سکوت

سکوت

0
153

در مورد سکوت چه اطلاعاتی دارید ؟ آیا سکوت کردن تنها به معنی ساکت بودنه ؟ یا خواص دیگه ای هم داره ؟ مبحث سکوت یک  مرحله خیلی مهم در مسیر معنوی هر سالک هست … که دیر یا زود  سالک راه حقیقت باید با این مبحث آشنا بشه ، البته این آشنایی زمانی خاص رو میطلبه که  بسته به حالات درونی اون فرد و دیدار هایی که با اساتید درونی در رویا داشته این زمان قابل تغییره …

در ادامه مطلب به این میپردازیم که : من چطور با دنیای سکوت آشنا شدم ،سپس خاصیت های بیشمار سکوت و تمرینات لازمش رو مورد بررسی قرار میدیم .. خوندن این پست رو به هیچ عنوان از دست ندید و همچنین خط به خط این پست رو با دقت مطالعه کنید… .

 سکوت

کتابی از طرف یکی از دوستان در مدت ها قبل به طور خیلی اتفاقی برای من ایمیل شد … پیام این بود که دوست داشتم این چند کتاب رو برای شما ایمیل کنم … یکی از کتاب ها در مورد سکوت بود … من اون کتاب رو مطالعه نکردم … تا اینکه پس از گذشت چند ماه در رویایی صادقه شاهد این بودم در مکانی هستم که دارای تپه هایی بود ،  در هر قسمت انسان هایی به دور هم نشسته بودند  و برای اون انسان ها اساتیدی مشغول صحبت کردن بودند … من تنها از دور نظاره گر بودم و مشغول قدم زدن ، با تابلو های راهنمایی که در مسیر من وجود داشت به قسمتی هدایت شدم … پیام این بود … سکوت … لحظه ای را سکوت کن …

بعد از بیداری به کتابی که برای من ایمیل شده بود مراجعه کردم و با خوندن کتاب به رازهای نهان دنیای سکوت پی بردم  … قسمت بود اون کتاب برای من ارسال بشه تا من درس لازم رو فرا بگیرم …

اما به علت بی توجهی به اون کتاب من در دنیای رویا پیام رو دریافت کردم … اینجا به این نتیجه میرسیم که راهنمایی ها تنها در عالم رویا صورت نمیگیره … بلکه در بیداری هم پیام هایی به ما خواهد رسید … کتاب هایی به دست ما خواهد رسید … و این معنی همون جمله ای هست که میگه هیچ چیز اتفاقی نیست … پس نسبت به اتفاق ها و رویداد های زندگیمون باید کمی تفکر و تعمق کنیم تا خدایی نکرده نکته ای رو از یاد نبریم … .

و اما سکوت …

شما در حال حاضر در دنیای بیرونی خود در حال زندگی هستید و دارید این مطلب رو از پشت سیستم خونه یا محل کارتون میخونید ، شما با دنیای بیرونی آشنا هستید … شما این دنیای بیرونی و جای جای اون رو به خوبی میشناسید … در این دنیا به سفر میرید تا تفریح کنید ، به کتاب خونه میرید تا مطالعه کنید و …

اما دنیای درونی ما در کجا پنهان مونده ؟ این دنیا چه فایده ای داره ؟ و چطور میشه در این دنیای درونی  که تنها متعلق به خود ماست جستجو کنیم ؟ این دنیای درون مارو به کجا میبره ؟

قدرت پراکنده شده با سر و صدا برابره ، حال قدرتی ناب و متمرکز با سکوت برابره ، ما زمانی که به سکوت میرسیم در اصل در ذهن خود به قدرت رسیده ایم …

در سکوت مطلق هیچ چیز نیست مگر وحدتی یگانه میان شما و خداوند … ما در سکوت با خداوند متعال ارتباط برقرار میکنیم ، ما به خداوند وابسته ایم … و ما جدا از خداوند نیستیم … من و خداوند یکی بیش نیستیم … اما این به درک تو از خود و خداوند بر میگردد…

مطلبی که در بالا خوندید به خوبی داره به این موضوع اشاره میکنه که شما در زمانی که سکوت میکنید تمام حواس خود رو متمرکز در دنیای درونی خود میکنید و در این تمرکز حواس همراه با سکوت، شما با خداوند یکی میشید ، به خداوند نزدیک تر میشید و در نتیجه به خود خودتون نزدیک تر میشید ..

خود پرستی و غرور و خود بینی ، حرافی کردن ، پیش داوری کردن و غیره غیره همه باعث حقارت ما و برهم زدن قانون سکوت هستند . هرگز نمیتوان به شخص مغرور چیزی آموخت و تنها متواضعان هستند که تعالیم را فرا میگیرند.

ما میتونیم در ژرف ترین نقطه روح ، در خلوتی ، با خداوند سخن بگوییم ، ما باید این را یاد بگیریم که تمامی مشکلات را در ساعات سکوت و عبادت جمع آوری کنیم و روی آنها تمرکز و تعمق کنیم . به طور حتم ما نمی تونیم با تمامی مشکلا ت غلبه کنیم اما میتونیم کم کم با آنها انس بگیریم …

جهان درونی شما یک راه ارتباط با خداوند رب العالمین است …

یکی از بهترین روش هایی که میشه خود را با پروردگار یگانه متحد و یکپارچه ساخت ، استفاده از سکوت است ، با سکوت شما همچون اقیانوسی آرام و به دور از مواج خواهید بود…

جهان مادی انسان رو با تجربه و تربیت میکنه ، و جهان مادی راهی برای درک جهان درونی هستند و جهان درونی راه ارتباط با خداوند رب العالمین . ما در جهان بیرونی خود میبینیم ، میشنویم ، تجربه میکنیم ، پخته میشیم و میتونیم با تمرکز و تعمق در مورد دیده هامون در ساعات سکوت در ژرف ترین نقطه روح ، در خلوتی ، با خداوند سخن بگوییم … این جمله دو بار تاکید شد ، تا بهش توجه بیشتری کنید …

شما در ساعات سکوت به این نتیجه میرسید که به خداوند وابسته هستید ، با خداوند یکی هستید ، به خداوند  نیاز مند هستید …

هر یک از ما انسان ها در خلوت خودمون هزاران فکر رو در سر مرور میکنیم ، بعضی از ما قبل از خوابیدن دارای فکری آروم نیستیم و ساعت ها طول میکشه تا به خواب بریم و زمانی هم که به خواب میریم خواب های آشفته بسیاری رو میبینیم ، این یعنی به هدر رفتن قوه ی خیال و انرژی های درونی ما …

حال اینکه با سکوت میتونیم همچون اقیانوسی آروم باشیم ، اقیانوسی ساکت و نورانی ، طوری که اگر از بالا به این اقیانوس نگاه کنیم کف اون رو هم میتونیم به وضوح ببینیم … البته گل آلود بودن این اقیانوس بسته به نوع اعمال و افکار شما داره … سکوت میتونه آرامش و تمرکز قدرت و حواس رو به شما هدیه بده …

با کسب کردن آرامش شما هرگز عصبانی و خشم گین نخواهید شد … با تمرکز قدرت و حواس شما آماده میشوید برای … آماده برای چه چیز ؟ آماده برای یاد گیری تعالیم معنوی …

شما با کسب آرامش به واسطه سکوت و کسب تمرکز حواس پنچگانه راه رو برای ورود اساتید درونی هموار میکنید ، و اگر عملکرد مناسبی داشته باشید خواهید توانست که تعالیم این اساتید رو دریافت کنید ، البته تعالیم این اساتید تنها در عالم رویا به شما نخواهید رسید … بلکه همون طور که گفتم تعالیم ابتدا در دنیای بیرونی به انسان میرسه … همانند کتابی که برای من ارسال شد …

شما با سکوت همچون درختی تنومند میشوید که ریشه های بسیاری در دل زمین داره … انسانی خواهید بود که قدرت تصمیم گیری و تمرکز بالایی رو نسبت به قبل به دست خواهد آورد .

بد نیست چند سطر از کتاب رو با هم مطالعه کنیم …

خداوند عالم هر آنکسی را که به جستجویش برود در برابر همگان سربلند خواهد کرد . شرط آنکه جوینده او را خلوت دلش بیابد و در همان جا نگه دارد ،  آیا میدانید حضرت مسیح چند بار  از ارتباط شخصی انسان با خدایش سخن گفت ؟ حضرت عیسی این رابطه را برای خود نیز محفوظ میداشت ، او با خداوند همچون مخاطبی حی و حاضر صحبت میکرد ، او پی برده بود که خداوند در داخل آتش ، کولاک یا طوفان سخن نمیگوید ، بلکه در ژرف ترین نقطه روح آدمی با صدایی آهسته و آرام سخن میگوید . این امر باعث ایجاد توازن و اعتدال فکری میشود .

هیچ موجودی بیشتر از خود انسان ، برای آدمی مرموز و بیگانه نیست و همینطور داناترین و عاقل ترین مربی یا مشاوری قابل اطمینان هیچ کس نیست جز خود شما … سکوت همان محرابی است که شعله ی همیشه روشن خداوند ، و سرچشمه ی تمام خوبی ها و قدرت ها و نیرو ها در آن قرار دارد ، بنابراین آدمی خواهد فهمید که خداوند در ژرف ترین جایگاه سکوت نیز حضور دارد ، در همان نقطه ، در اعماق وجود آدمی مقدس ترین مقدس ها وجود دارد ، جایی که تمام نیاز های بشری در فکر به خدا تجلی پیدا میکنند و نهایتا با نیاز و خواسته ی الهی در هم آمیخته میشوند .

خداوند در تمام آسمان ها و زمین ها است ، این همان حقیقتی بود که یعقوب در سکوت به آن پی برد ، او تا قبل از این آگاهی روی سنگ های مادیگرای خفته سر بر زمین نهاده بود ، او در لحظه ای با شکوه در حالی که نور الهی بر وی می تابید  دریافت که در بیرون هیچ چیز نیست مگر بیان تصویری که در داخل شکل گرفته است ، او همچنین تحت تاثیر قرار گرفت و منقلب شد و فریاد بر آورد که : خداوند مسلما در اینجاست ، حال آنکه من از این موضوع بی خبر بودم ، این خانه ی خدا است،  این هم (درب) آسمان ها است .

چند خط از کتاب رو براتون در بالا نوشتم ، حال بهتره بحث رو ادامه بدیم .

اگر دقت کرده باشید عرفای بزرگ اکثر کمتر صحبت میکنند ، ساعاتی از شبانه روز رو در سکوت به سر میبرند و در سکوت خودشون به تجربیاتی میرسند ، سکوت کردن هم مانند مراقبه کردن و تمرکز کردن وجه اشتراک هایی رو دارند .

حال چندی از فوایدی که من از سکوت بهش رسیدم رو براتون میگم …

من کلا پسری بودم که اکثرآ آروم بودم ، اما در مواقعی زود هم جوش می آوردم ، اما در حال حاضر همیشه  در یک حالت به سر میبرم ، در آرامش .  حال رویاها رو بهتر به یاد میارم و در سختی ها و مشکلات روز مره صبور هستم ، هر مشکلی که در کارم ظاهر میشه اون رو مشکل نمیدونم ، بلکه به زمان میسپارم و بعد از مدتی مصلحت اون کار برام روشن و قابل تشخیص میشه ، در ساعات سکوت به آرامشی میرسم که وصف نشدنی هستش ، کم کم به مرور در ساعات صبح و ساعات سکوت صداهایی رو از دور دست میشنوید … همهمه هایی به گوش میرسه ، اما بعد از مدتی صدا ها واضح تر و شفاف تر میشه … فیلتر میشه و پیام هایی در مواقع ضروری به گوش میرسه که حل کننده مشکلات شما خواهد بود ، که میتونیم بهش الهام بگیم ، الهاماتی رو از طریق حس شنوایی خود دریافت میکنید .

ما در ساعات سکوت نگاهمون به پشت پرده چشم دوخته میشه ، در پشت پرده چشم شما ابتدا اشکال بی ربطی رو میبینید ، اشکال کرم رنگی که در سیاهی ها قوطه ور هستند ، اما بعد از مدتی این اشکال کرم رنگ تبدیل  به رنگ های آبی ارغوانی و سفید نورانی میشوند ،  در ساعات سکوت ناگهان روزنه ای نورانی رو مشاهده میکنید ، کم کم اون روزنه ها بزرگ و بزرگ تر میشند ، اون روزنه های سفید رنگ راه ورود شما به عوالم بالاست . زمانی که این روزنه ها رو مشاهده میکنید باید با قوه ی تخیل خود وارد اون روزنه ها بشید و مانند پیودن یک تونل وارد اون ها بشید . در مرتبه های اول بعد از اینکه وارد تونل های نورانی میشید به انتهای اون تونل نمی رسید ، و یا به یک باره تونل سیاه رنگ میشه ، اما بعد از مدتی ناگهان نور سراسر پشت پرده چشم شما رو احاطه خواهد کرد که ناچار خواهید شد از شدت نور چشم ها رو باز کنید .

این همان تجربه دیدن نور الهی است ، همان آیه معروف که خداوند نور آسمان ها و زمین است … مشاهده نور سفید و براق نشان از باز شدن چشم سوم شما داره و همچنین دلالت بر بالا رفتن سطح معنوی و پیوند بیش از پیش شما با خداوند متعال است .

امکان داره الهاماتی رو در بیداری دریافت کنید ، امکان داره الهاماتی رو در رویا دریافت کنید ، اما زمانی که موفق به دریافت صوت الهی در بیداری بشید آن زمان هست که میتونیم بگیم شما صوت الهی رو هم دریافت کردید، و این همان نور و صوتی است که در ادیان و آیین های مختلف به کرار از اون یاد شده …

البته کسب این مراحل نیاز به زمان داره ، نیاز به تمرین داره ، و اگر اعمال و رفتار شما در زندگی روزانه مثبت و خداگونه نباشه به طور حتم پیشرفتی نخواهید داشت … ابتدا باید در دنیای بیرونی امتحانات خود رو پس بدید ، اعمال خداگونه داشته باشید … بر نفسانیات مسلط بشید تا بتونید به سر منزل مقصود برسید . چون همان طوری که در بالا مثال زدم سکوت به اقیانوس شما ارامش رو اعطا میکنه و اعمال و گفتار و کردار شما پاکی آب اقیانوس رو به همراه داره ، زمانی که اقیانوس شما گل آلود باشه پس کف اون آقیانوس هم قابل رویت نخواهد بود … اقیانوسی گل آلود و آرام بهتره یا اقیانوسی شفاف و آرام ؟

با دریافت نور الهی شما چیز هایی رو در عالم رویا و عالم بیداری خواهید دید که دیگران قادر به مشاهده اونها نیستند ، و همچنین الهاماتی رو در عالم رویا و بیداری میشنوید که دیگران اون ها رو نمیشنوند …

و همچنین بدن شما از نقطه نظر سطح انرژیکی و معنوی به مرتبه ای میرسه که میتونه کارهای بزرگتری رو انجام بده ، مانند ارسال انرژی ، تمرکز انرژی ، شفا بخشی ، درمان گری و … که در سایتی که در آینده وارد اون میشیم این مباحث رو مورد بررسی قرار میدیم .

