی بایدد کنار بیام…..واسه همین الان سرچ کردم سایت شمارو پیدا کردم یکی بهم جواب بده……ممنون…بهترینارو واسه تک تکتون که به فکر خلق الله هستین میخوام…زت زیاد…ایمان برازنده

    1. سلام ایمان جان ، انشاالله که خوب و سلامت باشی ، به شخصه بهت تبریک میگم ، شما سفر روح رو تجربه کردی ، شکر گذار باش ، سفر روح برای هر شخصی اختصاصی هست ، یعنی هر فردی تجاربی منحصر به فرد رو تجربه میکنه ، چیز هایی که من تجربه کردم با شما فرق داشته ، شما در عالم درونی خودت باید ببینی به چه صورتی میتونی کنترل در سفر روح رو کسب کنی ، البته با فکر کردن در هنگام سفر روح ، همه چیز همان طور که خواستی اتفاق میفته که خودت هم به این موضوع اشاره کردی ، فقط نکته ای که باید بهش توجه کنی اینه که نترسی ، هم نترسی هم این که اگر به مشکلی بر خوردی از اساتید راهنما و ایات قرآن کمک بگیری ، سیاهی ها از آیات قرآن بسیار میترسن و سریع نابود میشن .
      ببین در سفر روح هات میتونی اساتید راهنما رو مشاهده کنی ، بگو من میخوام استاد راهنما رو ببینم . خبرش رو بهم بده عزیز

      1. ممنون اقا شهاب..یه بار دیگه سلام…….خسته نباشید..دمت گرم جوابمو دادی…توی این زمینه من خیلی تجربه دارم ولی فقط و فقط توی این شرایط قرار گرفتن……یعنی اصلا نمیدونم باید چی کار کنم..وقتی دارم میرم بالا و احساس سبکی بهم دست میده میترسم که نکنه بمیرم….چون نه ضربان قلبمو احساس میکنم نه حالت حس لامسه…فقط دوس دارم که گردنمو سرمو تکون بدم که روحم از دوباره برگرده به جسمم و از خواب بیدار بشم……ولی هر از چند گاهی که توی این شرایط میمونم و خسته میشم و کلافه و تسلیم از این که نمیتونم بیدار شم…سریعا صلوات و لاحول ولا قوت .. الله ……توی اون شرایط میخونم..ولی شخص خاصی رو نمیبینم…..ولی توی اتاقمو میبینم حتی از سقف خارج میشم رو ..احساس سرمای بیرونو حتی حس کردم…..ولی چند مورد کسایی میومدن پای منو میکشیدن یا نیشگون میگرفتنو اذیت می کردن…ولی بازم چهره ای از اونها هم نمیدیدم….ولی این چند دفع ی اخر که سعی کردم اعتقادمو در بیداری بیشتر کنم….توی این حالت اراده کردم قران اتاقمو خواستم و سریع توی دستام قرار گرفت….توی خواب گفتم یه ماشین خوب میخوام اراده کردمو توی ماشین بودم …ولی شخصی رو نمیدیدم که ازش چیزی بپرسم……اقا شهاب میشه یه شماره ارتباطی واسم توی فیسبوک یا لاین بزاری..تا بتونم از علم شما استفاده کنم….واقعا میشه در اون حالت چیزایی بدست بیاریم که به واقعیت این دنیا هم به درد بخوره؟؟؟…..غیر از معنوی …مادی هم میشه کمک حال شرایط اوضاع زندگی بشه؟؟؟…اگه بدونین چه قد سوال دارم خندتون میگیره…….یه دنیا دنیا ممنونم از اینکه وقتتونو در اختیار جواب دادن من میزارین……….از ته قلبم بهترینا و سلامتی و لحظه های خوش رو واستون میخوام..مرسی که من رو راهنمایی میکنین….در اخر هم بگین از کی بپرسم که که میخوام اساتید رو ببینم؟؟؟؟ چطور میتونم توی خواب کسی برم…..؟؟؟؟؟اصلا ممکن هست یا نه…….؟؟ببخشید…..به خدا کار یه روز در میون منه این حالت……پر حرفی منو ببخشین…….زت زیاد….ایمان برازنده

        1. خواهش میکنم ایمان جان ، وظیفست ، من فکر کنم تلفنی باهم صحبت کنیم بهتره ، شماره تماست رو برام بنویس ، باهات تماس میگیرم .

  72. با عرض سلام مجدد اقا شهاب
    من سوالات زیادی برام پیش میاد یکیش اینه که ایا>
    اگر ما موفق به خارج کردن روح از جسم شدیم ایا به راحتی میتونیم به جسم بازگردیم ؟
    لطفا راهنمایی کنید ممنون میشم

    1. سلام خدمت شما دوست عزیز . ابتدا اینکه برای جدایی روح از بدن نباید تلاش خیلی زیادی کرد ، چیزی که بخواد میسر بشه ، میشه ، اینکه ما بریم رو به هزار تمرین و طلسم بیاریم تنها به این خاطر که روح از بدن جدا شه ، میتونه آسیب های زیادی به ما برسونه که اکثرش تو دراز مدت مشخص میشه .
      اما اگر به طور نرمال از جسم جدا بشیم ، خود به خود بعد از چندین دقیقه ، بسته به مقدار انرژی که داریم ، روح به جسم بر میگرده ، که برگشت به جسم مانند یک مَکِش صورت میگیره .