حال بریم سراغ تمرینات سکوت :

شما ابتدای مراتب در اتاقی تاریک یا کم نور بنشینید ، بعد از عبادت ها و راز و نیازهاتون با خداوند نیت کنید که میخواین با سکوت  جان و دل خود رو جلاء بدید و آماده بشید برای هموار سازی وجود و درون خود … سپس به حالتی که راحت تر هستید بنشینید ، کمرتون حتما صاف باشه و دست ها رو بر روی زانوهاتون قرار بدین . انگشت وسط و انگشت شسصت خود رو به هم بچسبونید و چشم ها رو ببندید …

ترجیحآ رو به قبله باشید … سپس با چشمان بسته چند نفس عمیق بکشید … حال به هیچ چیز فکر نکنید ، تصور کنید رو به اقیانوسی نشسته اید … حال تمام حواس خود رو روی تنفس خود معطوف کنید … دم و بازدم ، دم و باز دم … با هر دم زنده بشید و با هر باز دم خود رو تخلیه کنید … این کار رو ادامه بدید … حدا اقل یک ربع و حداکثر برای نیم ساعت … در حین نفس کشیدن و کسب آرامش و سکوت نگاهتون رو به پشت پرده چشم معطوف کنید و تنها نظاره گر باشید ، بدون هیچ گونه بی تابی یا عجله ای برای دیدن نور الهی …

در شب های اول تنها حواس خود رو بر روی تنفس و نگاه به پشت پرده چشم متمرکز کنید … بعد از این که کمی خِبره تر شدید همراه با تنفس تمرکز خود رو بر روی قوه ی شنوایی متمرکز کنید … صدای تنفس خود رو با دقت بشنوید … صداهایی که از دور و نزدیک شنیده میشه با دقت بشنوید و مورد بررسی قرار بدید … فرکانس ها و پستی بلندی صوت های شنیده شده رو در ذهن تجسم کنید و همچنان با دقت گوش کنید …

اگر چندین صوت رو باهم دریافت میکنید ، مانند یک دستگاه فیلترینگ صوتی سعی کنید صداها رو از هم تفکیک کنید و هر یک رو جدا گانه بشنوید … بعد از مدتی که خِبره تر از قبل شدید حواس خود رو روی قوه ی بینایی و شنوایی و تنفسی، هر سه باهم متمرکز کنید …

تمام تمریناتی که در بالا عنوان شد رو به صورت درازکش (خوابیده به پشت) هم میتونید انجام بدید…

تمرین دوم :در زندگی روز مره ، در زمانی که روی کاناپه دراز کشیدید ، یا روی صندلی تاکسی یا اتوبوس هستید و یا هر جایی که فکر میکنید فرصت مناسب هست ، هیچ صحبت اضافی نکنید و تنها دم و بازدم خود رو بشنوید … چرا تاکید بر دم و بازدم داریم ؟ چون  تنفس دم و بازدم همیشه همراه ما هستند … معنای زندگی هستند … معنای حضور خداوند در درون و بیرون شما هستند … و همانطور که استاد رجبعلی خیاط عزیز عنوان کردند ، آدمی با هر نفس میمیرد و دوباره زنده میشود … و همچنین توجه به دم و بازدم باعث میشه فکرتون به جاهای دیگه منحرف نشه …

نکته ی قابل توجه : تمرینات سکوت تنها به این دو روش محدود نیستند ، زمانی که میخواین غیبت کنین ، زمانی که میخواین بد گویی کنید ، زمانی که میخواین جمله ی بدی رو به زبون بیارین ، زمانی که میخواین در مورد شخصی قضاوت کنید … یا زمانی که پر از خشم و عصبانیت هستید … این جمله رو به یاد بیارید … سکوت … لحظه ای را سکوت کن … و سکوت اختیار کنید …

در ساعات سکوت درون خود رو بیدار میکنید ، با توجه به پشت پرده چشم، چشم سوم خود رو فعال میکنید ، با توجه به صوت های شنیده شده و تفکیک صدا های دریافتی ، الهامات رو در بیداری با قوه ی شنوایی دریافت میکنید …و اگر به فعالیت چشم سوم نیاز ندارید ،

تنها سکوت کنید و نسبت به دیده ها در پشت پرده چشم بی توجه باشید…

امید وارم که این پست هم برای شما مفید واقع شده باشه …

هدایت ها با خداوند متعال است … نظرات شما باعث تکمیل این پست میشن …شاد و سربلند باشید …

 %d8%aa%d9%84%da%af%d8%b1%d8%a7%d9%85-%d8%b3%d8%b1%d8%b2%d9%85%db%8c%d9%86-%d9%87%d8%a7%db%8c-%d8%af%d9%88%d8%b1

 

شهاب دلفان آذری 7 سال است که چشمانم با نگاه دیگری به دنیا باز شده است. شاید بتوان گفت 7 ساله ام. زندگی توامی از عشق و شوق تسلیم بودن در برابر خدایی است که آفریننده ی عشق است. رفته رفته تعالیم و مفاهیم بالاتری را کسب میکنیم. در یادگیری مطالب کوتاهی نکن. زمان همیشگی نیست. یک روز وقت رفتن من و تو نیز می آید. آن زمان سرنوشت ساز است. بگذار رو سفید باشیم. دنیا از آن چیزی که در ظاهر می بینی بسیار عمیق تر، با ارزشتر و معنوی تر است. تنها کافیست که بخواهی خدایت را بشناسی. اگر شاگرد حاضر باشد. استاد نیز حاضر میشود.

دیدگاه(۱۵۳)

  1. سلام
    من یه سوال دارم
    ایا میشه با چشم باز هم…
    من وقتی ساکت یه جا واستادم یا نشستم به هیچم فکر نمیکنم
    چشمام بازه و به یه جا زل میزنم
    دونه هایی رو میبنم که مثلا برفن اما قابل قیاس نیستن مثلا الماس میدرخشن انگار داره از اسمون میان
    تمرکزمو ک بهم میزنم دیگه نمیبنمشون
    اینا چی هستن؟
    توهمه؟ یا دلیل پزشکی داره؟ یا مربوط به عرفانه؟

    1. سلام به شما دختر مهربون.
      همه ما اگر به جایی زل بزنیم این ذرات رو میبینیم. اینا دیده میشن، توهم نیستن، مربوط به عرفان نیستن. بلکه عکس العمل چشم هستند.

  2. باعرض سلام و احترام.
    مدتی پیش با راهنمایی یکی از دوستانم به یه جلسه عرفان هدایت شدم، خیلی هم خوشم اومدو بنظرم همه چیز عالی بود بخصوص استادجلسه گاهی در لابلای صحبتا که برای عموم می گفت، به یه سری زوایای پنهان زندگی من هم اشاره می کرد ونگاهش بهم می فهموند که منظورم تویی!!! بعد از چندماه استاد جلسه به من گفت توبرای اینکه ترست بریزه بایدبیایی پیشم، ورابطه‌ی جنسی رو تجربه کنی!. چون همین ترس مانع ازدواجت شدو برای همین رشد لازم رو نکردی!! باید این ترس ریخته بشه!!
    البته من مخالفت کردم واز اون موقع از اون استاد به شدت متنفر شدم .جلسه رو ترک کردم و دیگه نرفتم وبعدا فهمیدم، این فرد محبت خودشو در دل خانمها و دخترا می اندازه وبعد هم سوء استفاده می کنه. وبعدها شنیدم،بعضیا هم تن میدهن به خواسته اش.
    سؤالم از شما اینه که آیا من کار درستی کردم ؟ یا نه باید تن به خواسته‌ی اون می دادم تا رشد کنم؟!!
    ودیگه اینکه گفتین مواجهه با ترسها، برون ریزی داره! می خواهم بدونم برون ریزی چیه؟
    ممنون از حوصله شما
    باتشکر

  3. سلام به همکی
    در telegram نوشتن برای مریض دعا کنید
    شما باید بکوین جی کونه مریضی دارند و در کدام قسمت بدن
    میطوانم بهتر برایشان دعا کنم

    1. سلام به شما ماریا عزیز.
      بعضی از عزیزان نمیخوان مریضیشون عنوان بشه.
      از طرفی بیماریشون رو نمی نویسیم تا انرژی منفی از عزیزانی که احساس ترحم میکنن ساطع نشه.

  4. سلام یه مشکل کوچیک وجود داره و اون اینکه خیلی علمی دارین به موضوع نگاه میکنید

  5. سلام اقا شهاب ، دوست عزیزم پستت عالی بود ،مرسی
    من حدودا دوماهیه شروع کردم نماز میخونم ،مرتب قران میخونم ،اتفاقات و احساسات جالبی برام افتاده،مثلا از روزای اول دعا و نیایش احساس خنکی خاصی تو فرق سرم یا وسط سرم میکردم به یکی از دوستام که شخصیت اگاهی داشت گفتم گفت احتمالا چاکرای تاجت باز تر شده ،به مرور تغییراتو تو خودم میبینم عاقلتر شدم درکم بالا رفته و خیلی از مواقع تو لحظه اکنون هستم و درواقع تمرین سکوت میکنم ،فهمیدم که افکارم و احساساتم نیستم و جدا از اونهام.. حتی صبرم زیاد شده شایدم شهامتم ، بااینحال من سالهاست اضطرابهای شدیدی رو موقع مشکلات زندگی پیدا میکنم که عقلمو از کار میندازه ، میخوام بدونم میتونم از طریق تمرین سکوت یا معنویت یا عشق به خود به منشا یا ریشه مشکلاتم برسم ؟؟! نمیدونی چقد خسته ام… تا وقتی دارو میخورم همه چیز خوب پیش میره ،افکارم متوقف میشن و میتونم مشاهده گر باشم و در کمال تعجب عاشق خودم…
    ولی واقعا دوست دارم با ترسهام روبه رو بشم ، به نظر شما میشه؟!چطوری؟؟

    1. سلام ب شما فاطمه عزیز.
      رو به رو شدن با ترس ها مشکلات خاص خودشو داره و برون ریزی خواهد داشت برات.
      من رو به رو شدن با ترس ها رو پیشنهاد نمیکنم. افرادی مانند شما نباید با هیچ یک از امیال خودشون رو به رو بشن بلکه باید با این امیال به دوستی برسن و اونا رو بشناسن.
      که سعی کردیم این مطالب رو در پست های دوستی با ذهن برای شما توضیح بدین تا استفاده کنین.
      روی هیچ یک از چاکراه ها هم تمرکز نکنین.
      چون تمرکز بر روی یک چاکراه ، ان هم بدون استاد باعث میشه تعادل در چاکراها ی دیگر به هم بخوره.
      سوالی دارین بپرسین.

  6. سلام آقا شهاب.من میخوام سکوت کنم خیلی دوست دارم و انجام میدم ان شالله ولی یک مسءله و اونم اینکه اصلاااااا نمیخام چشم سوم من باز بشه،،،اصلا،،،چکار کنم؟

    1. سلام به شما مهتابی عزیز.
      در هنگام مراقبه و یا سکوت اگر به بین دو ابرو خود خیره بشید چشم سوم شما تحریک میشود. اما اگر نگاهتون به نوک بینی باشه، یعنی چشمای شما یک زاویه ی ۴۵ درجه رو به پایین رو مشاهده کنه و یا نگاه به پشت پلک باشه ، مشکلی به وجود نمیاد.

  7. سلام مجدد من کتاب برای هر مشکلی راه حل معنوی وجود دارد رو در حال حاضر دارم میخونم من از تمرین سکوت شما که داده بودین استفاده کردم و از بخش رها سازی که در کتابی که گفتم همزمان با تمرین سکوت استفاده کردم در حین سکوت به خدا گفتم من نمیتونم تصمیمی برای این موضوع بگیرم و سرشار از ترس واسترس ودرماندگیم پس همه چیز رو به قدرت خودت میسپارم به تویی که جنین رو‌ پرورش میدی به تویی که یه شاخه گل رو پرورش میدی و در این لحظه خودمو رو از هرگونه ترس خشم قضاوت پیش داوری نگرانی و… تهی میکنم و بعدش از تمرین سکوت شما استفاده کردم ده دقیقه بعد از اتمام تمرین خداروشکر خداروشکر خداروشکر مشکلی که سپردمش به خدا در حالی که یه جورایی فکر نمیکردم اتفاق بیافته تقریبا حل شد اینا همه رو نوشتم که بابت این تمرین از شما سپاس گذاری کنم امیدوارم همه ما همواره والاترین فرکانس ارتعاشات معنوی رو داشته باشیم بازم ممنون

    1. سلام به شما سمیرا عزیز. خوشحالیم که این مطلب ، برای شما هم مفید واقع شده و صمیمانه تشکر میکنیم از اینکه تجربه ی خودتون رو با ما در میون گذاشتید. خیر پیش

  8. سلام اقا شهاب من تاره با سایتتون اشنا شدم مطالب جالبی داره امیدوارم بتونم بخوبی ازشون استفاده کنم .یه سوالی داشتم این چشم سوم که میگید همون چشم برزخیه? ویه سوال دیگه اینکه کتابی که برای شما ایمیل شده بود هنون معبد سکوت بود?

    1. سلام به شما رستم عزیز.
      بله ، اون کتاب همان کتاب معبد سکوت بود.
      بله ، منظور همان چشم برزخی هست.

  9. سلام
    از حسن توجهتون بسیار ممنونم.
    توکل به خدا.
    یا علی مدد.

  10. با سلام خدمت شما
    با تشکر از سایت عالی و کانال خوبتون.
    من به تازگی با شما و نوشته هاتون اشنا شدم.
    من برای موردی از شما درخواست دعا و فرستادن انرژی دارم اگر براتون مقدور هست البته …
    برای روز سه شنبه ۲۶مرداد ساعت ۵ بعد ازظهر یه ثبت نام اینترنتی دارم که برای من و همسرم سر نوشت ساز و بسیار مهمه اگه لطف بفرمایید و ما را با انرژی و دعای خیرتان همراهی کنید تا بتونیم به خواست خدا ثبت نام را انجام بدیم چون تعداد متقاضی زیاد است و تعداد اندکی میتوانند موفق به ثبت نام شوند.
    ممنون میشوم.

    1. سلام ب شما فرزانه عزیز.
      اینجا شما اشکالی در کارت هست. داری از ضعیف ها کمک میگیری.
      فقط یک کلام و اون هم با تمام وجود و عمق جان رو به زبون بیارین.
      بگین خدایا توکل به خودت، میسپارم به خودت، راهنماییم کن تا بهترین انتخاب رشته رو انجام بدم و سر انجام هم تسلیم امر و خواسته ی توام.
      از یکی از امامان هم مدد بخواین.
      مطمئن باشین این بهترین نتیجه رو میده. من همیشه در کارهام اینطوری با خداوند رابطه دارم و خدا روشکر ضرری ندیدم.

  11. سلام اقا شهاب من با تمرین سکوت چند ماهیه که اشنا شدم اما فقط هفته ای یه بار تو استخر زیر اب انجام میدم که عالیه با پنج شش بار حبس نفس و سکوت و احساس سبکی زیر اب انرژی زیادی میگیرم قدرت درک از محیط و الهامات و حس هام قوی میشه
    چند وقتیه خیلی خیلی واضح درکم از محیط اطراف و وسوسه های شیطان زیاد شده اما فقط وقتی که دارم از مسیر دور میشم مثلا چند وقت پیش یه فیلم زبان اصل رو داخل دستگاه گذاشتم تاببینم بدون توجه به صحنه های مستهجن فیلم بدون فکر به گناه فقط چون دوستم گفته بود فیلم خوبیه و من نمیدونستم زبان اصله و بعد پخش داشتم وسوسه میشدم ببینم و از مسیر دور میشدم که انگار یه نفر تو گوشم با پچ پچ گفت نگاه کن
    حتی گرمی نفسش و حالت قلقلک که از خوردن نفس کس دیگه به گوش ادم حس میشه رو کاملا درک کردم و از ترس سریع فیلمو دراوردم و از خونه رفتم بیرون و دادم به دوستم و برگشتم خونه و ایه الکرسی خوندم به نظرتون این توهم بوده یا همون الهامات و این جور چیزی ممنونم

    1. سلام به شما یونس عزیز.
      در مورد این تجربت، گمان میکنم که یک جن این جمله رو در گوش تو گفته و توام به خوبی ازش بر اومدی.
      بهت تبریک میگم. همیشه سعی کن اینطوری از گناهان دوری کنی.
      اشخاصی که به سمت معنویت میرن، این تجارب رو کسب میکنن. چون جن ها اصلا دوست ندارن هیچ انسانی به سمت خود شناسی و خدا شناسی قدم برداره.