  73. سلام اقا شهاب .ممنون از سایت خوبتون
    میخواستم بدونم ایا خلصه در سفر روح میتونه به ما کمک کنه؟

  74. سلام
    مطالب شما رو خوندم خیلی جالبه که یک نفر رو پیدا کردم که این تجربه رو داشته و منو مسخره نمیکنه چون من بمدت بیست ساله که با این واقعیت آشنا شدم و به این مرحله رسیدم وتوانستم سفرهای زیادی در آسمانها داشته باشم …. من هم اول از اتاق و خونه وکوچه پرواز کردم و هر دفعه به سرعت وارتفاع ام افزوده میشد تا جایی که تا کره ماه رو در عرض ۱٫۵ ثانیه طی کردم برام خیلی جالب بود اما برای همه صحبت نمیکنم مگر اینکه باور کنه آخرین پرواز من با توسل به خدا ومدد از حق تونستم به آسمان دوم برم در اونجا سیاره ای هست کهدو خورشید داره که کم نورن وپوست بدن رو نمیسوزونه وفقط گرما ونور میده یکی کوچک ویکی بزرگتر وفصلشون به دوری ونزدیکی با اونها شکل میگیره در اونجا انسانهایی زندگی میکردن که نیازی به تکلم نداشتن وبا القای فکر با هم صحبت میکردن …چند باری به اون سیاره رفته بودم و چیزهایی از نحوه زندگیشون یاد گرفته بودم اما بخاطر اینکه این مسایل رو باز گو کردم دیگه نتونستم پرواز کنم و آرزو دارم دوباره به اون حالت برسم….. ممنون ازمطالب خوب ومفیدتون

    1. سلام دوست عزیز ، ممنون از بیان تجربه سفر روح شما ، من هم مانند شما به علت اشتباهاتی سفر روح رو از دست دادم ، و چقدر سخته زمانی که یه چیزی رو از دست میدیم … اون هم لذت پرواز رو …. مهم یار است و عاشقی در کوه او …

  75. با سلام اقا شهاب یه سوال دیگه ایا اگه وارد کالبد اختری مون بشیم خطری نداره مثلا نسخیر یا …
    با تشکر از شما

    1. سلام سعید عزیز ، من خودم معتقد بر این هستم که سفر روح رو با تمرینات کسب نکنیم ، بلکه دانش و بینش معنوی خودمون رو بالا ببریم و منتظر باشیم تا سفر روح خودش به ما هدیه داده بشه . چون اگر دست به تمرینات بزنیم تا به سفر روح برسیم ، چون از لحاظ معنوی در سطح بالایی نیستیم ، و چون هنوز استادی ، مارو به شاگردی قبول نکرده / مانند این میمونه که پای در یک بازی خطرناک گذاشتیم . خودم چند باری که تمریناتی رو انجام دادم ، باعث شد هم خواب های بد ببینم هم در اوایل صبح ، صداهای هولناکی رو به گوش بشنوم . ما زمینه رو اماده بکنیم ، چیز های لازم به ما میرسه .
      سفر روح همیشه هم مهم نیست ، اگر خود شما به درجه ی بالایی برسی ، خواب های معنوی بسیاری رو میبینی که حکم سفر روح رو برای شما داره . و چه بسا ما سفر روح های بسیاری رو انجام میدیم که ارزش اون ها اندازه یک خواب معنوی هم نیست .

  76. ازاینکه جواب سوالمو دادین واقعا ممنونم.راستش رو بخواین من زیاد به وبلاگتون سر میزنم عاشق مطالعه مطالب عرفانی ام.این علاقه و اشتیاق هم از زمانی شروع شد که من از نظر روحی بیمار شدم و دنبال بهبودی و نجات خودم بودم…خداروشکر الان نسبت به سه سال پیش خیلی بهترم ولی خوب هنوزم اضطرابو افسردگی بامنه.دلم میخواد تمریناتتون رو انجام بدم ولی ناامیدی و بی اعتمادی به همه چی مانعه.تواین مدت به روان درمان و روانپزشکای زیادی مراجعه کردم ولی به نتیجه نرسیدم…من تمرینات کودک درون رو هم انجام میدم ولی انگار بعضی چیزا که با دست چپم مینویسم واقعیت نداره.
    اقا شهاب من میتونم از طریق رویاهام منشا مشکلمو و راه بهبودیمو پیداکنم؟؟؟؟اصلامیشه به زندگی معنی داد اصن معنی هم داره…حالا من به خدا هم رسیدم که چی؟اصن بعدش چی؟؟؟

    1. با سلام دوست عزیز . من جویا هستم و شهاب جان از من خواست تا شما رو به پست ” طرحی نو دراندازیم ” دعوت کنم تا دنیای اطرافتون رو ، اول اونطور که بهتر میشه دید، بازبینی کنید و بعد در زمان ِ مناسب ، وقتی دنیای خواب و رویا خودش رو به شما نشون داد از اون بتونید با دیدی بازتر استقبالِ به سزایی داشته باشید.
      منتظر نظرات شما در اون پست خواهیم بود .
      در پناه حق و خیر پیش
      جویا

  77. سلام از وبلاگ خوبتون ممنونم.
    من یه کتاب از جوزف مورفی مطیالعه کردم به نام “قدرت فکر”تو این کتاب در مورد راهنمایی گرفتن از ضمیر باطن توضیح داده شده.اینکه قبل از خواب خواسته یا سوالتو بگی و در رویا یا بیداری منتظر هدایت باشی.من توزمینه کاری به این راهنمایی نیاز دارم.مدتها هم هست تمرین میکنم ولی جواب نگرفتم.چرا؟؟؟؟؟؟چطور میتونم از نیروی درونم کمک بگیرم/لطفا راهنمایی ام کنید

    1. سلام فرشته عزیز ، شما ابتدا پست اگاهی در بیداری و رویا رو مطالعه کن ، بعد از اون پست بیا طرحی نو در اندازیم بخش سه و چهارم رو مطالعه کن .
      در این پست ها به نکاتی در مورد چیزی که خوندی میرسی .
      از طرفی شما هدایت شدن رو در چی میبینی ؟ آیا آشنا شدن با همین وب سایت که پر از مباحث معنوی هست خودش یک راهنمایی یا یک پل برای افزایش بعد معنوی نیست ؟
      زمانی که ما در خواستی میکنیم ، ابتدا باید از ته دل باشه ، سپس باید اون درخواست رو تکرار کنیم ، سپس منتظر نشانه ها باشیم ، نشانه ها یک به یک خودشون رو به ما نشون میدن ، اینجا ما هستیم که باید بتونیم نشانه ها رو تشخیص بدیم . اگر تشخیص ندیم شاید خوابی مانند این ببینیم : که داریم امتجان میدیم اما هیچی نخوندیم یا اینکه از امتحان جا موندیم .
      شما اگر میخوای با خواب ها هم آشنا بشی ، حتما پست ورود به دنیای اسرار امیز خواب و اسرار رویا ها رو هم با دقت و حوصله بخون . سوالی هم بود بپرس

      1. بسیار عالی،کاملا موافقم ،من پیشنهاد میکنم خانم فرشته عزیز،یا هر کدوم از دوستان کتاب راهنمای عملی پیشگویی آسمانی ،جیمز ردفیلد_کارول آدرین و ترجمه هرمز عبدالهی رو مطالعه کنید،کمکتون میکنه.

  78. سلام شهاب جان. پست کامل و خوبی بود. سپاس.
    من فکر میکنم به صورت تئوریک بیشتر نکات لازم رو میدونم اما به ترفند ها و تمرین های عملی برای افزایش میزان توجه و تمرکز روی دنیای درون نیاز دارم.
    اگه لطف کنید تمرین های عملی بیشتری برای تمرکز، مراقبه، یا هر چی که لازمه رو به من معرفی کنید واقعا ممنون میشم.

    1. سلام امیر عزیز ، شما پست سکوت رو مطالعه کنید ، سپس در بخش های وب سایت ، فیلم های مدیتیشن و مراقبه رو مشاهده کنید تا یاد بگیرید . با سپاس از شما

  79. ممنونم شهاب جان . هرچی که گفتی مشکل درون منه . با ذهن مشکل دارم هر چی خیالات هست سر نماز یادم میاد . با مراقبه وتمرکز که گفتی میشه برطرف کرد؟

    1. بله ، اما فعلا بهت سکوت رو پیشنهاد میکنم ، پست سکوت رو مطالعه کن ، تمرین سکوت رو هم انجام بده ، هر روز قبل از خواب شبانه ، به مدت ۱۵ دقیقه . سکوت به مرور زمان اضافه های ذهنت رو حذف میکنه . خود به خود در بیداری هم به ذهنت ارامش میده

  80. سلام شهاب جان ازت تشکر میکنم که حاضری بی منت به من کمک کنی تا به رشد وسعادت برسم . دوستانی دارم که با توجه به اینکه موکل دارند مرا به روشهایی که شما راهنمایی میکنید هدایت کردند وازاینکه با انجام اعمالی ظرف مددت کوتاهی موکل داشته باشم هشدار دادند وگفتند میتوانی زود موکل بگیری اما اینکا ر تو وزندگیت را اسیب میزنداما با طریقیکه دررازهای سفر روح مطرح کردید را تایید میکنند . مدتها به دنبال چنین راهنمایی بودم تا وب سایت شما رو پیدا کردم خدا شما رو به من رسوند انشاالله برنامه شما قطع نشه . مطالب شما رو در مورد سفر روح خواندم در ماه اخیر این حالت برای من با همان حالتی فرمو دید اتفاق اافتاد که دشاهد حرکت وجودم شدم با صدای بلند شدن هواپیما از زمین یا به فرمایش شما صدای سشوار که اراده ای در بازگرداندن خود نداشتم که بوسیله یکی از دوستان معنوی در خواب بازگردانده شدم . نه دردی داشتم ونه ناراحتی ای . حالت جالبی بود و لذت بردم . دیگر اتفاق نیافتاد . مرا یاری کنید. گذار شما به من انشاالله یک لطف الهی است . لطفا مختصری راههای سیر و سلوک و طریقهارا بطور اجمالی به من معرفی و پیشنهاد خودتون رو هم بگید تا انتخاب برام اسانتر بشه . ممنونم

    1. سلام بهزاد عزیز ، خواهش میکنم ، من معمولا برای رسیدن به خداوند ، اسم خاصی رو نمیذاریم ، یعنی اینکه نمیشه گفت که شما برو و راه عرفان فلان یا مسلک فلان رو پیش بگیر تا به نتیجه برسی ، از طرفی نمیتونمم بهت بگم بیا این راهی که من بهت میگم رو برو به طور حتم نتیجه میگیری ، من تجربه ی خودم رو واست بیان میکنم ، برداشت لازم رو خودت دریاب ، سوالی هم بود بپرس ، ما سیر و سلوک رو انجام میدیم که به شناخت خدا برسیم درسته ؟
      این یعنی یک هدف والا و پر ارزش ، اما اگر بخوایم سیر و سلوک رو برای کسب لذت سفر روح تجربه کنیم ، یعنی یک راه بی ارزش … زمانی که میخوایم به خداوند برسیم ، بهتر اینه که نفس کشیدن ، راه رفتن ، نگاه کردن ، غذا خوردن ، کمک کردن و همه امیالمون رو به خاطر خداوند انجام بدیم ، به نوعی خدا گونه زندگی کنیم ، چشم و گوش و زبان رو پاک نگه داریم ، عبادت رو داشته باشیم ، در کنار این ها شروع کنیم به کسب معرفت و علم ، که این با مطالعه کتاب های ارزش مند معنوی و تعمق بر روی اون ها کسب میشه …
      یکی از بزرگ ترین نکته ها هم اینه که زمانی که وارد مسیر معنوی میشی منتظر تجربه ی معنوی نباشی ، بلکه مسیرت رو ادامه بدی ، مثل پسری که برای خانوادش بی منظور تلاش میکنه ، مثل مادری که بی منظور برای فرزندش تلاش میکنه …
      نکته ی دیگه اینکه عجله نداشته باشی ، بگی یک ساله یا یک ماه میخوام خدا رو کامل بشناسم ، هیچ گاه هم به خودت نگی من دیگه خدا رو کامل شناختم و نیازی به هیچ چیز ندارم ، بلکه همیشه مثل یک درخت باش ، همیشه محتاج به آب ، هر چقدر هم داناتر شدی ، مانند یک درخت پر بار ، خاکی تر و سر به زیر تر باش … اگر خشونت داری هم ، اون رو کنترل کن ، یعنی به ثبات ذهنی برس ، فردی نباش که ذهن اون رو کنترل کنه ، بلکه تو ذهن خودت رو کنترل کن ، بسه یا بازم بگم بهزاد جان ؟