      1. سلام و عرض ادب
        اقا شهاب بابت جوابهات ازت ممنونم انشاله که بتونیم تو مسیرش بمونیم
        موفق و سربلند باشی

  12. سلام
    ممنونم از سایت فوق العادتون
    میخواستم خواهش کنم اگه میشه کتاب هایی که تو پستاتون بهش اشاره میکنید رو برامون معرفی کنید ممنون

    1. منظورتون کدام کتاب ها هست زهرا عزیز ؟ اسمشون رو بگید تا همینجا براتون توضیح بدیم.

  13. سلام اقاشهاب این تمرین سکوت چشم سوم رو باز میکنه ولی مگه شما نگفتید که چشم سوم وقتی ک اماده باشیم خودش خودب خود باز میشه و نیاز به کاری نیست.

    1. سلام به شما حسین عزیز.
      تمرکز شما اگر بر بین دو پیشانی باشه، و روی چاکرای آجنا تمرکز کنید، باعث میشه که چشم سوم شما فعال بشه.
      و تاکید میکنم، چشم سوم نباید توسط تمرینات متافیزیک فعال بشه، چون خطرات بسیاری رو به همراه داره.
      فرد در رویا و بیداری موجوداتی مانند جن ها و موجودات غیر ارگانیک رو مشاهده میکنه.
      امکان داره تسخیر بشه.
      عدم تعادل بین چاکراهاش ایجاد میشه و باعث بروز بیماری در بدن فرد میشه و …
      پس آگاه باشید و فقط به سکوت بشینید. نه اینکه بخواین چشم سوم رو باز کنید. فقط سکوت کنید و ناظر بی نظر باشید. همین.

      1. ضمن سلام و عرض تشکر بابت این پاسخی که دادید من قبلا دنبال فعال کردن چشم سوم بودم ولی وقتی خطراتش رو خوندم و فهمیدم میشه جن ها رو دید و با دنیای دیگری ارتباط برقرار کرد انقدر ترسیدم که دیگه اصلا به فعال کردن چشم سوم فکر نکردم.حالا توی این پست دیدم که نوشتید چشم سوم فعال میشه.و میشه صداهایی رو از اطراف شنید.مگه اینا نمیتونه صدای جن ها هم باشه؟خب اگه اینجوری باشه میشه اونا رو هم دید!نه؟ من دوست دارم تمرینات سکوت رو انجام بدم ولی می ترسم. از این می ترسم که این زندگی آرومم لبریز از ترس بشه.چون تجربیات زیادی از ترس دارم و اونقدری پر دل و جرئت نیستم که با ترس هام روبرو شم تا بهشون غلبه کنم.پس لطفا جواب سوال هامو بدید
        سوال اولم کلا درمورد اینه که با انجام تمرینات سکوت تا چه حد با دنیای اجنه ارتباط برقرار می کنیم؟در حد شنیدن اصوات یا بیشتر و در حد دیدنشون؟
        سوال دومم اینه که اگه این تمرینات با خلوص و از ته قلب انجام نشن(یعنی کلا یه مانعی باشه تو تمرین مشکل ایجاد کنه) تمرین می تونه چشم سوم رو به گونه ی تمرینات متافیزیکی توی اینترنت فعال کنه؟
        ممنون از وقتی که برای پاسخ گویی به نظرات می گذارید

        1. سلام به شما مینو عزیز.
          مطالبی که در مورد چشم سوم خوندید درست بوده.
          اما این رو بدونید تمرین سکوت ربطی به چشم سوم نداره.
          شما اگر در هنگام مراقبه یا تمرین سکوت به پشت ها و بین دو ابرو تمرکز نکنید. مشکلی ایجاد نمیشه
          و بدونید که تنها انجام این تمرینات کافی نیست
          بلکه هر چه پاکی شما بیشتر بشه، بهتر میتونید در مسائل معنوی رشد داشته باشید.
          سوال دومتون هم ربطی به چشم سوم نداره. اگر از ته دل انجام نشه ، باعث فعال سازی چشم سوم نخواهد شد.

    1. سلام امیر حسین عزیز.
      ممنون که این سایت رو در اینجا معرفی کردین، شاید به درد دوستان دیگه هم بخوره. ما هم تا اونجایی که بتونیم تجربیات معنوی رو با عزیزان در میون میذاریم . موفق باشید.

  14. البته این سایت به نحوی وقتی به دنبال مطالب درمورد فرشتگان جست و جو میکردم یافت کردم و شاید راهنمایی از فرشتگان بوده

  15. سلام اقا شهاب.من ترس رو در سکوت کنار گذاشتم.و صدایی خاصی شنیدم و در سایت شما دقیقا متوجه این صدا و اینکه چیه توضیح نشده بود و در سایت ssrf که افرادی از تمام جهان در هند جمع شده اند و برای خدا تمرین معنوی میکنن و افرادی زیادی زو از گناه نجات داده بودن و … رو دیدم و موضوعی در سایت با نام تجربه های معنوی توجه من رو جلب کرد و انها چندین تجربه مختلف رو شرح داده بودن و یکی از اونها صدایی بود که گفتم و این صدا صدای اتر یا محیط ماورا دربعد که چشم ما نمیبینه بود و متوجه شدم که این تجربه معنوی بوده.این سایت واقعا مفید بود اما سایت شما هم مطالب رو تخصصی تر توضیح داده و ایرانیه و با اداب و رسوم ما اشنا تره گرچه که در سایت ssrfمیشود فارسی هم سوال پرسید.

  16. حرکت های منظم و آروم به چپ راست کم کم اگه ادامه بدم سریع میشه

    1. فقط ناظر بر این تجربیات باشید، هیچ قضاوتی در مورد این تجربیات نکنید زهرا عزیز. فقط ناظر باشید.

  17. حرکت غیر ارادی بدن در تمرین سکوت برای چی هست؟
    احساس خاصی وسط سرم دارم

  18. ممنون از کمک شما،مراقبه واقعا لذت بخش بود،چندبار خواستم قطعش کنم،اما یه حس عالی مانع میشد،بدنم گرم شد و فوق العاد اروم.

  19. سلام،ببخشید من در تمرین سکوت پخش میشم،یعنی مثل اینکه از کل اتاق و موجوداتش اگاهی دارم،چرا این همه موجود اطراف ما هست؟ اونها چیکار میکنن؟ مارو اذیت نمیکنن؟ من میترسم چیکار باید بکنم،انگار تو حالت هیچ فکری اگاهیم سطحی میرسه که همه چیز رو حس میکنم،من احساس میکنم میتونم تو اون حالت پرواز روح وطی الارض هم کنم،ای کاش یه راحل بهم میگفتین این ترس از من دور بشه

    1. امیر حسین عزیز
      ترس ، یک حالت طبیعی هست …
      شما قبل از انجام تمرین سکوت، تصور کنید که یک هاله محافظ به دور خودتون ایجاد کردید که از شما محافظت میکنه.
      در هنگام تمرین سکوت به پشت پرده ی چشم خیره نشید .
      بلکه فقط به تنفس خود گوش بدید.
      ناظر باشید و بی نظر. منتظر هیچ اتفاقی و یا هیچ موجودی نباشین.
      فقط ناظر باشین. همین.
      ترس هم اگر میاد سراغتون، ببینید شما رو از چه چیزی میترسونه. بهش آگاه بشین و بگذارید این ترس هم بیاد و بره.

  20. باسلام خدمت اقا شهاب عزیز.?
    این پست سکوت رو خیلی دوست دارم? و بسیار اموزنده و کارایی داره, برای من و ممنونم بابت اطلاعات مفیدتون ,
    فقط سوالی برام پیش اومده ,مدتی هست وقتی توی سکوت هستم مدام صدای اذان و صدای صوتی ,ب گوش میشنوم البته من هم نماز میخونم و هم راز و نیاز و مراقبه انجام میدم فقط میخوام بدونم دلیل شنیدن این صداها میتونه برام نشونه هایی ب همراه داشته باشه ؟ ممنون میشم راهنمایی م کنید.منتظر جوابتون هستم.?
    بازهم بابت اطلاعات مفیدتون تشکر میکنم … موفق باشید درپناه خدا

    1. سلام به شما لیلی عزیز.
      خیلی خوبه که اذان رو میشنوید، این هم گذاری هست که باید تجربش کنید.
      حتما نماز هاتون رو مرتب و سر وقت بخونید.
      دقیقا در چه زمان هایی صدای اذان به گوشتون میرسه ؟ منظور چه ساعت هایی از روز هست ؟
      این نشانه ی بیداری درون هم هست. بهتون تبریک میگم.
      فقط این مطالب رو با کسی در میون نذارید. بین خودتون بمونه. تو فامیل و دوست و آشنا به کسی چیزی نگید.

  21. باسلام.
    ٱقاشهاب من تابه حال چندین دفعه پست سکوت روخوندم وانجامش هم میدم ولی یه سوالی درحین تمرینها برام پیش اومده واون اینه که ماچطوری میتونیم دریک لحظه به هیچ چیزی فکرنکنیم??
    چون فهمیدم که نبایدبه گذشته وٱینده فکرکنم ودرلحظه حال باشم اماهمین درلحظه حال بودن هم خوب یک نوع فکره!!چون همش فکرمیکنی من الان نبایدبه هیچ چیزفکرکنم.!!!
    شمادراین متن وجای دیگه فقط نوشتید” به هیچ چیزی فکرنکنید” امافرمول وراه حلی برای رسیدن به این بی فکری نگفتید.یعنی واقعامیشه ذهن ٱدم درلحظه خالی ازفکرباشه??
    اگرتوضیح بیشتری بدیدممنون میشم.

    1. با سلام
      شما روی سخنتان با شهاب عزیز بود اما جواب به هر حال اینست : شما سعی نکنید کاری کنید یا کاری نکنید فقط مدیتیشن را انجام دهید ، پس از مدتی خودتان متوجه میشوید که معانی چه هستند و چگونه به کار میایند .
      خیر پیش
      جویا

  22. سلام آقا شهاب ممنون از راهنمایی هاتون.
    من هم مشکل مژگان رو دارم,درواقع هیچ وفت بهش توجه نکرده بودم و ازش میگذشتم.
    در عالم بیداری چشمامو که میبندم تصاویر واقعی زیادی انسانهای زیادی میبینم که مشغول کاری هستن یا با من حرف میزنن و نگاهم میکنن و دقیقا منم عصبانی میشم از این افکار و میزارم به حساب توهم و خیال ,حتی گاهی حیوانات و موجوداتی رو میبینم,به حرات بگم هروقت که اراده کنم و چشمهام رو ببندم آدما با چهرها و موجوداتی رو میبینم و از ترس و عصبانیت بخاطر خیالاتی شدنم سریع چشمهامو باز میکنم و به خودم میگم حتما آشگفتگی ها و درگیری های ذهنمه که اینجور نمایان میشه.
    الان با خوندن مطالب مژگان واسه اولین بار به فکر رفتم که شاید مفهومی توی ابنها باشه.
    این هم بگم که من آدم پر دل و جراتی نیستم و از ترس دیدن جیزهای بیشتر هم شده سریع چشمهامو باز میکنم و ازشون فرار میکنم,همه هم در عالم بیداری هستند,به نظر شما مفهومی داره?بیشتر بهشون دقت کنم یا فقط زاده ی تخیلات و آشفتگی ذهن هستند که برای هرکسی پیش میان و ازشون بگذرم?

    1. سلام به شما سمیه خانم ، لطفا همین سوال رو در ایمیل بپرسید تا در موردش صحبت کنیم. چون جواب این سوال با نوشتن یک دیدگاه امکان پذیر نیست . نیاز به سوالات مکرر داره . شاد باشید . d_lands@yahoo.com

  23. سلام
    مطالبتون واقعا جالب و مفید
    من حدود یک ساله وقتی چشام و می بند نور های ابی ارغوانی و نورهای سفیدی که از بالا به صورتم پرتاب می شن رو می بینم
    در صورتی که نه مدیتیشن می کم ونه هدف خواصی داشتم تقریبا بعد از تصادفم چون به سختی می خوابیدم سعی می کردم چشام و ببندم
    و بعد دنبالش رفتم تو این مطالب پیدا کردم
    اینقد برام جذاب بود که دوره ریکی رو گذروندم و متاسفانه نتونستم دوره ٢١ روزه پاکسازی رو تموم کنم
    وچیز جالب دیگه که در روز هم چشام که باز گاهی این نور هارو که مثل بارف می بارن می بینم و اون نور بنفش رو
    لطفا نظرتون رو بگین چطور بدون اینکه خودم بخوام می تونم این چیزا رو ببینم ممنون

    1. سلام به شما مریم عزیز ، این ربطی به خواسته شما نداره ، شما انسانی زلال تر ، صاف تر ، خوش نیت تر هستید و همین باعث شده ترقی هایی در شما ایجاد بشه ، همچنین اون تصادف هم نقش داشته ، نمیدونم چرا انسان هایی که تصادف میکنند از لحاظ درونی در سطح بالاتری قرار میگیرن ، این مورد بسیار پیش اومده . این چیز بزرگی نیست که حمل بر خود ستایی بشه ، اما نشان از آمادگی درونی شما برای رسیدن به مراحل و مراتب درونی داره . که شما باید انتخاب کنید میخواین در این مسیر حضور داشته باشین و یا نه ، نمیخواین .
      معمولا انسان هایی که سختی فراوانی در زندگی کشیدن ، قدر این لحظات رو میدونن و سریع به راه میان ، اما انسان هایی که سختی های کمتری کشیدن و در خوشی زندگی کردند برای اومدن به راه خود شناسی و خدا شناسی تعلل میکنند و فکر میکنند همیشه زمان هست و یا فعلا نیازی به این راه ندارند . البته مصداق تمامی این صحبت ها به شما نیست . به صورت کلی بیان کردم .
      به هر حال اگر کمکی بود در خدمتیم .

  24. سلام ممنون به خاطر سایت و مطالب کاربردی تون ببخشید من تقریبا میتونم بگم هیچ تمرینی در این خصوص ندارم و نداشتم ولی بعضی شبها صدای همهمه یا صدا ی خرش خرشچوب یا کمد میشنوم یا بدون اینکه به صحبت های والدین ام گوش بدم صداشونو از پشت در اتاقم میشنوم یا یه سری نور های دایره شکل میبینم شب ها هم نه یکی نه دوتا هفت هشت تا خواب میبینم علت چیه ایا قدرت ماورایی دارم اگر دارم لطفا منو در شکوفایی اون راهنمایی کنید

    1. با سلام بر شما
      زهرا جان ، قدرت ماورایی در همه ی ما به ودیعه گذارده شده ، با توجه به رشد ِ روحیمون و تمرین و اراده کردنمون اون رو در خود به میزان ِ صحیح میتونیم بیدار کنیم . شما پستها رو به ترتیب بخونید و جلو بیایید و تمرینها رو بکار ببندید ، خود به خود با نحوه ی تغییرات ِ روحیتون بیشتر آشنا میشید .
      در پناه حق
      جویا

  25. سلام .من تازه با سایت شما آشنا شدم .مطالبتون واقعا جالب هستند و از اون جالبتر اینکه درست زمانیکه به اونها نیاز داشتم سر راهم قرار گرفت .
    من یک سال و دو ماه پیش تنها برادر ۲۷ ساله ام رو که کوچکترین عضو خانواده بودند رو تو تصادف از دست دادم .و واقعا با خوندن مطالب این سایت خیلی حالم بهتر شده ازتون متشکرم. امیدوارم خدا توفیقتون بده تا به تلاشتون ادامه بدین و باز هم متنهای زیبا بنویسید .

    1. به یاد حامد عزیزم . سلام به شما ، خداوند حامد عزیز رو ببخشه و بیامرزه .
      دوست عزیز ، لطفا مطالب سایت رو خوب بخونید . شما نیاز به این مطالب دارید تا به درک درست تری از رفتگان و علت زندگی خود برسید . حتما ادامه خواهیم داد .

  26. سلام . ممنون که زحمت کشیدید و این مطلب رو نوشتید. من هم مدتی هست که با شنیدن جمله سکوت همان خداوند است از زبان یک سخنران به اهمیت سکوت پی برده بودم که با تمریناتی که شما فرمودین حتما جدی تر به آن خواهم پرداخت.

    1. سلام به شما خانم غزاله ، اشکالی نداره ، میتونید از طریق ایمیلی که در بخش تماس با ما قرار داده شده با ما در تماس باشید .

  27. ممنونم
    واقعن دقیقن این چیزایی وتجاربی که میگید دقیقن کلا دنیارو یه جور دیگه میبینم دنیا مثل اون دنیایی سابق نیست همه چیز برام قشنگ شده همه جیز رو به یه رنگ خاص میبینم همه چی قشنگ شده گنجشکهای حیاط رو که قبلن هیچ معنایی واسم نداشت الان دوست داشتنی تر شدن یا درختهایی که هیچ معنی درنظرم نداشتند الان درنظرم زنده و پویا به نظر میان فقط یه مشکلی هست که گاهی وقتها بین این دنیا و برزخ گیر میکنم حس پرواز دارم مثل پرنده ای که میخاهد از قفس فرار کنه خیلی وقتها درونم میخاد پربکشه ودنیا غیرقابل تحمل میشه برام واقعن رنج میکشم…چشم به کسی تعریفش نمیکنم

  28. سلام خسته نباشی اقا شهاب من موقعی که درحال مراقبه خودم یه اقایی بود بسیار نورانی همه جای چشام پرشده بود از تور این اقای که نورانی بود داشت رقص سماع میکرد و میچرخید ومیچرخید طوری با هرچرخش بالا میرفت وقتی اون میچرخید درون منم میخاست با اون بالابره وقتی نمیتونستم با تمام وجود بدنم به لرزه دراومد واشک ریختم بدون اختیار ..

    1. سلام خانم تینا ، شما شعف رو تجربه کردید . این ها تجاربی هستند که لازمه این ها رو تجربه کنید . با کسب این تجربه ها ، عشق رو به معنای دیگری میشناسید ، شادی رو به معنای دیگری تجربه میکنید ، و عاشقی کردن رو یاد میگیرد . این ها تجاربی درونی هستند که معمولا همه ی سالکان تجربه میکنند . همچنین باعث میشه لذت های دنیایی در نگاهتون کم رنگ تر بشن . درکتون میکنم و میدونم که چه حس زیبایی رو تجربه کردین . تبریک . این تجربه رو برای دوستان و اطرافیان خود تعریف نکنید زیر باعث میشه اون ها به انحراف کشیده بشن و همچنین خودتون هم دیگه چیزی رو تجربه کنید .

  29. جویا عزیز چند روز پیش من از شما کتابی خواستم راجب ریکی و شما مانند این پاسخ بمن گفتین اینترنت سرچ کن با برو کتابفروشی
    ما همه میدونیم از این راه ها میشه کتاب تهیه کرد ما میپرسیم چه کتابی مناسبتره که بخونیم نام کتاب چیه کدوم کتاب بهتر و روشن تر نگارش شده
    حق یارت

    1. با سلام

      دوست عزیز زمانی که کتابی رو در این زمینه به درستی نمیشناسم ، چطور میتونم به شما پیشنهادش کنم ؟! اگر ما در این مکان گرد ِ هم آمده ایم فقط برای خیر رساندن با ادای احترام است . در این محل من به شخصه ، حاضر به قورت دادن ِ کلمات و سخنان دو پهلو و یا بی احترامی افراد نیست که وقت میگذارم ، چه این شخص دانسته باشد و یا نادانسته از حریم خود خارج شده باشد .

      جویا

  30. سلام وخسته نباشید به شما اقا شهاب و همینطور خانم جویاى عزیز من توى تمرین سکوتم اول یک چشم دیدم که به من نگاه میکرد و بعدش صورت یک بچه رو دیدم که به من نگاه میکرد این تصاویر همه به شکل نگاتیو بودن شما میتونید در مورد اون بچه چیزى حدس بزنید .همینطور از خانم جویا درخواست دارم اگه ممکنه در مورد ریکى وارسال انرژى توضیح بدن یا کتاب و سایتى معرفى کنن با تشکر از شما عزیزان

    1. با سلام
      دیدن ِ چشم که بسیار مشخص است ، شما چشم سوم ِ خود را در لحظه ای حس کرده و دیده اید . تعبیر ِ دیدن ِ صورت بچه ، در رویایی که با خواب همراه است مقداری متفاوت با آنچیزی ایست که در رویای ِ مدیتیشن میبینیم . بدین صورت که در عالم خواب و رویا اغلب ِ چیزهایی که میبینیم میتواند استعاره ای از برابرهای ِ آن نشانه ها در بیداری ِ ما باشد ، به طور مثال دیدن کودک در خواب میتواند نشانه ی نیروی معنوی ِ پاگرفته در وجودمان باشد ولی در رویای آمیخته با مدیتیشن و یا ریکی ، دیدن بچه میتواند تعبیر ِ کودک ِ درونتان و معصومیت ِ حضوری که در جایی از اعماق ِ وجودتان گم کرده اید باشد ، به هر حال تعابیر ِ برخی یافته ها و نشانه ها چه مربوط به رویای خواب باشند و چه مربوط به رویای مدیتیشن و ریکی ، در افراد بسته به ذهنیتهایشان ممکن است متفاوت باشند . به فرض کسی که در بیداری از پروانه متنفر است وقتی آن را در خواب ببیند ، خوابش تعبیری متفاوت از شخصی دارد که در خواب پروانه ببیند و در بیداری از دیدن ِ پروانه ها لذت میبرد .
      به هر حال ثبت ِ دیده ها در خواب و همچنین ثبت ِ آنها پس از دیده شدنشان در مدیتیشن ، میتواند کمک بزرگی در دراز مدت به ببینده ی نشانه ها کند تا در زمانی مناسب مطالبی بر فرد اثبات شود و به عمق ِ دریافتش پی ببرد .
      درباره ی ریکی میتوانید در بازار کتابهایی را جستجو کنید ولی در سایت اولیاء نیز کتابی برای این منظور در بخش کتابخانه اش گذاشته شده است ، گواینکه با سرچ کردن هم میتوانید به دریافتهایی در این مورد برسید . به هر حال چند روز پیش نیز یکی دو نفر از دوستان دیگر همین سوال را پرسیده بودند که پاسخ داده شد . اگر پست ها و دیدگاهها را بخوانید سپس سوال کنید میتوانید از پرسیدن ِ سوالهای تکراری خودداری به عمل آورید .
      خیر پیش
      جویا

  31. ماها خیلی عجولیم و شاید خداهم این تشنگی رو دوسداشته باشه..اما خدا خیلی با حوصله دونه دونه ذره ذره آدمو پاک میکنه و پله پله به سمت خودش میکشونه..هر وقت درخواست میکنم از ته دل یه نشونه میفرسته و میگه لازمه که قبلش آدم بهتری شی..سختیای این عشق شیرینه اما خدا کنه لیاقت قربت داشته باشیم

  32. شهاب جان در هنگام تمرینهای مراقبه یا سکوت اگر فکر ما بره یه جای دور ینی تصویری یدفه جلوی چشم ما بیاد اونا رو باید جدی گرفت?…بعنوان مثال من سعی کردم تو دلم تمام افراد رو ببخشم و دوسداشته باشم همه رو ..چند شب پیش تو تمرین یهو قیافه استاد انقلابم اومد جلوم که بهم بخاطر غیبت صفر داده بود و باهم حرفمون شده بود و یادم نبود که از ایشان هم گله دارم که تمرین بهم یادآوری کرد…گاهی وسطش دست خود آدم نیست ذهن به چیزایی غیر ارادی فکر میکنه..ابن تصویر که من دیدم درونی بوده?… یا مثلا چند شب پیش یه کفش زنونه اوند جلو چشام..با نور و اینا نه ها یهو ذهنم جلو چشام پدیدارش کرد ..

    1. سلام آسمان عزیز ، بله این ها راهنمایی های درونی هست اسمان عزیز ، شما فقط نظاره گر این تصاویر باشید ، معنیش رو درک کردید که چه بهتر ، معنی دیدارهای درونی رو اگر درک نکردید با اون ها درگیر نشید . شما به خوبی تمرینات رو یاد گرفتید و جلو میرید ، تبریک میگم به شما

    1. با سلام
      دوست عزیز ما باید همیشه و در همه حال مراقب ارتعاشات ِ فکری یی که به دنیای بیرون میفرستیم باشیم ! شما میتونید باز باشید بر روی این مسئله که چه نیازی در وجود ِ شما باعث میشه به این سکوت عشق بورزید ولی قبطه یا حسرت خوردن به این سکوت که ساخته ی ذهن ِ شماست ، میتونه برای شما در آینده مشکلاتی رو باغث بشه که باید از اون دام ِ ذهنی یی که شما رو با این اندیشه ی حسرت به ناتوانهای شنوایی میکشونه ، و به دشواریهای آینده مبتلاتون میکنه و سلامتی ِ بدنتون رو به خطر میندازه برحذر باشید !
      در پناه حق
      جویا

  33. با سلام و تشکر از آقای شهاب عزیز ،
    آدرس ایمیل خودمو براتون فرستادم.
    از طرف زهرا

    1. سلام زهرا خانم ، ایمیلی به من نرسیده ، لطفا دوباره ارسال کنید و یا از فرم تماسی که در قسمت تماس با ما هست به من اییمیل بدید

  34. با سلام و تشکر از سایت بسیار مفیدتان،
    از آقای شهاب یک سؤال دارم و آن این است که بعضی اوقات من بین خواب و بیداری و معمولا صبح زود صدای بسیار قوی و بلند مثل فرکانس امواج رادیو با رزنانس شدید می شنوم تا حدی که احساس میکنم ممکن است سرم منفجر شود گاهی اوقات همراه با نور سفید و دیدن سایه هایی از پرندگان و شنیدن صدای بال زدن های فراوان. اوایل می ترسیدم اما وقتی مطمئن شدم این نور الهی است سعی میکنم با آن ارتباط برقرار کنم و وقتی درخواستم را از خداوند طلب میکنم در جواب باز آن صدای با فرکانس بالا را می شنوم و اجبارا از خواب بلند میشوم. آیا میتوان با تمرین سکوت این صداها را درک کرد یا این صداها نوعی انرژی رسانی است .

    1. سلام به شما زهرا خانم ، این امواج و صداهایی که شما میشنوید فرکانس های بالاتر از جهان های معنوی تر هستند که شما با گوش جان درک میکنید ،
      از شخصیت و رفتارها و اعمال های شما با خبر نیستم ، اما اگر خودتون رو به خوبی میشناسید و میدونید که یک انسان خوب هستید ، باید با شما در ایمیل به مکاتبه بپردازم تا شما رو راهنمایی کنم که بیداری معنوی برسید ، شما در حال حاضر یک پله تا بیداری معنوی فاصله دارید .

  35. درود بر شما سپاسگذارم از این مطلب خوبتون، فقط لطف کنید اسم اون کتابی رو که باعث این تغییر در شما شد رو هم بگید تا ما هم ازش استفاده کنیم. ممنون

    1. سلام دوست عزیز ، در کتابخانه موجود هست ، کتاب معبد سکوت رو میتونید از کتاب خانه دانلود کنید .

  36. شهاب جان من چیزی تو سایت راه نور پیدا نکردم…مرسی
    یه سوال دیگه گفتین به نور ابی خیره شیم و پلکم نزنیم..این کار فشار نمیاره به چشم? من چشمام یکم ضعیفه به اسمون نمیتونم نگاه کنم اما امروز نگاه کردم و چشام پر اشک میشد..واقعا اسمون حیرت انگیزه و نگاه کردنشم تو ارامش مثل بالای پشت بوم یه خونه ساکت شبیه سکوت کردنه مخصوصن با ابی بیکرانشو پرنده های زیبا..چیکار کنم شهاب ..الان چشام درد میکنه…دلم نمیخواد ضعیف باشن واسه دیدن پیامهای الهی … یه سوال دیگه اگه میشه جواب این سوال اخری رو یکم واضح بده بهم…میشه با حیوانات حرف زد? من واقعا این کار رو میخوام انجام بدم اونم فقط واسه اینکه جهان رو بهتر بشناسم و صد البته خدام رو..ممنونم

    1. سلام به شما .. عزیز ، ابتدا بهتر اینه که نامی رو برای خودتون انتخاب کنید ، هم ما شما رو به اسم صدا میزنیم ، هم زیبا تره . منظور از نگاه کردن به نور ها ، نور هایی هست که در پشت چشمان بسته میان و میرن بود دوست عزیزم . زمانی که تمرین سکوت رو انجام میدین ، به پشت چشمان خود نگاه کنید . و فقط نظاره گر بر اشکال و نورهایی که میان و میرن باشید ، شاید در حین دیدن پشت پلک داستانی رو مشاهده کنید ، با در مکانی خودتون رو ببینید ، باز هم مقاومت نکنید ، ببینید درون چه چیزی رو میخواد به شما نشون بده .
      منظور این نبود که به آسمون نگاه کنید ، اما در تمرین سکوت هم، اگر احساس کردید چشمان شما خسته شدن ، کمی استراحت کنید .
      در مورد صحبت کردن با حیوانات هم ، باید ابتدا صدای درون خودتون رو بشونید ، با ندای درونی خود آشنا بشید ، یعنی ابتدا خودتون زبان درون خودتون رو یاد بگیرید ، سپس میتونید با درون با حیوانات هم ارتباط برقرار کنید . برای آشنایی با درون پست های ذهن رو مطالعه کنید .

      1. سلام کاش میشد با ایمیل جوابم را بگیرم ولی یه جورایی نمیشه .من مدت زیادی هست وقت تنهام و چشهام را میبندم از توی یه تونل تاریک حیوانات مختلفی که بسیار با جزییات و کامل هستند مثل عقاب خرس گرگ شیر ببر به سرعت ولی درعین حال آرام (یعنی تمام جزییات حرکتشون مثل تابیدن بالها را می بینم )که از توی تونل بیرون میاند و خوب مسلما جهت دویدنشون به طرف چشم منه ولی چهره همشون یه جورایی به نظرم عصبانی هست یا مغرور .بعضی وقتها یهو عصبی میشم میگم خوب که چی یعنی چی و بلند میشم و چشمام را باز میکنم یا صورتم را محکم به بالش فشار میدم که نبینم .گاهی یهو یه آدم را زن یا مرد یا دو سه نفر را می بینم که کاری را میکنند من اونها را نمیشناسم و نمیدونم کی هستند و چرا من می بینمشون مثلا یه جوون برازنده با پیرهن آبی و شلوار سرمه ای بسیار مرتب توی یه دفتر در بالای یه ساختمان بلند بود چون اطراف اطاق شیشه ای بود اون داشت از یه زاویه میز به طرف دیگه ای خم میشد که کاری بکنه و تمام .از اینها هم عصبانی میشم چون که چی ؟برای چی ؟اگه ندونم چه فایده داره و خوابها و صداهای معنوی که چون به هیجان میومدم و یا فکر میکردم بتونه روی ایمان بقیه اثر بزاره براشون میگفتم و قطع شدند و فال حافظ گرفتم گفت چون اسرار را بر ملا کردم دیگه محرم اسرار نیستم این یکی خیلی غصه دارم کرده خیلی خیلی .میشه راهنماییم کنید من دیگه جوون نیستم که امیدی به جبران مافات داشته باشم واقعا حس میکنم راه را بستم و عقب موندم

        1. سلام به شما خانم مژگان، اتفاقا خیلی خوب کردید که اینجا سوالتون رو مطرح کردید ، باعث میشه دیگران دوستان هم استفاده کنند .
          در مورد تجربه ی دیدن حیوانات وحشی .
          ابتدا توضیحاتی در مورد دنیای خواب میدم . خواب ها به هزاران شکل خودشون رو نمایان میکنند ، که شخص رویا بین باید کمی تامل کنه تا بتونه معنی خواب ها رو پیدا کنه .
          گاهی خواب ها راه رو به ما نشون میدن و گاهی هم چیزهایی که مانع رسیدن ما به اهدافمون هستند رو به ما نشون میدن .
          به عنوان مثال شما میگین من چرا خواب ببر ، خرس ، عقاب و … رو می بینید ، این ها همه حیوانات وحشی هستند و نه اهلی ، سپس میگید که معمولا این حیوانات رو عصبانی میبینید ، پس چیزی که مانع رسیدن شما به آن طرف تونل هست خشمی است که در درون شما سرکوب شده و یا نهفته هست . شما باید این خشم رو با راه های درست پیدا کنید و حل و فصل و کنترلش کنید تا بتونید به مرتبه ی لازم برسید . همان طور که اشاره کردید ، شما از دیدن این حیوانات عصبانی میشید . چون معنی این ها رو نمی دونید . که خب حق هم دارید . در تعبیر این خواب شکی ندارم ، شما باید خشم خود رو ابتدا بشناسید و سپس کنترل کنید و سپس خشم و عصبانیت رو از خود برای همیشه دور کنید . بعد از اینکه در این زمینه موفق عمل کردید ، مطمئن هستم که در خواب یا مانع بعدی رسیدن به اهدافتون رو مشاهده میکنید ، و یا نور رو در انتهای تونل مشاهده میکنید و راه های روشنایی .
          در مورد دیدن جوانی برومند و یا زن و یا مرد در خواب هم ، شما باید در این خواب ها فقط نظاره گر باشید تا رویا تموم بشه . نباید قبل از تمام شدن رویا خودتون رو از خواب بیدار کنید . این خواب ها مثل پانتومیم میمونن ، شما باید از کارهایی که اونها انجام میدن و یا صحنه هایی که مشاهده میکنید ، پیامی رو دریافت کنید .
          در مورد اینکه اسرار معنوی رو فاش کردید و از طرف اساتید معنوی تنبیه شدید ، خودتون رو ناراحت نکنید ، زیرا شرم از گناه ، از خود گناه بد تر هست ، خداوند رو بخشنده فرض کنید .
          از خداوند و اساتید درونی طلب استغفار کنید ، سپس خودتون رو ببخشید . درس لازم رو هم که یاد گرفتید . اسرار درونی رو باز گو نکن .
          به مرور شاهد تجربیات ناب خواهید شد . که البته الانم دارید میشید . پله اول اینه شما خشم و عصبانیت خود رو کنترل کنید .