  81. سلام عزیز استفاده کردم سوال : ایا سفر روح و عوالم ان بالا ترین مسیر واصلی ترین راه ارتباط است ؟ ایا نور الهی ولطف خداوند نسبت به بنده خالص خود و عروج او به بالا به شکلهای دیگری هم میباشد ؟ طریق ان چیست ؟

    1. سلام بهزاد عزیز ، هیچ گاه نمیشه رسیدن به خداوند رو تنها از یک راه بیان کرد ، نمیتونیم بگیم سفر روح بالاترین و تنها ترین راه هست ، شما اگر نگاهی به عرفان ها و ادیان حال حاضر جهان بندازی ، میبینی که در هر عرفان و در هر طریقتی انسان های بسیاری به طریق های مختلف به خود شناسی و خدا شناسی رسیدند ، یکی از طریق کلیسا ، یکی از طریق قوانین قرآن ، یکی از طریق مراقبه و …. اما در بحث سیر و سلوک و کشف عالم های درون ، یا سفر ربه جهان دیگر میشه گفت از طریق سفر روح و دنیای خواب میشه به اون مراتب بالایی دست یافت ، منظور اینه که ما اسمان چهارم رو مشاهده کنیم و هر شب در اونجا گشت و گذاری داشته باشیم … که البته تنها روح هایی میتونن به اون عوالم برن که از لحاظ معنوی در مرتبه ی بسیار بالایی باشن .
      پرسیدی که طریق آن چیست ، طریق رو خود شما انتخاب کن ، اگر در انتخاب طریق نا موفق بودی من کمکت میکنم ، چند تا راه رو جلوت میذارم ، انتخاب با تو .

      1. سلام شهاب عزیز،ممنون از مطالب خوبی که دراین پست گذاشتی،از آسمان چهارم صحبت کردی،طبق صحبتی که قبلا داشتیم،من گفتم بُعد چهارم،این همونه،اما سفر روح یکی از شیرینی های این راه لر از عشقه،ما انسانها در این دنیا خواب هستیم و باید به بیداری برسیم،وقتی سفر روح رو انجام میدین،به بعد چهارم که همون مرگ هست سفر کردین،البته بنا بع سخن کامل خودتون،این سفر بستگی به تعالی روحتون در لین دنیا داره،هرچقدر در این دنیا آگاهانه تر زندگی کنید،و در هرکاری حصور داشته باشید و نفس ازتون دور باشه.به ابعاد بالات با همان آسمان بالات میرسید،خداوند دارای ابعاد ده گانه است،مثلا ائمه نزدیک بعد دهم هستن،،واین سفر روح رو میتونین در زندگی در این دنیا تجربه کنید.لین بحث بسیار مفصل و شیرینه.یا حق

        1. سلام الهام جان ، ممنون از مطالب شیرین شما ، انشاالله که همه به اون ابعاد بالا برسیم . منم خودم به شخصه خیلی دوست دارم این مطالب رو بشنوم ، ابعاد هفت و هشت و نه چیا هستند ؟

          1. سلام،شهاب عزیز لازمه که یه مقداری مطلب بالارو
            تصحیح کنم،ابعاد دهگانه مادی که انسان باید طی
            کند و به بعد دهم که انسان کامل است صعود کند که
            پیامبران و ائمه به بعد دهم (انسان کامل)رسیده اند
            که همه باید در این مسیر تلاش کنیم،انسان در بعد
            سه محصور در بعد چهار (مرگ)یا زمان و بعد چهارم
            محصور در بعد پنجم (انرژی )و همینطور تا آخرین بعد که
            بعد دهم و انسان کامل شدن است،من خودم بقیه ابعاد رو
            نمیدونم و اطلاع جامعی هم پیدا نکردم ،اما پیگیر هستم
            وشما هم در مورد ابعاد دهگانه مادی جستجو کنید.

                1. باسلام
                  آقا شهاب عزیز بسیار تبریک میگم به شما بخاطر صبروحوصله خوبتون ……….در رابطه با مطالب الهام خانم میخوام عرض کنم که آقا شهاب مطالب بسیار ساده و روان و قابل اجرا برامون شرح دادن و ما همین مطلب رو مفهومش رو درست به کار ببندیم برامون کافیه و اطلاعات و آگاهی های دیگه خودشون به ما میرسند این که الهام خانم از ابعاد مختلف صحبت کردن اینا کار رو پیچیده میکنن نیازی به این همه اطلاعات پراکنده و زیاد نیست………….همین چند جمله آقا شهاب رو درست و با آرامش عمل کنیم به نتیجه می رسیم ان شالله

                  1. سلام به شما مانی عزیز ،
                    ممنون از نظر شما و حضور شما رو به وب سایت تبریک عرض میکنم . من عموما دوست دارم مطالب رو ساده ببینم و ساده هم توضیح بدم . که برای بعضی ها دلنشین هست و برای عده ای مبتدی وار . و خب من خودم این ساده نگری رو دوست دارم . ممنون از پاسخ شما . الهام عزیز هم مطالب رو از نگاه دیگری بیان میکنن که اصل مطلب همین ها هست . اما به زبان و ترجمه ی دیگری

  82. با سلاام اقا شهاب راستش دقیق یادم نمیاد ولی تو یکی از پست های سفر روح خوندم که نوشته بودید اگر تمرینات رو انجام بدید کمتر از ۶ ماه تا یک سال انتظار نداشته باشید تا به سفر روح برسید راستش این مدت خیلی زیاده چون بنظرم با تمرینات بسیار عادی بشه در عرض یک هفته یا یک ماه بهش رسید بعضیا یه شبه هم میتونن ولی این که تا ۶ ماه تا یک سال خیلی زیادیه راستش بنظرم اگر تمریناتی درباره ی این که بدنمون رو بهتر بشناسیم هم چنین تمرینات درون مون رو بهتر بشناسیم و باز هم همچنین تمرینات دستیابی ارامش عمیق رو بگید بهتر میشه چون سفر روح بهتری خواهیم داشت هم این ها باز هم در یک ماه ممکنه

    پاسخ:
    سلام محمد عزیز ، من طریق روال و صحیح و بدون خطر سفر روح رو خدمتتون عرض کردم ، با تمرینات برون فکنی هم امید وار نباشید به زودی به سفر روح برسید ، اما سفر روحی ارزش مند هست که همراه با اساتید راهنما باشه .

  83. آیت الله حسنعلی نجابت: یک نفر نامه ای فرستاده بود خدمت آقای قاضی از ایشان سوالی کرده بود نوشته بود من مدتی به تمرین ها وریاضت هایی مشغول بودم پس از مدتی حالی پیش آمد و دیدم از بدن خویش بیرون آمدم در همین حال چند فرشته اطراف من را گرفتند یکی گفت باید گوشش را برید دیگری گفت باید دستش را برید بعدی گفت باید پایش را برید…. آقای قاضی گفت :این شخص ریاضت ها و تمرین های باطل و غلط انجام داده و بسیار نادان است و آنچه در آن حال دیده برای این بوده که به او بفهمانند نادان بوده و خطا کرده است……….. مقصود این که هدف معرفت به نفس و فنای فی الله است و اگر نیت خالص باشد سفر روح تنها وسیله ایست برای نیل به مقصد نه خود مقصد واین وسیله را خدا پیش پای فرد میگذارد حتی اگر تا قبل از این که تجربه کند نداند سفر روح چیست…..از نظر من زیاد صحبت کردن و مطالعه کردن و توجه کردن به این دست مسائل بیشتر سبب گمراهی است تا هدایت…البته مقصود شهاب از نوشتن این مسائل رسیدن به همان هدف اصلی است اما متاسفانه باید بگویم خوانندگان زیادی برداشت های نادرست خواهند کرد….

    پاسخ:
    سلام حمید عزیز، ممنون از نظرت ،شما به نکته ی خوبی اشاره کردی ، و من هم همیشه تاکیدم بر این نکته بوده که نباید این ها رو حقیقت دونست ، بلکه مقصود ما رسیدن به خداست نه تجربیات معنوی ،
    از طرفی نمیشه که این بحث ها رو نگفت ، چون با همین بحث ها عده ی بسیار زیادی به مسیر میان و هدایت میشن ، مانند انترنت میمونه ، از اینترنت میشه استفاده صحیح داشت میشه استفاده غلط هم داشت ، این دلیل بر این نمیشه که اینترنت رو جمع یا منع کنیم .

    1. سلام من در نکته چهارم نفهمیدم یعنی چی که ما همیشه در تلفیق و تعامل با خدا باشیم و اینکه از اون دور نیستیم چیه چون من یه بار یه پیامی گرفتم که من مانع هستم که خداوند بهم نزدیک بشه بیشتر جوابها برای سال ۹۳ هست یعنی میشه جواب بگیرم

      1. سلام به شما مژگان خانم ،
        نکته ی چهارم : نباید خودت رو جدا از خدا بدونی یا خدا رو نقطه ی مقابل خودت ببینی . بلکه باید این رو از تمام وجود حس کنی که تو هم هم جنس خدا هستی و از خدا دور نیستی ، پس در هنگام عبادت و ذکر هات از خدا دور نباش ، تو با خدا در تلفیق و تعامل هستی ، فقط کافیه این رو بپذیری .
        توضیح : بعضی از ما ، در هنگام عبادت ها فکر میکنیم از خداوند خیلی دور هستیم ، و یا خداوند در آسمان هفتم هست و ما در حال عبادت اون هستیم ، خداوند رو باید در لحظه حس کرد ، در لحظه به لحظه ی زندگی ، این زمانی امکان پذیر میشه که ما قبول کنیم خداوند در همین جا ، در کنار و در وجود ما قرار داده و ما هم بخشی از خدا هستیم در این عالم بزرگ .
        در مورد تجربه ای که داشتید ، این نکته یه جورایی به تجربه ی شما بر میگرده .
        شعری از حافظ شیرازی :
        فقیر و خسته به درگاهت آمدم رحمی * که جز ولای توام نیست هیچ دست آویز

        بیا که هاتف میخانه دوش با من گفت * که در مقام رضا باش و از قضا مگریز

        میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست * تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز

        یعنی اینکه افکار انسان ، برداشت های غلط انسان از خداوند، بخشنده ندیدن خداوند ، بی رحم دیدن خداوند و …. همه حجابی هست که انسان خودش اون رو ایجاد کرده . و با این حجاب ها خودش رو از خداوند دور میبینه ، در صورتی که خداوند بسیار هم به انسان نزدیکه . اما انسان این رو به واسطه ی حجاب های ذهنی درک نمیکنه .

  84. سلام شهاب عزیز
    راستش بنده بصورت تصادفی میهمان دنیای مجازی گشته ام یعنی حقیقتش من دنبال عرفان وچیستی وراه رسیدن به آن بودم که در خانه ی شما شرفیاب شدم
    راستش این مقدمه ای که برای رسیدن به عرفان مرقوم فرموده اید را تا اندازه ای دارا هستم ولی عبادت هام فقط انجام اعمال یومیه است وبس
    ولی درمورد نکته ی بیستم تان کمی واهمه دارم چون ناراحتی قلبی دارم ،وازطرفی هم میترسم موردتمسخر اطرافیان باشم
    وازطرف دیگر لازمه رسیدن به این حالت رادارا بودن تحصیلات عالیه میدانم

    پاسخ:
    سلام دوست عزیز ، ما هم به شما خیلی خیلی خوش آمد میگیم ، به کلبه ی خودتون خوش اومدید و امید واریم از این پس هم حضور شما رو شاهد باشیم ،
    نکته ی بیستم نکته ی مهمی هست ، اما انسان هایی که از لحاظ روحی در ارامش هستند و انسان های عصبی و پرخاش گری نیستند میتونن از این نکنه چشم پوشی کنند .