          1. سلام آقا شهاب بسیار ممنون که پاسخ من را دادید در واقع این اولین بار هست که کسی جوابم را میده .یه نکته اینکه اون تصاویر را درخواب نمی بینم بیدارم فقط چشمام بسته هستند ولی بهر حال سعی میکنم چیزی از توشون دریافت کنم هر چند مشکل من که مطرح کردم اینه که نمیدونم چه مفهمومی دارند مثلا یه بار توی یه جایی مثل انبار ولی بزرگ و تمییز یه زن و مرد داشتند یه زن را که به نظرم مرده بود روی زمین می کشیدند البته مرد شونه ها شو را گرفته بود و میکشید و زن اطراف ر ا نگاه میکرد باز هم ممنون که بهم اهمیت دادید

            1. سلام مژگان خانم . من وظیفه رو انجام میدم . نیازی به تشکر نیست . اگر این تصاویر رو در هنگام بستن چشم میبینید . یعنی حقیقی تر از دنیای خواب هستند . پس بهشون دقت کنید .
              در پناه حق باشید

  37. سلام وخسته نباشید به شما اقا شهاب وهمینطور خانم جویا سایتتون کمک خیلى زیادى به من کرده وهر روز مطالب سایت رو میخونم من چند تجربه داشتم یکى این بود که در حال تمرین سکوت بودم وچشمهام رو بسته بودم وتصاویر زیبایی مثل اشکال هندسى میدیدم که حرکت میکردند و مدت زیادى هم این تصاویر پشت پلکهام ایجاد میشدند که رنگشون بنفش کمرنگ بود میخواستم بدونم اینها به نورهاى سفیدى که شما گفتید مرتبط هستند؟

    1. سلام خانم کریمی ، فعلا نمیشه به این تصاویر معنی و مفهومی داد ، شما تنها نظاره گر تصاویری که در پشت پلک هستند باشید .
      تصاویر رو در ذهن قضاوت نکنید ، بلکه فقط نظاره گر باشید . انگار که دارید فیلم میبینید .
      بعد اینکه در تمام طول تمرین ، فقط به تنفس گوش بدید تا ذهنتون خودش رو دخالت نده . با گوش کردن به تنفس ذهن اروم و خاموش میشه

  38. دیشب ی خوابی دیدم بابت اینکه تجارب معنویموبه دلیل مشغله برای خانواده ام نگفتم ی عالمه نورسفیدبرام دست زدندوی خانومی ام گفت به دلیل اینکه نگفتی دست زدند…………فکرکنم رموزی تونگفتن هست که ماندونیم…….جمع بندی من این شد که سکوت بهتره.

    1. دقیقا الهه خانم ، تجربه ی شخصی ، تنها برای شخص هست ، اگر نگید باعث شکوفایی درون شما میشه .

  39. عجیب است این سایت! هربار که مطالب و نظرات را می خوانم با دفعه قبل برایم فرق دارد انگار بار اول است می خوانم و هر بار خواندن چیز جدیدی یاد می گیرم
    هنوز وقت نکردم که خیلی از مطالب این سایت رو بخوانم
    زیرا هر مطلب را چندین بار می خوانم

    با تمام وجودم از همه شما بابت زیبا سخن گفتن و زیبا اندیشیتان ممنونم

    1. با سلام
      این خواست ِ قلبی ِ شما بوده که به سویتان برگشته : درخواست آگاهی ِ بیشتر از پیرامونتان . ما نیز از همراهی ِ پر محبت ِ شما سپاسگزاریم .
      و بینش تان بر روی خیر بیش از پیش باد
      جویا

  40. معذرت میخوام از کپی پیست های زیاد
    مردم عادی وقتی که تنها هستند خوشحال نیستند. احساس تهی بودن می کنند. احساس می کنند چیزی کم دارند. نمی توانند مدتی طولانی در تنهایی به سر برند. حتی یک ساعت کوتاه برایشان چندین ساعت به نظر می آید. آنان به روابط عاطفی پناه می برند اما رابطه عاطفی نوعی گریز از خویش است. یک ارتباط حقیقی نیست. مرد و زن به این دلیل در عشق هم می افتند که از تنهایی درآیند. ارتباط حقیقی چیزی کاملا متفاوت است. تو نمی کوشی از خودت بگریزی. خودت را همانگونه که هستی دوست می داری. تنهایی ات را دوست داری. از آن لذت می بری و هرگاه فرصتی یافتی به سوی آن می روی. اما در تنها بودن تو چنان شادمانی فراوانی ایجاد می شود که چاره ای جز سهیم شدن آن با دیگران نداری. شور و شادمانی تو همچون باری بر روی دوش یا همچون ابری پرباران است. ابر پرباران باید که ببارد. فرقی نمی کند که آیا درختان تشنه باران هستند یا نه. باید که ببارد. باید که خودش را خالی کند. یادت باشد که بزرگترین بار زندگی بار شادمانی است. تو می توانی بار همه چیز را با خود حمل کنی ولی باید بار شادمانی را بر زمین بگذاری و آنرا میان همه تقسیم کنی. بار شادمانی سنگین ترین بار است. شیرین و خوشایند اما کوهی از بار است. نمی توانی آنرا به تنهایی به دوش بکشی. به دوستانی نیاز داری تا با تو شریک شوند. آنگاه ارتباط،‌ حقیقی و مثبت می شود. تو در عشق نمی افتی، در عشق به پا می خیزی. آنگاه مرد در عشق زن به پا می خیزد.

    1. تنهایی بس عظیم و زیباست ، اما با دیدی معنوی مرد و زن به عشق ِ هم گرفتار میایند تا مرز ِ زمینیِ تکامل را ، طی کنند و این براستی زیباست که هر شخص جفت ِ روحی ِخویش را بیابد ؛ اینگونه ازدواج مرهمی ایست بر دردهای زمینی و عاملی ایست برای رشد ِ روحی ِ روزافزونشان . عشق به این روایت با هوسهای متداول بسیار متفاوت است و نه تنها دوست داشتن ِخود ، مانعی بر سر ِ راه یافتن ِ جفت ِ روحی نیست ، که این دوست داشتن به یافتن ِ همزاد ِ روحی نیز کمک ِ بسیار میکند . وقتی جفتِ روحی را یافتی و با او تکمیل شدی ، به شاد زیستن ِ خود و او و به دنبال ِ آن ،به شاد زیستنِ جماعتی که با آنها دوره ی زندگیت را میگذرانی کمکهایی بسیار خواهی کرد .
      دوستِ همراه نیز از حلاوتی راستین برخوردار است . دوست آیینه ی تمام نمای تو خواهد بود برای یافتن ِ عیوبت به زبانی شیرین . مرهم دردهای ِ راهت خواهد بود وقتی که تنها و دردمندی و جثه ی زمینی ات تاب ِ کشیدن ِ دردهای بزرگ ِ روحیت را دوام نمیاورد . دوست ِ قدیمی طلاست و در هر بازاری طلا گرانقدر است به شرطی که شبه طلا را به جای طلا به کار نگرفته باشی .
      بلد بودن ِ اینکه بتوانیم تنهایی یمان را زیبا سپری کنیم همان اندازه مهم است که بتوانیم با دیگران زندگی کردنمان را شیرین به سر برسانیم . نه از تنهایی و در غار نشینی به اوج میرسیم و نه از غرق گشتن در زندگی ِ پر جمعیت . تعادلی نیاز است که باید آن را در اعماق ِ وجود بدست آوریم و قدردان ِ آن باشیم تا ظرفیت ِ وجودی ِ خویش را بالا بریم چه در تنهایی و چه در جماعت میبایست در حدی از رشد ِ روحی باشیم که به راحتی زیست کنیم و این همان هنر ِ زیستن است .

      در پناه حق
      جویا

  41. ….
    انسان حیوان عجیبی است! همه چیز را کاوش می کند. تا قله اورست می رود. تا قطب شمال و کره ماه می رود اما هرگز به فکرنمی افتد سری هم به درون خویش بزند! این بزرگترین بیماری است که انسان گرفتار ان است. تنها جایی که انسان کاوش نکرده دنیای درون خویش است. و گنج واقعی در آنجاست. تو تا زمانی که وارد معبد وجود خویش نشوی، زندگی ات خسران خواهد بود. خسرانی جبران ناپذیر. ما فرصتی بسیار گرانبها را از دست می دهیم اما حتی آگاه نیستیم که در حال از دست دادن چنین فرصتی هستیم. چنان ناآگاهیم که همچنان تمام چیزهای باارزش را دور می ریزیم و به جمع آوری آت و آشغال مشغولیم. مردمانی وجود دارند که مشغول جمع آوری مجسمه هایی قدیمی هستند. چنین می پندارند که این مجسمه ها هرقدر قدیمی تر باشند،‌ بهترند. مردمانی دیگر به جمع آوری پول و دیگر چیزهای مزخرف مشغول اند. اینان در واقع در جست و جوی باستانی ترین گنج خویش هستند اما در راهی نادرست. یگانه گنجی که ارزش جست و جو دارد، طبیعت خود توست. ماجرای واقعی سفر به درون خود توست. آنگاه که دانسته، آگاه، و متعهد تصمیم به این کار بگیری، تصمیم به اینکه «‌هر اتفاقی بیفتد، ‌باید خودم را، ‌طبیعت ام را،‌ وجودم را بیابم. این فرصت زندگی را از دست نخواهم داد »، ‌آنگاه که این تصمیم، صریح و روشن گرفته شود و تمام انرژی ات را صرف آن کنی، هیچ بهانه ای برای شکست خوردن وجود نخواهد داشت. هیچکس تاکنون در این راه شکست نخورده. هرکس که انرژی اش را صرف جست و جوی درون کرده موفق به یافتن خود شده است.

    1. یا بهتر بگوییم : انسان موجودیست خارق العاده ! تا زمانی که وقتش نرسد به همه چیز مشغول میشود الا به معنویات !
      زمانی درهای نور و عشق ِ الهی به رویش گشوده میشود که از تمامی ِ بازیچه های دنیوی ِ خود سیر شده باشد ؛ همانند کودکی که بچگی های ِ خود را کرده و هم اکنون آماده برای تحول ِ دگردیسی به سمت ِ بزرگ شدن و قبول ِ مسئولیتهایی والاتر از بازی های ِ کم رمق ِ کودکی ایست ! زیبا نیست که به یک کودک امر کرد تا بزرگ باشد و بزرگ بیندیشد زیرا بچگی ِ خود را در میانه ی راه گم میکند ، از تجربه ی کارهای ناآشنا میهراسد و از دست به آزمایش و خطا زدن عقب نشینی میکند و با ترس همیشه از خود انتظار دارد که همواره ” باید درست تصمیم گرفت و درست عمل کرد ” نتیجتا همواره در کارهای آتی ِ زندگیش ترسان است و دست به یافتن ِ آمال و آرزوهای بزرگش نمیزند و اغلب در دوران ِ بزرگسالی ، به دنبال ِ دوران ِ کودکی ِ خود دست از مسئولیتهای ِ حقیقی زندگیش میشوید و ترسان و لرزان آنها را همچون هیولا از خود میراند !
      چه شیرین خواهد بود اگر بگذاریم و اجازه دهیم که هر شخص ، به وقت ِ خویش سروری و شکوه ِ بزرگ شدن و ربانی بودن ِ خود را با انتخاب ِ خود و به خواست ِ خود درک کند و برگزیند ، دیر یا زود در این دوره از زندگی یا دیگر دوره ها ، زمان ِ بچگی به پایان میرسد و وقت ِ عزت پذیری فرا میاید . شاد باشید و بی قضاوت .
      در پناه حق
      جویا

  42. این مطلب شاهکاره،فوق العاده اس…خیلی لذت بردم خواستم اینجا شیرش کنم:
    از همان کودکی به ما می آموزند که دردنیا برای خود اسم و رسمی به هم بزنیم. معروف و مشهور شویم. به موفقیت دست یابیم. وزیر یا نخست وزیر شویم. برنده جایزه نوبل و شخص استثنایی شویم- خلاصه اینکه برای خود کسی شویم. همه کودکان با پندار کسی شدن مسموم می شوند، در حالیکه در واقعیت،‌ ما هیچکس هستیم. و این واقعیت بینهایت زیباست! یک هیچکس بودن چنان نشاط آور و چنان سرمست کننده است که نمی توانی حتی تصورش را بکنی! شهرت هیچ چیزی به بار نمی آورد. بازیچه ای احمقانه، کودکانه و خام است. موفقیت چیزی است که حتی مرگ نیز نتواند آنرا زایل کند. هرچیزی که مرگ بتواند آنرا از تو بگیرد، نه موفقیت واقعی، بلکه یک بازیچه است. از این لحظه یک هیچکس شو و از هیچکس بودن و احساس رهایی ای که به بار می آورد لذت ببر. بی نام و نشان شو تا نشاط را ببینی! هیچ نگرانی و دلواپسی وجود ندارد چون هیچ «‌خود »‌ی وجود ندارد. تو آسیب پذیر نیستی. هیچ چیزی نمی تواند به تو آسیب برساند. اگر کسی به تو توهین کند می توانی به تماشا بایستی و خوش باشی، زیرا هیچکس در درون تو نیست که احساس آسیب بکند یا به او بربخورد. می توانی خوش باشی و بخندی. روزی که انسان بتواند به توهین هایی که به او می شود بخندد و لذت ببرد، روزی است که او به موفقیت دست یافته. جزیی از ابدیت شده و به دنیای جاودانگی وارد شده است.