  85. با سلام اقا شهاب میخواستم بدونم این تجربه ی من سفر روحه یا نه :چند سال پیش برادر من توی عسلویه یک مغازه گرفت دو طبقه طبقه پایین مغازه طبقه بالا هم خانه حالا اون موقع من ادمی خیلی خوب هم نبودم تا یه شب که خوابیدم دیدم تو یه خونه هستم توی خواب و رویا داشتم اینارو میدیدم خونه رو دیدم تا از خواب پا شدم گذشت تا رفتم یه روزی پیش برادرم چیزی عجیبی که بود خونه ایی که من تو خواب دیدم دقیقا همون خونه ی برادرم بود دقیق دقیق حالا من نمیدونم سفر روح بوده یا چیزه دیگه ؟ باتشکر از شما

    پاسخ: سلام سعید عزیز ، میتونیم به این بگیم سفر به آینده ، این معقوله ها ما با نام دیدن آینده در خواب میشناسیم ، در سفر روح استادی همراه سالک هست ، و اون رو راهنمایی میکنه ، چیزی که شما دیدی سفر در آینده بوده

  86. با سلام اقا شهاب شما گفتین که اگر انسان نکات رسیدن به سفر روح رو رعایت کنه دنیای خواب و رویاش تغیر میکنه و اونجاست که باید هر شب قبل از خواب درخواستی بکنه مانند خدایا من بی تو هیچ هستم ، من به کمک تو احتیاج دارم ، من رو به خودت برسون و گفتین هر خواسته ایی که داشتین به صورت خودمونی از خدا بخوایین مثلا من به خدا گفتم قدرت علمم رو بیشتر کن حافظم رو بیشتر کن ایا خداوند قبول میکنه یا اینا یک نوع خودخواهی محسوب میشه. باتشکر از زحمات خوبتون

    پاسخ: سلام سعید ،چیزی رو بخواه که جنبه ی سوء استفاده نداشته باشه ،
    سعی کن خالصانه جلو بری ، به نظر من همیشه ریش و قیچی رو دست خداوند بده ، بگو خدایا من صلاحم رو به دست تو میسپارم و تلاشم رو میکنم .
    همیشه خیر و صلاح رو از خداوند بخواه – اینطوری خداوند مدیر کارهات میشه … من الان میتونم از خدا ماشین و خونه و ثروت بخوام ، اما اینا جز با تلاش من میسر نمیشه ، پس تلاشم رو میکنم و راهم و صلاح راهم رو از خداوند میخوام ، که اگر صلاح میدونه من رو به جایی برسونه که ظرفیت اون رو هم داشته باشم . در غیر این صورت من اون مرتبه رو نمی خوام . ممنون بابت سوالات سعید عزیز

    1. سلام آ قا شهاب,به خاطر تمام زحماتی که برای پیشرفت وارتقای نفوس انسانی می کشید ازتون ممنونم.آ یا شما میتونید به من کمک کنید که اشکال کار خودم را پیدا کنم که چرا در این چند سال پیشرفتی نداشتم؟

      1. سلام / لطفا سوال خودتون رو کلی بیان نکنید . دقیقا بگید تو این سالها چه کارهایی انجام دادید و چه مطالعاتی داشتید و چرا فکر میکنید به جواب نرسیدید

  87. با سلام ببخشید میخواستم بدونم ما وقتی در خواب و رویا با اساتید حرف میزنیم نیاز هست که سانسورگر ذهن خود را دور بزنیم و هوشیاریمان را بیشتر کنیم در خواب هایمان

    پاسخ:
    ساسنور گر کاری که فکر کنه درسته رو انجام میده ،برای دور زدن سانسورگر بهتره فکر بازتری داشته باشیم و خودمون رو در عقایدی محصور نکنیم سعید عزیز – خوابی که با اساتید همراه باشه معمولا زیاد سانسور نمیشه

  88. با سلام میخواستم از سفر روح از تون سعوالی رو بپرسم با اگاهیتی که فعلا من دارم میدونم سفر روح به دو طریق انجام میشه یکی این که به خودشناسی برسی ومعنویت و یکی هم این که جسم رو خسته خسته کنی که کار مرتاظ های هندی هست اینقدر بنشون رو زجر میدن تا روح سبک شه و از بدن خارج شه که به سفر روح میرسند حالا سعوال من این است که سفر روحی که با معنویت انجام میشه با اون که جسم رو خسته کنی چه فرقی داره ایا این دو مثل هم هستند . در اخر به یکجا منتهی میشود؟ . با تشکر از زحمات خوبتون

    پاسخ: سوال خوبی پرسیدی سعید جان ، در سفر روحی که با معنویت انجام میشه فرد کم کم در خواب ها و رویاهاش آگاهی رو کسب میکنه و کم کم حضور فردی رو در کنار خودش حس میکنه و سپس کم کم شاید استاد خودش رو هم ببینه ،
    و زمانی که به سفر روح در رویا برسه اتفاق ها بد رو در خواب تجربه نخواهد کرد ، باموجودات هوشمند و یا اجنه ارتباطی پیدا نمیکنه ، چون استاد رویا از اون فرد محافظت میکنه . و اگر هم چیزی بهش نشون میده برای بالابردن سطح تجربه فرد هست .
    و زمانی هم که به سفر روح واقعی برسه حتما سفر روحش همراه با استادی خواهد بود . اما سفر روحی که برای کسب معنویت نیست و اجباری صورت میگیره ، در اون سفر روح انسان به مقاصد دنیایی میرسه ، شاید هم به مقاصد معنوی برسه ، اما بدون شک هم سطح با سفرروح معنوی نیست . سوالت خیلی خوب بود . ممنون سعید جان .

  89. با سلام این جمله رو تو این پست دیدم خیلی خوشم اومد : ، در این جهان شیطان هست تا خدا برای تو معنی پیدا کنه چون خدا در کنار شیطان برای تو معنی واقعی خودش رو پیدا میکنه ، خوبی در کنار بدی ، طعم خوب در کنار طعم بد ، و یک زیبایی در حال مقایسه با یک زشتی معنی پیدا میکنه . و حالا وجود خداوند من کسی نیستم که بگم خدا وجود نداره فقط برام جای تعجبه شما میگید خداوند ما را افریده این جهان را افریده تمام هستی را افریده ولی خودش {خدا}را چه کسی افریده چون نمیشود که از اول یک چیزی همینطور برای خودش باشد پس یک چیزی باید خداوند را افریده باشد تا خدا برای ما معنی پیدا کند خواهش میکنم نظرتون رو درباره ی این بدین