    1. و شاید در واقع ما فقط کسی باشیم که باید باشیم ؛ موجودی برتر از تمامی ِ مخلوقات ِ خداوند که قادر است خود را به عرش رساند ولی تقاضای نام و شهرت نکند ؛ خود و دیگری را ببخشاید و تقاضای انتقام ، احساس ِ شرمندگی یا تحقیر ، دریافت ِ آسیب از دیگری یا سرخوردگی را قبول نکند . و ما اینچنین است که در یک نگاه میتوانیم همه چیز باشیم و هیچ اُفت ِ معنوی یی بر ما اثر نکند .
      خیر پیش و در پناه حق
      جویا

    2. سلام
      خانم امیلی دیکنسون در این باب شعر زیبایی دارد
      I’m nobody! Who are you?
      Are you nobody, too?
      Then there’s a pair of us — don’t tell!
      They’d banish us, you know.

      How dreary to be somebody!
      How public, like a frog
      To tell your name the livelong day
      To an admiring bog!
      مولوی میگوید :
      من کسی در بیکسی یافتم
      سرافراز باشید

      1. ممنون از این جمله ی زیبا حسن عزیز ، شاد و سر افراز باشید و در پناه خداوند

  43. این مطالبو خوندن و به شما حسادت نکردن مشکله
    خصوصا تو این جامعه و این زمونه اگه زرنگی نکنی مشکله (البته اسمش اینه ولی در اصل کلاه برداری کردنه)من همین الان آهی می کشم به خاطر این زمونه و کسایی که زمونه رو به این وضع درآوردن که کلک زدن شده مثل آدامس تو دهن همه اس…
    سخت بتونی راه راستو بری
    ولی میدونم اگه نرم پای خودمه
    تقصیر کسی نیست اگه راه مستقیمو نرم
    خطاب به کسایی که عکس العمل منفی به این پست نشون دادن :
    مشکل تو این پست نیست،مشکل تو کسایی هست که پرواز کردن و جوری فراموش کردن و به این زمین و تعلقاتش وابسته شدن که فکر می کنن اینا همش توهمه
    ادامه دارد

    1. سلام به شما بنده عزیز ، هر کسی راهی رو میره ، همه هم روزی به آگاهی میرسیم ، راه سخت نیست ، اگر بینش درست باشه ، سخت نیست ، اگر به درستی اگاه بشیم ، اشتباه نمی کنیم . باید برای این ها تلاش کنیم.

    1. تمرین سکوت و یا تمرینات معنوی دیگه ، هر یک خاصیتی به خصوص دارن ، به عنوان مثال یکی دو مورد از دوستان با انجام تمرین سکوت سر درد شدیدی بهشون دست می داد و نمی تونستن این تمرین رو ادامه بدن ، حتی خود مراقبه هم به همین صورته . که اگر برای شخص مفید نباشه ، شخص این رو خیلی زود میتونه تشخیص بده .

  44. سلام آقا شهاب …
    این تمرکز و تمرین سکوت واقعا نیروی زیادی داره من خیلی کم این تمرین رو انجام دادم ولی هر بار چیزی رو حس کردم…
    مثلا امروز بعد نماز صبح حدود پانزده دقیقه به حالت یوگا نشستم و انگشتان شصت و اشاره رو به هم متصل کردم و سعس کردم تمرین سکوت رو انجام بدم…گاهی پشت پلاکام نورهایی که کم و زیاد می شد رو می دیدم…
    وقتی رفتم که دوباره بخوابم درحالی که به خودم توصیه کردم باید در خواب هوشیاریم رو حفظ کنم کم کم خوابم برد..و چند لحظه بعد بود نمی دونم یهو یه نور شدید سفید داشت چشامو کور می کرد و قلبم داشت از جا کنده می شد ولی خوشایند بود فقط یه صدایی منو ترسوند صدای نفس نفس زدن کسی و باعث شد بخوام که بیدار شم و بیدار شدم… خیلی دلم می خواست ببینم اون طرف نور سفید چیه؟ اما اون صدا منو ترسوند …. صدایی که شنیدم رو قبلا در حالت به اصطلاح بختکی شنیده بودم….و متاسفام که ترسیدم….شما می تونید راجبش برام چیزی بگید …احتمالا شما تجربیات بیشتری در این زمینه دارید من کسیو ندارم که توی این موضوعات متافیزیکی کمکم کنه فقط شما راحت در دسترس و کمکم هستید …ممنون میشم

    1. سلام به شما ، تجربیات در این زمینه برای همه یکی نیست ، من هم مانند شما نورهایی رو مشاهده کردم ، گاهی هم چیز هایی رو رویت کردم . تمرین سکوت شاید برای خیلی ها مفید باشه ، شاید هم برای خیلی ها مفید نباشه ، این رو خود شخص باید تشخیص بده .
      تمرین سکوت برای یکی کردن انرژی های بدن و تقویت قوه ی ادراکی و الهام پذیری میتونه خیلی مفید باشه . اما مانند قانون مراقبه ، باید تنها یک ناظر باشیم در تمرین سکوت . نه به چیزی فکر کنیم و نه چیزی رو درخواست کنیم. اون لحظه جاری خواهیم بود و میتونیم دریافت داشته باشیم .
      برای اینکه بتونم در مورد اون صدای نفس نفس زدن توضیحی بدم ، نیاز به کسب تجربیات بیشتری در این زمینه از جانب شما دارم . با یک تجربه نمیشه صحبتی رو به میان اورد . ممنون از اینکه تجربیات خودتون رو با ما در میون میذارید .

  45. سلام به همه دوستان و آقا شهاب
    خیلی ممنون از پست خوبتون.پست پله پله تا ملاقات با خدا رم خوندم و خیلی مفید بود برام ولی باید دوباره بخونم بعد سوالامو ازتون بپرسم.اینجا چون این پستو دوبار خوندم گفتم ازتون تشکر کنم.همینطور به خاطر جوابتون که توی پست خواب دادین ازتون خیلی ممنونم.دقیقا حرفایی بود استاد گونه.
    راستش من از اون آدمایی هستم که ذهنم پر از شلوغیه و منم محو این شلوغیام.فکرامم اکثرا خیلی خیلی منفی هستن که گاهی اوقات از این فکرا بم حمله های ترس دست میده.
    اما آقا شهاب یه مدته البته نه هر شب ولی اکثر شبا که این تمرین سکوتو انجام میدم به جای اینکه اسیر فکرام باشم حالت ناظری رو پیدا کردم که داره به این فکرایی که میگذرن نگاه میکنه.البته نه همش
    این حالت ناظر بودن این حالتو برام ایجاد کرده که من این فکرها نیستم.یا این فکرها از من نیست.نمیدونم منظورمو میفهمین یا نه.میخواستم ازتون بپرسم درست دارم میرم جلو؟
    راستی تمرکز روی تنفس باعث شفاف شدن خوابها میشه اینو خودمم تجربه کردم.
    بازم ممنون از شما وهمه ی دوستای خوبم
    راهتون پر از عشق باشه ایشالا

    1. سلام دوست عزیز ، ممنون هستم از شما ، تشکر لازم نیست ،
      در مورد مشغله ذهنی ، همه ی ما مشغله ذهنی داریم ، کم کم حل میشه به امید خدا . در مورد تمرین سکوت هم ، شما دارید درست پیش میرید ، درست هم برداشت کردید ، ما در سکوت رفتار ها و افکار خودمون رو مانند یک ناظر بی طرف مشاهده میکنیم ، اتفاقا دیشب این روند در خواب برای من پیش اومد و متوجه شدم که روی چیزهایی که دارم نظاره میکنم ، باید تجدید نظر کنم . البته همیشه چیزهایی که نظاره میکنیم بد نیستند ، گاهی اعمال خوبمون رو نظاره میکنیم . گاهی دیدار های دیگری داریم . اگر اون افکار ها برای شما نیستند ، اگر اون چیزهایی که میبینید خوب نیستند ، پس با تغییر افکار و برداشت های بد خود و جایگزین کردن اون ها با افکار و خوب و پسندیده ، خودتون رو پله پله بالا تر ببرید . کسی بشید که باید بشید . فقط همت میخواد و توکل کردن از عمق جان به خدا .

  46. با سلام اقا شهاب ببخشید من در جایی خوندم که دوندگی باعث میشه فلان چاگرا که دقیق اسمش یادم نیست تصفیه بشه و حالا و هوای رویا های شمتا تغییر میکنه خوب حالا من هم این تمرین رو انجام میدم برای تقویت رویا هم تمرینات سکوت فقط میخواستم بدونم مشکلی نداره یا پیش نمیاره چون قبر روی چاکگرا تاثیر دارند و ..
    خیلی ممنون بخاطر زحماتتون

    1. سلام سعید عزیز ، راه های زیادی برای باز کردن چاکراها وجود داره و اینکه تمرین سکوت ، کارش باز کردن چاکراها نیست … تاثیراتی رو داره اما هدفش این نیست ، با سکوت ما به یک ارامش میرسیم و حس شنوایی و حس ششم ما تقویت میشه و صداهای درونی رو میتونیم بشنویم . اما اگر تمرینی برای چاکراها انجام میدی ، از پایین به بالا چاکراها رو باز کن ، غیر معمول و غیر هماهنگ کار نکن چون باعث مشکلات بعدی میشه .

      1. با سلام ببخشید اقا شهاب منظورم اینه که من دارم رویاهام رو تقویت میکنم و تمرین سکوت رو هم انجام میدم و میدونستم تاثیری بر چاکرا داره و دونده گی رو هم شروع کردم هرشب برای مدتی و شنیدم اون هم فلان چاکرا رو تصفیه میکنه و باعث میشه رویاهای شما همرا با اگاهی بیشتری باشه حالا من گفتم ایا انجام این دو تمرین یعنی سکوت و دوندگی با هم که بر چاکرا تاثیر دارند اشکالی بوجود نمیاره
        ؟
        با تشکر از شما

        1. نه سعید عزیز ، خیلی هم خوبه ، هم سکوت رو تمرین کن هم دوندگی کن ، جدا از بحث چاکرا ، دوندگی باعث میشه انرژی بدن تخلیه شه و خیلی خیلی به سلامتت کمک میکنه ، همچنین توجه رو نسبت به اتفاق های پیرامونت و بعد معنویت از یاد نبر ، اگر در بیداری نسبت به خودت و وظایفی که در قالب انسان بودنت داری توجهی نداشته باشی ، در رو یا هم نمیتونی موفق باشی و اگاهی رو کسب کنی . باز سوالی بود بپرس سعید جان

  47. سلام.خسته نباشید مطلب بسیار جالب و اموزنده ای بود.با توجه به نوشته های زیبا و پر مفهومی که از کتاب سکوت اقتباس کردید و در این مطلب قرار دادید مشتاق شدم این کتاب رو مطالعه کنم.اگه امکانش براتون فراهمه.میشه کتاب سکوت رو برای دانلود در سایت قرار بدید یا برای ایمیلم بفرستین.با تشکر از زحمات شما

    1. خواهش میکنم ، به خاطر حجم بالای کتاب ، ارسال کتاب از طریق ایمیل امکان پذیر نیست ، شاید در آینده در کتابخانه قرار دادیم ، یک بار این کتاب رو قرار دادیم اما نشانه ها باعث شد که برداشتیم اون کتاب رو . تا ببینیم در آینده چه پیش میاد . این پست و پست پیام هایی از فرشتگان ، مباحث خوبی از سکوت رو در خودشون جای دادند .

  48. سلام و درود به دوست عزیز شهاب و دوستان همراه
    ممنون از مطالب زیبا تون
    در پناه حق

    1. سلام و درود خدمت شما دوست عزیز ، ممنونم ف سلامت باشید . امید که مفید واقع بشه .

  49. نه بیروح شدن و بیحال شدنه طوری که ناتوان میشم ونمیتونم ادامه بدم .

    1. بهزاد عزیز ، یک بار دیگه پست سکوت رو مطالعه کن ، در ساعت سکوت شما به هیج عنوان نباید در طلب چیزی یا شنیدن چیزی باشی ، بلکه باید نبض تو ، فکر تو ، وجود تو تهی بشه ، برای اینکه ذهن حواست رو پرت نکنه توصیه میشه به تنفس خودت گوش بدی که این نکته خیلی مهمه . شما به مدت بیست دقیقه سکوت رو انجام بده و این رو به طور روزانه تکرار کن. زمان هایی به سکوت بپرداز که شاداب هستی .

  50. سلام شهاب جان چرا هنگام اجرای سکوت وتنفس عمیق وپی در پی در دقایق اول زود خسته میشم با وجود اینکه ورزش میکنم . دلیلی داره

    1. سلام بهزاد عزیز ، منظورت از خسته شدن نفس نفس زدن در طی سکوت هستش ؟

  51. من همه ی این چیزا رو میدونم ولی تو سکوت جز خدا خیلی چیزای دیکه میتونه با ادم ارتباط برقرار کنه واونو گمراه کنه این حتی در مورد الهاماتی که یه دفعه برات پیش میاد صدق میکنه من دیروز شنیدم خدا رو تو خلوت وتنهایی میتونی پیدا کنی واسه همینه که تو همیشه تنهایی .اما این تنهایی منو ازار میده . من یک ماه تو عقد بودم ودر طول مدت این یک ماه که خلوتم بهم خورده بود با وجود اینکه شکر گزار خدا بودم که تنهاییم تموم شده خیال و بیداری کلی کابوس میدیدم آرامش ظاهری داشتم ولی آرامش روحیم بهم خورده بود تا اینکه خواب دیدم دارم طلاق میگرم

    1. سلام منای عزیز
      لطفا ترتیب خوندنت در مطالب رو تغییر بده و به مطالب ِ آخرینی که چاپ شده برو و از اونجا مطالعه ی این انجمن رو دنبال کن . در مبحث ” طرحی نو در اندازیم ” داریم در مورد طریقه ی عوض شدن خود و مسیر زندگی و اطرافیانمون صحبت میکنیم . الان این مبحثه که بهتره پی گیریش کنی . دو جلسه جلو رفتیم و تازه جلسه ی سوم رو گذاشتیم ولی شما برای هر جلسه حداقل یک هفته زمان بزار و تمامی تمرینهاش رو دنبال کن . نیازی نیست کتابهای پیشنهادی رو فعلا بخونی بعد از اینکه به کلاسها رسیدی و نتایج ِ اولیه نصیبت شد بعدا میتونی به اصل ِ کتابها مراجعه کنی . روحت کاملا آماده ی دگرگونی یه من این رو دارم میبینم فقط کمی صبر و مطالعه ی بیشتر نیاز داری . همین . همه چیز داره به سمتت میاد فقط همونطور که گفتی دائما خدا رو شکر کن و عینا این جمله رو ورد ِ زبونت کن : ممنونم خرد کائنات ، فرشتگان نگهبانم ، فرشتگان مقرب ، اساتید باطنی ، نیروهای شهودی ، خودبرترم ، خدای من ، که من رو با تمامیت ِ عشق و نور ِ الهی در بر گرفتین و در هر لحظه من رو به سهولت در راه ِالهی ِ زندگیم رشد میدین . شکر . ( شاید لازم باشه روزی دویست دفعه این جمله رو تکرار کنی مثل ِ یه ورد ، تا فکرها داشتن آزارت میدادن تا خواستی قبل از خواب به چیزی فکر کنی ، تا از خواب بلند شدی ،و …. این نیاز ِ تکرارِ جمله رو خودت بعد از چندین بار گفتن در روحت احساس میکنی و با گفتن ِ این جمله شروع میکنی به آرامش گرفتن .)
      من هم روزی مثل شما در بینشم نسبت به زندگی در همین آخرین لحظات ِ سیاهی شب بودم که بالاخره به سپیده ی صبح رسیدم و میدانم که برای شما نیز دیگر چیزی به تمام شدن سیاهی نمانده فقط به خط افق خیره شو . گفتن جمله ای که به شما در سطور بالا داده شد حکم ِ خیره شدن به افق را دارد .
      بنا بر حکم فردوسی حکیم ” بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار ” پس به خودت و من کمک کن تا با هم طرحی نو دراندازیم .
      خیر پیش و در پناه حق
      جویا

  52. سلام ممنونم موفق باشید.
    برکت و خیر بدرقه راهتون
    ————————————————–
    ممنون آسمان عزیز ، همچنین برای شما … شاد و سلامت باشید

  53. سلام اقا شهاب … فکر کنم کتابی که شما به اون اشاره ای داشتید باید کتاب زیبای معبد سکوت باشه با ترجمه خانم مهدوی دامغانی …این کتابی ست که برای خود من استارت شروع راه متافیزیکیم بود …توصیه می کنم همه دوستان یک بار این کتاب رو بخونن… ممنون

    1. بله ، کتاب معبد سکوت رو هم در هفته آینده براتون میذارم که دانلود کنید ، فقط اگر فراموش کردم بهم یاد آوری کنید ، چون این روزها مشغله های کاری من بسیاره . با تشکر .

  54. با سلام بر دوستان
    خوبی و نیکی یی رو با تمامیت قلبم حس کرده بودم و منتظر بودم که از زبان خودتون بشنوم زهره جان . من تماما به فکر اون بچه ی نازنین هستم و براش هر روز انرژی انتقال میدم . مطمئنم که در پناه خداوند همه ی ما با قلبی سرشار از امید میتونیم به خوبیهایی که باید ، با مثبت اندیشی و لطف ِ حق دست پیدا کنیم . همه چیز نیکوست و همه چیز به خیر و خوشی یی که به اون چشم داریم ، هم اکنون در آغوشمون جای میگیره .
    برکت و نور بر شما باد .
    جویا .

  55. سلام به همه دوستان خوب،
    آقا شهاب ممنون از ایمیل شما.
    در روز ۰۳٫۰۶ ما یک خبر خوشحال کننده دریافت کردیم که هر چند مربوط به اون موضوع نبود ولی بی ارتباط هم نبود و ما رو بسیار هم خوشحال کرد. موضوع روز ۰۴٫۰۶ هم فعلا به دلایلی در جوابش تاخیر افتاده، هر چند باز هم به شکلی این تاخیر نویدی از موفقیت را میدهد، به امید خدا.
    در هر حال من از همگی شما بویژه آقا شهاب و جویای عزیز ممنونم به خاطر این انرژی مهربانی و عشق.
    جویا جان اون کلمات تاکیدی مثبت هم خیلی عالی بود.
    ما و بویژه این کودک همچنان نیازمند دعای شما هستیم.
    روز شادی داشته باشید.

    پاسخ: سلام زهره عزیز ، ممنونم از شما که ما رو با خبر کردید ، خدا رو شکر ، به امید فردایی بهتر ، شما هم امید وار باشید … همچنین از دیگر دوستان هم تشکر میکنم که ما رو در این امر با دعاهای خیرشون یاری کردند .

  56. من هم ازین جمله ها کلی خوشم اومد و استفاده کردم… ممنون جویای عزیز

  57. جویا جان،
    مطالبتون بسیار شیرین و با انرژی بود و به من احساس بسیار خوبی
    داد. حتما این مطالب رو تکرار میکنیم.
    باز هم از کمکتون ممنونم.
    همسر من البته خودشون آدم بسیار مثبت بینی هستند و همیشه در هر حادثه به ظاهر تلخ مثبتها رو جستجو میکنند.
    قطعا هر دو ما این مطالب را بکار میبریم و قطعا رحمت خداوند و خیر اون به دعای خیر شما دوستان متوجه ما و این کودک خواهد شد.
    دست حق همیشه یاریگر تون

    پاسخ: ♥♥♥♥♥

  58. من دیشب خیر و برکت ِ کلی یی رو برای این خانواده فرستادم و از حالا مشخصا برای این کودک ، با دستی بازتر انرژی های خاص تر رو،به لطف ِ خداوند انتقال خواهم داد. همونطور که خودت هم میدونی شهاب جان،کسی که یاد گرفته چگونه از این انرژی های نورانی استفاده کنه،فقط در حقیقت بلد شده که چگونه دوشاخه رو به پریز ِ برق متصل کنه تا نیروی برق در طول ِ سیم جریان پیدا کنه و خودش تماما از این به بعد هیچ کاره است بلکه از این مرحله به بعد،فقط و فقط رحمانیت و لطف ِ خداوند و خرد ِ کائناته که اجرا و برنامه ریزی ِ بهترینها رو به دست میگیره.و این همیشه و همواره مهمه که ما(چه اون شخصی که انرژی رو خواستار شده چه فرد ِ انتقال دهنده ی انرژی ) تماما مثبت فکر کنه و به خوبیها ، شفاها و زیباییها چشم بدوزه و در حقیقت تماما نیکیها رو به سمت ِ خودش و اطرافیانش بکشه.پس من چیزی یا کسی نیستم که ازم تشکر بشه چون کار ِ اصلی رو نیروی حق انجام میده.
    زهره جان سخنی کوتاه هم با شما دارم.با تمام ِ وجود خواهان ِ به خیر بودن ِ جریانی که در اون هستید رو به نظاره نشستم و برای این منظور از شما خواهش میکنم که خودتون و شوهرتون ( و اگر مقدوره اون کودک ) تا اونجایی که امکان داره در این ایام این جملات رو با تمام ِ وجود تکرار کنید.اولش ممکنه که با ایمان این جملات به زبانتان نیاد ولی پس از چندین و چند بار گفتن،به معجزه ی درونی ِ اونها واقف میشید :
    زندگی من را دوست دارد.هر چه در دنیای من است نیکوست.شکر.
    من هم اکنون با تمام وجودم تمامی خیر و برکتی که خرد ِ کائنات به سمت ِ من میفرستد با آغوش ِ باز پذیرا میشوم.شکر.
    گذشته تمام شده،من با عشق و محبت از تمامی آنچه که من را به این که هستم تبدیل کرده قدر دانی میکنیم و با تبرک آن را رها میکنم و به ساختن ِ اندیشه های نو و زیبا و تجربیاتی شیرین میپردازم . میدانم که خداوند و فرشتگان و خرد کائنات همواره ما را در پناه ِ خود محفوظ میدارند.هم اکنون با قلبی گشاده به صورتی آگاهانه،تمامی خیر و برکت ِ پیچیده در نور و عشق ِ الهی را میپذیرم و از این رحمت سپاسگزارم.
    من خود و دیگران را به آسانی میبخشم و به بخشایش ِ خداوند نیز مطمئنم.شکر.
    همه چیز عالیست ،همه چیز به بهترین وجه برایمان شکل گرفته و در حال ِ کار است. یک چیز ِ عالی در این موقعیت برایمان رخ میدهد و ما در امن و امان هستیم چون خود ، آگاهانه این را پذیرفتیم . زندگی شگفت انگیز است . شکر .
    ما هر الگویی را که این وضع را آفرید رها میکنیم و با عشق و محبت ، معجزه ی خداوند را در آغوش میکشیم . شکر از این بینش . شکر از این رحمت ِ الهی .
    ما سلامتی و برکات را به سمت ِ خود جذب میکنیم و هر جا میرویم و هر چه میکنیم ، عشق و محبت حامی ماست . شکر .
    من انسانی توانا هستم و با قدرتی کامل ، آرام بودن در رویارویی با تغییرات را دارم و میدانم که همه چیز به خوبی برای من و اطرافیانم شکل میگیرد . شکر .
    اطمینان دارم که تمامی خواسته ها و آرزوهایم هم اکنون براورده میشود . شکر .
    هر چه بیشتر خود را به روی عشق میگشایم ، در امنیت ِ بیشتری قرار میگیرم . شکر .
    همه چیز در شرایط ِ خوبیست . همه چیز کاملا به نفع ِ ما پیش میرود و از این شرایط فقط خوبیها حاصل میشوند . ما ایمن هستیم . شکر .

    زهره ی عزیز در این مدت به محض ِ اینکه افکار ِ منفی به سراغتان آمد آنها را از خود دور کنید و با شدت و تکرار ِ بیشتری به گفتن ِ این جملات ِ مثبت مشغول شوید . به افکارتان اجازه ندهید که بدیها را به سمتتان جذب کند . تماما بر خوبیها و نیکیها و رحمت ِ خداوند تمرکز کنید تا رحمت ِ او را به زودی درک کنید .

    خیر پیش
    جویا
    پاسخ: ممنون بابت توضیحاتت جویای عزیز

  59. با درود و عشق به تمامی دوستان،
    این کودک فرزند شوهر من هست و شوهر من هم اجازه فرستادن این انرژی رو دادند.
    از تمامی دوستان بویژه جویا و ستایش و شهاب عزیز هم بسیار ممنونم.
    امیدوارم به دعای تمامی دوستان بتونم خبرهای پر خیر و برکتی از طریق این سایت به تمامی دوستان بفرستم.
    در پناه خدا

    پاسخ: ممنون زهره عزیز ، خیلی خیلی سپاس .

  60. شهاب عزیز من این رو باید توضیح میدادم که : اگر این زن و شوهر ارتباطی با این کودک نداشته باشن ، اجازه ی درخواست ِ گرفتن ِ انرژی رو برای این بچه نخواهند داشت . برای همین من فقط میتونم برای خیری که برای اونها بوقوع بپیونده ، انرژی یی کلی به اونها انتقال بدم . درسته که بعضی از افراد ( مثل ِ من ) نیازی به این نمیبینن که اسم ِ شخص رو کامل بدونن یا از سن و محلِ فرد پرس و جو نمیکنن ( که اون هم به این علته که افرادی شبیه من به این ایمان دارن که این انرژی هوشمندتر از اونه که بخواییم جایی رو براش با مختصات ِ جغرافیایی مشخص کنیم و بهش آدرس بدیم که از فردی اشتباها برای فرد ِ دیگه ای انتقال پیدا نکنه !!! ) ولی این دلیل بر این نخواهد بود که بشه برای هر نوع مشکلی و اونهم بدون ِ اجازه ی فرد براش ریکی فرستاد . در مواردی خاص مثل رفتن به اغما و کما با خود ِ برتر شخص میشه ارتباط برقرار کرد یا در صورتی که بچه ای به مشکلی غیر روان تنی برخورده باشه با اجازه ی والدینش میشه براش ریکی فرستاد ولی در این مورد که شما اشاره کردید ، این کاملا نامشخصه که این بچه چه ارتباطی با این خانم و آقا داره ، بنابراین با تمامی ِ نیرو و خاص کردن ِ قضیه برای اون بچه نمیشه ریکی فرستاد ، همونطور که گفتم در این شرایط فقط مثل ِ یه موردی که برای اون خانوم پیش اومده باشه میشه برای حل شدن ِ مشکلشون ریکی فرستاد که اون هم مثل ِ دعایی کلی در حق ِ افراده . اگر این افراد نیاز به راهنمایی بیشتری داشتن ، لطفا اطلاع بدید .
    خیر پیش
    جویا

    پاسخ: ممنون از توضیحت جویا ،
    من ایمیلی رو برای ایشون فرستادم ، خبرش رو به من میدند ، شایدم همین جا خودشون نظر بذارن برای ما …
    ستایش عزیز هم این پیشنهاد رو ارائه کردند که در ساعتی مشخص برای این فرد دعا کنیم،که اگر دوستان مایل به این کار باشند ، من مانعی براش نمی بینم.

  61. با سلام
    من هم همانند تمامی ِ عزیزانی که دست به دعا برمیدارن تا رفع ِ مشکل رو برای این هموطنان مطالبه کنن ، از خداوند و نیروهای نورانیش خواهان ِ برآورده شدن ِ تمامیت ِ خیر و معجزه ای شیرین رو در این واقعه خواستار خواهم بود . از همین امشب زیر ِ پوشش ِ نورانی قرار دارن تا انشاالله خبر ِ خوبی رو از شما در این سایت دریافت کنیم .
    در پناه حق
    جویا

    پاسخ: سلام جویای عزیز ، ممنونم از لطفت ، توکل به خدا

  62. با سلام اقا شهاب انشاالله خداوند اگر خودش صلاح میدونه اون شخص خوب شن
    و دیگری که کد اهنگی را برای شما اوردم که بنظر من به سایت شما میخورد اگر دوست داشتید بگذارید روی سایت

    پاسخ: سلام محمد عزیز ، خیلی ممنون ، کد رو در تنظیمات قرار دادم اما گفت به علت جاوا اسکریپ های غیر مجاز یا تبلیغاتی قابل نصب نیست .
    اما اهنگ وبلاگ رو تغییر میدم به خاطر شما.

  63. سلام خدمت تمامی دوستان عزیزم ، امروز ایمیل رو دریافت کردم از خانمی به اسم زهره ، از کشور آلمان، این خانم و همسر گرامیشون در رابطه با موضوعی مربوط به یک کودک ، دچار مشکلی شدند ، که براشون مقدور نبود که مشکل رو توضیح بدن ، اما برای حل شدن مشکلشون از ما در خواست ارسال انرژی و دعا کردند ، به خصوص در
    روز ( روز ۰۳٫۰۶٫۲۰۱۴ و ۰۴٫۰۶٫۲۰۱۴ به تقویم خودمون ۱۳ و ۱۴ خرداد) !
    نیازمند انرژی هستند ، از جویای عزیز خواهشمندم این ارسال رو قبول کنه ،من به نوبه ی خودم این کار رو انجام خواهم داد ، دیگر دوستانی هم که ارسال انرژی رو بلد نیستند خواهشمندم با دعاهای خودشون خیر و نیکی و صلاح و نور الهی رو برای هموطن عزیزمون خواستار باشن …
    شاید بعضی از عزیزان این جور تقاضا ها و این جور صحبت ها در مورد انرژی و ارسال و دریافت رو ، اون هم از این ور جهان به اون ور جهان رو چیز مسخره و غیر قابل باور فرض کنند ، بهشون حق میدم ، من هم زمانی این طور فکر میکردم ، اما با مطالعه کتاب شفای زندگی و با کمی مطالعه در اینترنت این موضوع به خوبی به شما ثابت میشه ، همچنین در اینده پستی رو با نام نیایش خواهیم خوند ، که این پست بعضی از مسائل رو برای ما روشن تر میکنه …
    عزیزان دعاهای خیرتون فراموش نشه ، تاثیر دعا خیلی خیلی بالاست ، پس ازتون خواهش مندم این عزیزمون رو تنها نذاریم ، بلکه میخوام طوری از ته قلب براش با دعا هامون انرژی بفرستیم که در روز مقرر خودشون این انرژی و حمایت رو احساس کنند . در پناه حق

  64. با سلام اقا شهاب در قسمتی از متن تون گفتین که لحظه ایی میرسه خدا رو با خودمون یکی میبینم در واقع باید این رو در همه چیز ببینیم بلکه تمام دنیا هر چیز که وجود داره جزئی از وجود ماست و ما جزئی از اوناییم و یک واحدی رو تشکیل میدهیم با تشکر از شما

    پاسخ: سلام محمد عزیز ، با تشکر از توضیح کامل تر شما و نظرت .

  65. ممنون آقا شهاب
    حتما امتحان میکنم
    مرسی
    پاسخ:
    خواهش میکنم .