    پاسخ: سلام سعید جان ، ماشاالله چقدر تند تند پست هارو میخونی ، امروز برای چندین پست نظر گذاشتی .
    ببین سعید جان ، مقایسه خالق با مخلوق کار اشتباهی هستش ، تو اصلا خودت رو با خدا مقایسه نکن ، چون تو یک خلق هستی و اون خالق . خداوند همون طور که در قرآن میگه با خواستن میتونه خلق کنه ، خود خداوند یک جوهره هست ، یک چیزی که همه جا هست ، در همه مکان ها موجوده و به واقع نمیشه مثل اون رو مثل یک جسم دونست ، یا به اندازه یک جسم اون رو پایین آورد ، چون اون یک علم و یک عشق بی پایانه، فلسفه ای هم هست که میگه اول تنها و تنها خداوند بود و هیچ چیز جز او نبود، و چون دارای معنی نبود خلقتی رو آغاز کرد ، تا خودش هم معنی پیدا کنه ، چون خالق زمانی معنی پیدا میکنه که خلقی هم باشه ، و زمانی که خلق کرد دید خودش میتونه با خلق ارتباط برقرار کنه ، اما خلقتش نمی تونه با او ارتباط برقرار کنه ، پس اومد از جوهره ی خودش یعنی روح در خلقتش دمید ، اینطور شد که هم خلق و هم خالق تونستن هم دیگرو درک کنن و بشناسن ، این تنها در حد یک نظریه یا یک فلسفه است . گفتم که کمی فکرت رو به کار بندازه ، اما تو جواب این سوال رو به زمان واگذار کن، مطمئن باش کم کم به جوابی درست میرسی .

  90. این خوب بود 😀
    ذکر چد نوعه! ذکر دهانی.ذکر قلبی(کار ما نیست فعلا). و ذکر نگاهی! نوشته بود به یه تیکه چوب یا سنگ وهرچی میشه نگاه کنی و تمرکز کنی.
    کدومشون خوبه؟ دهانی یا فقط تمرکز فکر با نگاه یا ترکیب هردو؟! مثلا ذکر هووو یا مثلا اممم با نگاه کردن به سنگ یا غیره؟!
    فکر کنم باید جنبه روحانیمون که قوی شد دنبال دین و جاودانگی و اینا باشیم چون دیدمون بازتر میشه ولی درکل همین اسلام بهترینه تو متافیزیک و روح و …
    ون لامپ ال ای دی ک نوشتی نمیتونم
    حالا کدوم نوع ذکر!؟ا

    پاسخ: این رو باید تو تشخیص بدی . ببین کدومش رو تو جواب میده ، من خودم ذکر دهانی و انجام میدم ، یک جا میشینم و کامه هایی که دوست دارم و میگم . که نوعی که ذکر میگی خیلی مهمه ، باید اروم و از ته قلب بگی

  91. بازم چیزی آموزشی نداشت اینی که نوشتی 😀
    یه چیزی که عملی باشه
    خودت که میدونی این نوشتت “”””کمی به روحت توجه کنی ، به نحوی عبادت کنی ، با خدا دوستش کنی “””” حرف خالیه چیز عملی نداره . !

    پاسخ: کمی به روحت توجه کنی : یعنی اینکه نماز تو بخونی ، ذکر بگی ، چون همون طوری که سه وعده غذا به جسم میدی باید سه وعده هم به روحت بدی ، این سه وعده میشه نمازت ، ذکر هم برای تو مثل میوه برای روحت میمونه ، اونو سلامت تر و شاداب تر میکنه ،
    به نحوی عبادت کنی : یعنی اگر از نماز و ذکر خوشت نمیاد و راست کارت نیست ، خب میتونی به نحوه های دیگه عبادت کنی ، کار خیری برای مردم انجام بدی ، بد دهن نباشی ، همینطور که راه میری یاد خدا باشی ، به خودت و افرینش فکر کنی
    شب قبل خواب تشکری و گله ای از خدا داری باهاش در میون بذاری ، خلاصه اینکه پرت نباشی.
    با خدا دوستش کنی یعنی اینکه خدا رو مثل یک آدم زور گو ندونی که تو طبقه هفتم نشسته و میگه من و بپرستید تا پدرتونو در نیارم . بلکه اونو طوری که هست ببین ، باهاش مثل یک رفیق باش ، تو به خاطر رفیقت از خیلی چیزا میگذری اما پای خدا که میفته تنبلی کل وجوت و میگیره .
    بازم سوال داری بپرس یاشار جان

  92. سلام شهاب عزیز
    خوبه ولی باز ناقص نوشتی آخه داداش!!
    میگی توضیح دادم زیاد شده ولی به نکته مهم اشاره ای نکردی آخه
    این اعتدال بین جسم و روح چیه؟!؟ ماشالله همه اعتدال رو میدونن غیر من!!مراقبه رو خوب امدی. همینجا تو نظرات بفرما تا اونایی که متوجه نشدن بفهمن
    ساغوول 😀

    پاسخ: سلام یاشار خوبی ؟
    اعتدال بین روح و جسم یعنی نه کند بری نه تند بری ، مثال برات میزنم ، تو سفر روح نه نیاز به این داری که جسم و کلا فراموش کنی و صبح تا شب بگی میخوام به سفر روح برسم و نباید بچسبی به جسم و بگی همه چی همین جسمه
    تو به جسم خودت روزی ۳ وعده غذا میدی و هواشو داری ، میوه بهش میدی ، میبیریش تفریح ، واسش دوست هایی پیدا کردی ، اما ایا واسه روحتم اینکارارو کردی؟
    کمی به روحت توجه کنی ، به نحوی عبادت کنی ، با خدا دوستش کنی ، ذهن خودت رو درگیر نکنی و شبا با ارامش ذهنی بخوابی کم کم وارد دنیای خواب میشی ، بعد از اینکه تو خواب هات خوب خبره شدی و درس هایی رو یادگرفتی یه دفعه میبینی که سفر روح کردی ، البته همه ی این نکات با نکات پست باید همراه باشه . سوالی بود بپرس جیگر من

  93. سلام آقا شهاب
    عالی بود.واسه شروع من عالی بود.
    ممنون از اینکه ایمیل زدید و بی توجه به نظرات نیستید.
    منتظر پست ها و راهنمایی های بعدیتون هستم.
    موفق و موید باشید.یا حق

    پاسخ: سلام مرضیه خانوم ، با اون نظر قبلی که دادی من توقع داشتم زود تر از این ها پیدات بشه ، اما بعد شاید ۱۰ روز یک سری به ایمیل هات زدی ، حالا باز ما هستیم ، تو راه خودت و ادامه بده ، جایی دیدی مییتونم کمکت کنم حتما بهم بگو ، هر کاری بتونم انجام میدم . در پناه حق

  94. سلام شهاب عزیز
    زحمت کشیدی و مطالب عالی رو جمع بندی کردی و در اختیار عزیزان قرار دادی
    خیلی خوب
    در مورد نکته ای که در خصوص انجام اعمال نادرست نوشتید اضافه می کنم . کسی که در مسیر درست قرار بگیره , زشتی ها جذابیت خودش رو ازدست می ده
    ولی دیدم کسانی مثل فرانسیس که در خوش گذرانی غرق بودن و ناگهان , مسیری پاک جلوی روشون باز شده

    پاسخ: lمرسی بابت نظر زیبات ویدای عزیز و کاملا حرفت درسته . نظرات تو و دوستان دیگه این پست رو کامل میکنه . چرا فرانسیس ؟ خود من غرق خوشگذرونی بودم ، اما توجه به یک خواب باعث شد فکر کنم که چرا ؟ چرا اینجوری شد ؟ و همون باعث شد که تا اینجا بیام ، الانم هیچم ، اما این هیچی که الان هستم خیلی برام دلچسب تر از اون شهابی که قبل ها بودم . چون اون شهاب زیر هیچ بود .
    دقیقا هم همینه ، وقتی خوبی معنا پیدا کنه دیگه زشتی برای انسان معنی نداره .

  95. اخرش گفتین مراقبه با نور. برا سفر روح مراقبه نور تا حالا نشنیده بودم در کتاب های عرفانی اک ندیده بودم چیزی در مورد مراقبه نور بگه مراقبه اون ذکر ۱۵ یا ۲۰ دقیقه یک کلمه رو زمزمه میکنی و در وقتش تو از بدن بیرون میای سفر روح میکنی در وقتش مراقبه نور نشنیدم و تا حالا خیلی از کتاب های اک خوندم اما از مراقبه نور چیزی نگفته. بهترین مراقبه استاد درون میگه مراقبه ذکر اسم خدا رو زمزمه کنی و هر وقت وقت برسه سفر روح میکنی. برکت باد. عشق را معلم خویش بدار چون عشق همان خداست.

    پاسخ: سلام دوست من . من خودم با مراقبه با نور به سفر روح رسیدم . و همچنین با پسشنهاد این به یکی از دوستان اون هم موفق به این شد . در هنگام مراقبه ما باید آرامش ذهن رو بر قرار کنیم تا حتی شده برای یک ربع هم مغز راحت باشه و به چیزی فکر نکنه و روح بتونه به خودش بیاد . حالا احساس میکنم من منظورم و اشتباه گفتم . منظور من همون تمرکز هواس هستش اما به جای تمرکز روی نقطه ی سیاه بیایم در یک نور تمرکز کنیم . . بله ذکر نام های خدا بسیار لازمه و این و در بخش عبادت گفتم . اگه سوال انتقادی دارین اصلا عیبی نداره . من عقل کل نیستم . با ذکر نام و ایمیل سوالاتون رو بپرسین و من هم خوشحال میشم .

  96. نکات کامل و مفیدی نوشتین
    استفاده کردم
    معلومه که خوب کار کردین
    ایشالله موفق و پیروز باشین
    کاش اشاره ای هم به دوری از گناه می کردین که سفرو عقب میندازه
    یا حق

    پاسخ:
    مرسی از نظرت احسان جان . به نفسانیات پنج گانه اشاره شد و اینکه باید پاک و صاف و خیر اندیش باشیم ، اما شاید تاکید کمی کردم ، درسته . ممنون از نظرت . اصلاحش میکنم .

  97. سلام
    شهاب این کاملترین پستی بود که تاحالا ازت دیدم . خیلی خوب و شکیل توضیح دادی.
    خیلی خوبه تعادل بین جسم و روحیات(روح) برقرار بشه ماها خیلی به جسم(جسد) یا بدنمون اهمیت میدیم! ولی از معنویات و روحیات که اصل و ذاتمون هست ارزشی قائل نمیشیم .یا کسانی هستند که فکر میکنن به روحیات ارزش قایلن اما دارن خودشونو گول میزنن! ( پس گندم اعمال چهل ساله کجاست؟؟؟) اجی ها یا کربلایی ها یا آدمای نمازخونی که درظاهر خوبن یا فکر میکنن که کار درستو انجام میدن ولی گندم اعمالشون هیچه!!یعنی چی از روحیات نمیدونن و بخاطر یه تک تومنی تیر هوایی میزنن که مال اونا بشه!!(یه مثل ترکی بود)
    یا زمانی که به شکمشون نگاه میکنی میشه ازش وزن سه نسان متعادل ازش درست کرد!! اینا کجاشون انسان هست!!
    شهاب جون ببخشید زیاد شد سرتو درد آوردم کمی درد دلم بود که داشتم
    البته خود هم اشکالاتی دارم و باید خودمو زیر ذره بین ببرم نه دیگران ولی شد دیگه…
    این نفس آدمی خیلی چیزا رو ازمون گرفته باید پسش گرفت با کنترل بین جسم(جسد) و روح…
    بازم تشکر رو دارم ازت خیلی خوب بود انشاالله همه طالبان حقیقت به نور برسن.
    یا حق

    http://ganjoor.net/moulavi/masnavi/daftar4/sh98/
    پاسخ: مرسی بابت نظرت ، حرفات منطقی بود ، خب ما هم همه جور ادمی داریم ، هواسمون به خودمون باشه در آینده مثل اونا نشیم خیلیه . چون اونام شاید جوونایی هاشون مثل ما بودن .

دیدگاه خود را بیان کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

قبل از ارسال دیدگاه معادله زیر را پاسخ دهید. *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.