  66. شهاب عزیز بسیار ممنونم. مطالب بسیار پخته و عالی بود
    کمتر باری هست که یه نوشته اینقدر لذت بردم. مطالب همه جدید و عملی بودن… سکوت زبانی و سکوت افکار هر کدوم منشا خیلی از تحولات هستن
    حقیقت همینه دنیای بیرونی و درونی ما شبیه هم میشن و در هم متجلین…

    پاسخ: سلام فاطمه عزیز ، تمرینات سکوت رو انجام بده حتما ، ممنونم ، موفق باشی و سر بلند

  67. سلام هم به اقا شهاب و هم جویای عزیز و تشکر
    راستش من ازین موضوع زیاد ناراحت نیستم
    مشکل من اون دسته خبرهایی هست که بد هستن اما دوست ندارم اونجوری اتفاق بیوفتن ولی نمی دونم باید چی کار کنم یا اصلا چرا من ….
    با استفاده از راهی که شهاب عزیز بهم یاد داد این دفعه میگردم و دلیلشو پیدا میکنم البته سعی میکنم و اگر نشد مثل شما عمل میکنم
    بازهم ممنون

  68. با سلام
    بیتای عزیز بیش از انچه فکر کنید ، شما و مسئله ای رو که میفرمایید درک میکنم . من سالیان ِ سال ِ پیش مشکل ِ شما رو داشتم و در اون زمان اصلا از دنیای خواب و رویا یا کنترل ِ اونها چیزی نه شنیده بودم و نه میدونستم . من تعدادی خواب میدیدم که اصلا معنایی نداشتن و تعدادی که با تغییراتی بسیار جزئی در عالم واقع به فاصله ی اندک زمانی ( مثلا یک یا دو روز بعد ) به حقیقت پیوسته ، میدیدمشون . نمی فهمیدم کدوم خواب میخواد واقع بشه و تا چند روز دیگه در دنیای ِ پیرامون باهاش باید دست و پنجه نرم کنم یا کدوم یکی فقط از یه سری ساختارهای بی اساس تشکیل شده ؟!
    با اینکه تفاوت ِ بین ِ خواب ِ صادقه و خوابهای بی اساس برام مقدور نبود تا اینکه در دنیای بیرون برام اتفاق میافتادن ، اغلب ِ حادثه هایی که میخواست برام اتفاق بیفته ، من رو به اخبار ِ ناگوارشون در خوابهام ، زودتر از موقع مطلع میکردن و این وضع برام واقعا نابهنجار شده بود . بعد از یه چند مدتی دیگه از خواب و خوابیدن و خواب دیدن وحشت داشتم . تنها راهی که به ذهنم اومد این بود که این خوابها از جایی ماورای ِ دنیای واقعی ِ پیرامونم داره میاد پس باید از همون راه برای رفعشون اقدام کنم تا زندگیم انقدر با افکار ِ ناراحت کننده درهم و برهم نشه . و به صورتی مصمم دست به دعا برداشتم تا دریچه ی این اطلاعات بر روی دنیای ِ زمینی ِ من بسته بشه . نمیدونم اگه شناخت ِ الان رو بر روی دنیای خواب و یا کنترلش داشتم باز هم حاضر بودم اونها رو یاد بگیرم یا نه ولی در اون مقطع که من بودم این رو مطمئنم که چنان به ستوه اومده بودم که هیچ مرهمی مانند ِ قطع ِ اون خوابها برام کارساز نبود . شاید به یک ماه هم نرسید که تمامی خوابهای صادقه از من رخت بربست و من بعد از مدتی دوباره به خوابیدن و استراحت کردن مانند یک فرد ِ عادی نگاه میکردم . با اون تجربه هایی که پیدا کرده بودم سالها طول کشید تا دوباره عادت کنم به اینکه بر روی ِ خوابهام دقت ِ بیشتری داشته باشم و از ترس بر روی تمرکز در خوابها بکاهم و این حالت رو مهار کنم .

    در پناه حق
    جویا

    پاسخ: ممنون از همراهیت جویای عزیز

  69. سلام و عرض تشکر شهاب عزیز
    من بخاطر وزوز گوشام از سکوت زیاد دل خوشی ندارم راستش وقتی جایی باشم که ساکت باشه و هوشیار باشم وزوز گوشام کم کم زیاد میشه و ناراحتم میکنه واسه همین اکثروقتا که تنهام باگوشیم آهنگ گوش میدم
    امیدوارم بتونم تمریناتی که گفتین رو انجام بدم
    حق یارتون

    پاسخ: مهلای عزیز ، شما میتونی به جای سکوت ، در گوش آهنگ هایی از قبیل صدای طبیعت ، بلبل ها ، صدای دریا ، صدای تک نوازی ویلون یا پیانو رو گوش بدی و به پشت پرده چشم نگاه کنی ، این تمرین برای شما مفید تره ، باعث دیدن نور الهی میشه و باز شدن چشم سوم و باز شدن دید شما در مسائل معنوی .

  70. سکوت در برگیرنده بسیاری از رموز است .شیرینترین صداها صدای سکوت است سکوت آواز روح میباشد .اگر صداهای دنیای خارج را به سکوت روح ترجیه دهیم بازی را باخته ایم .صدای سکوت وآواز روح را را میتوان به کرات شنید بعضی ها هنگام عبادت ,عده ای هنگام تفکر ,وعده ای در موارد دیگر , وقتی انسان به تعالی روح میرسد صداهای بیرونی را میتواند به راحتی خاموش کند .اختلالات را میتواند ارام سازد حتی اگر در میان انها باشد.. انوقت هست که زندگی به صورت یک مراقبه در میاید ومراقبه یگانه راهیست که ما را به زیبایی .جذابیت واگاهی درون رهنمون میسازد ,سکوت پیش از اغاز افرینش به وجود امده .دراسمانها وفضا پراکنده گشته بی هیچ حرف و سخن واوازه ای .ساکت بودن همه چیز است و سکوت به معنای حرف نزدن نیست به معنی نبودن دغدغه هست .هنگامی که ذهن در ارامش قرار میگیرد به لایتناهی میپیوندد و برای دست یافتن به لایتناهی درون باید دنیای بیرون را متوقف کرده و خاموش ساخت ..هر جا عطشی هست راه نیز همانجاست ..نیایش یک حس هست و پرستش وستایش یک عملکرد .نیایش تسلیم شدن به خویش است بدون هیچ کلام وتقاضایی و این حس درون همراه با عشق در وجود همگان میتواند باشد . اما بخش دیگرفراتر از زمان هست وفقط در اختیار کسانی قرار میگیرد که به کاووش در درون بپردازند وچیزی که تجربه میشود فراتر از نیروی جاذبه هست .. این عبادت حالتی از بودن هست .ما فقط وجود داریم در این سکوت وسکون عمیق ودلپذیر . و انگاه هست از خدا اگاه گشته وکل هستی از الوهیت اکنده میگردد.واین تنها ما نیستیم که تجربه گر هستیم بلکه کسانی که نزدیک میایند و به روی ما باز هستند نیز چیزی عجیب, راز آلود و معجزه گون را احساس خواهند نمود نسیمی به انها خواهد وزید که این همان رایحه دلنشین عبادت است که از سکوت و سکون نشات گرفته است

    پاسخ: عمیق و پر معنا بود ستایش عزیز ، باید دو سه بار این متن رو اون هم جمله ب جمله خوند ، تشکر

  71. سلام اقا شهاب من وبلاگتون رو بیشترشو خوندم خیلی جالب بود و خیلی هم آموزنده
    یه سوال دارم
    من که الان به این سن رسیدم دیگه به حقیقت رسیدم که من رویای صادقه زیاد میبینم و خیلی از اتفاقات رو چه در فاصله زمانی یک ساعت بعد از خواب تا اتفاقی مال سالها بعد رو در خواب دیدم

    مشکل من اینجاست که آیا راهی هست که از اتفاقی که تو خواب میبینم برام میوفته اثرشو برگردونم

    گاها شده من یه خواب دنباله دار دیدم که تک تک اتفاقاش به ترتیب افتاده اما مثلا نتیجه اخر نیوفتاده البته خوب ممکنه هنوز در طول زمان بیوفته اما من بعید میدونم به هر حال میدونم که حتی رویا های صادقه من هم ممکنه نتیجه قطعی نباشه و با بعضی از کارها ممکنه نتایج عوض بشه اما اینا دست من نیست
    انگاری
    میدونید یکم سخته اینکه میدونی قراره چه اتفاقی بیوفته اما نمی تونی جلوشو بگیری پس دلیل این زودتر دونستن ها چه ارزشی داره تازه ادم هیچ وقت نمی تونه به خواب هاش خیلی اعتماد کنه و زندگیشو بر اساس یه سری خواب بنا کنه
    ممنونم از راهنماییت

    پاسخ: سلام بیتای عزیز ، کاملا متوجه هستم که چی میخوای بگی ،
    شما خواب های صادقه زیادی رو میبینی ، خیلی هم عالیه ، شما قرار نیست زندگیت رو بر اساس خوابها بنا کنی ، بلکه خواب ها بر گشتی از زندگی روزانه ما هستند که قسمت هایش در رویا دیده میشه و قسمت هایی پیام هایی رو به همراه داره ،
    اگر شما خواب میبینی که فردا فلان اتفاق میفته ، علت هایی داره از قبیل : اعمالی یا افکاری مثبت یا منفی باعث شده که فلان اتفاق بیفته واست ، زمانی که اون اتفاق میفته : یعنی خرد کائنات باعث میشه تا در فلان روز و فلان ساعت اتفاق لازم به انجام برسه،این یعنی ارزش بالای یک انسان ،یعنی ارزش بالای اون اتفاق،یعنی اینکه هیچ چیز بی حساب کتاب نیست و ….
    ما در رویا ها بعد از مدتی به این قدرت میرسیم که آینده ای که در انتظارمون هست رو تغییر بدیم ، شما در خواب میبینی که میخوای تصادف کنی اما در همون رویا ، اتفاقی که میخواد به انجام برسه رو به یک اتفاق خوب تغییر میدی ، و در آینده شاهد این هستی که همون اتفاق خوب واست اتفاق میفته.شما اتفاقات رو در رویا میبینی اما هنوز قادر به تغییر یا تشخیص علت اون ها نیستی . این موارد رو ما در آینده در وبلاگ در موردش صحبت خواهیم کرد .
    میتونم در ایمیل هم براتون کامل شرح بدم.

  72. سکوت دروازه ای ست رو به سمت بی نهایت
    به نظر میرسه تمامی پیامبران و اولیائ الله همه از دروازه سکوت به خداوند ملحق شدن ابراهیم نبی تا نوجوانی در یک غار تنها زندگی میکرد ، پیامبر اسلام هم از جوانی به کوه میرفت و باهدف کسب دانش درون مدتی رو به عبادت مشغول میشد و به همین نسبت دیگران هم همینطور اساسا”معنا و مفهوم چله نشینی در دین ما هم ورود به دنیای سکوت و آرامش درونه که شما با توضیحات بسیار کاملتون و دوستان دیگه هم با نظرات بسیار زیبا و راه گشاشون اون رو تکمیل کردن.
    برای همه دوستانی که باعث میشن از تجربیات ارزشمندشون استفاده کنیم آرزوی خیر و برکت میکنم

    پاسخ: خیلی ممنون آیلین عزیز ،
    همچنین با آرزوی موفقیت و خیر و برکت برای شما و خانواده شما .

  73. من سکوت خویش را گم کرده ام

    لاجرم در این هیاهو گم شدم

    من که خود افسانه میپرداختم

    عاقبت افسانه مردم شدم

    ای سکوت ای مادر فریادها

    ساز جانم،از تو پر اوازه بود

    گر سکوت خویش را میداشتم

    زندگی پر بود از فریاد من…!!

    پاسخ: سپاس از هیام عزیز . یه سر میام پیشت

  74. سلام شهاب عزیز.خوبی!
    بعد مدت ها نصیب شد یه دیداری از وبت کنم.
    سکوت بحث خوبی بود که اشاره کردی.البته همرا با غلبه به نفسانیات جسمانی شهوانی که خودت هم تو متن اشاره کردی.
    مولانا هم اشعار زیادی تو این موارد داره
    چو آب و گل به آب و گل سپردی#
    قماش روح بر گردون کشیدی#
    ز گردش‌های جسمانی بجستی#
    به گردش‌های روحانی رسیدی#
    بجستی ز اشکم مادر که دنیاست#
    سوی بابای عقلانی دویدی#

    مولانا در مورد سکوت و قدرت اون اشعار خیلی زیادی داره طوری که اون روز کتابی برگزیده اشعار فقط در مورد سکوت بود دیدم که اسمشو “کلام خاموش”گذاشت بودن.
    سکوت سخته.سکوت ذهنی سخت تر… ولی با گذشت چندروز قابل دسترس
    —–
    سکوت یکی از دریچه ها برای ورود به عالم معنا هست و یک بیت دیگه از مولانا اینو توضیح مده:
    ####گوش آنکس نوشد اسرار جلال#
    ####کو چو سوسن صدزبان افتاد و لال#
    کسی میتونه از عالم معنی یا ملکوت یا هرچی که میگن چیزهایی بشنوه و یادبگیره که مثل گل سوسن هستند که علیر غم داشتن صدها گلبرگ و زبان گویا در عین حال خاموشی و سکوت را برگزینند.
    یاحق

    پاسخ: سلام یاشار عزیزم ، خوبی عزیز ؟
    خیلی خیلی خوش اومدی ، اتفاقا از سعید جویای احوالت بودم ،
    ممنون از اشعار زیبایی که واسمون نوشتی و همچنین ممنون از نظرت . یاشا

  75. ستایش عزیز با گفتن این تجربیاتت من رو یاد یک مورد مشابه انداختی …
    ابتدا اینکه تجربیاتی که شما شاهدش بودی ساخته و پرداخته ذهن نبوده و اگر روشن بینی شما در این مراتب بیشتر میشد حتما واضح تر این رویداد ها رو میدید و به علت دیدن این مشاهدات هم پی میبردید ، که در مورد اومدن یک بچه این صادق بوده … پس توهمی در کار نیست ،
    من تجربه ای از خودم رو برای دوستان بیان میکنم ، امید وارم که حمل بر خود ستایی نشه،
    در مغازه ای که کار میکنم چیزی حدود صد میلیون سرمایه در اختیار منه و صابکار من هم بر حسب شناختش هیچ ضمانتی از من دریافت نکرده،اما حساب کتاب های دریافت و پرداخت رو با هم چک میکنیم. قرار بود که صابکارم بیاد تا حساب کتاب ها رو انجام بدیم،،، شبی یکی از دوستان نزدیکم،همون همکلاسی که در پست بیماری ها ازش شنیدید،خواب دید که در مغازه من حضور داره،من هستم و صابکارمم هست و بالای سر من دو زن با چادر و دو مرد ایستادن و دارن بر حساب و کتاب ما نظارت میکنند، همکلاسیم خودش حساب ها رو بررسی میکنه و تحویل صابکارم میده و بهش میگه دیدی حساب ها همشون درست بود؟ اون دو زن و دو مرد تنها نظاره گر بودند …من تا به اینجا در این مکان که مشغول به فعالیت هستم، در آمد متوسطی دارم و راضی ام،،،در صورتی که میتونستم با کمی به اصطلاح زرنگی در آمد خودم رو دو برابر کنم بدون اینکه حتی صابکارم بویی ببره از ماجرا… خلاصه اینکه اصلا طمع نکردم و طوری برخورد کردم خداپسند باشه… تقریبا ده روز پیش بود که تا ساعت دو یا سه نمیشه شب بیدار بودم بعد که خوابیدم کم کم صداهایی به گوش رسید،،، همهمه هایی به گوش رسید،،، آگاهی های بیشتری به من رسید،،، بالا سر خودم رو نگاه کردم دیدم دو زن و دو مرد در حال نظاره من هستند، با لباس هایی به رنگ آبی ارغوانی،البته لباسی به تن نداشتند اما رنگ بدنشون به این شکل بود،اونجا سریع این به ذهنم رسید که این همون دو زن و دو مردی هستند که مواظب اعمال من بودند …در اون شب من برای جدا شدن از کالبد جسمانی ام دچار مشکلاتی فراوانی بودم،نفسانیاتی که به خوبی مهار نشده بود،،،افکار،،، همه و همه دست در دست هم داده بود و من مانند کسی شده بودم که بین دو دیوار گیر کرده و نمیتونه از جسمش جدا بشه … بعد از جدا شدن از جسم هم توان لازم رو نداشتم… این که شما گفتید یک زن و مرد بالا سرم من بودند یاد تجربه خودم از دیدن اون ها افتادم که لازم دیدم واستون بگم …
    این تجربیات پیام هایی رو به همراه داره ، ما با انجام تمرینات سکوت و البته در کنارش ، این رو از یاد نبرید ، در کنارش کسب آگاهی و اعمال خدا گونه و با افکار درست به راحتی میتونیم به سمت خداوند پیش بریم،
    انسان چون در آگاهی معنوی به سر نبرده و تجربیات ماورایی و معنوی کمی رو تجربه کرده حال که کمی به این تجربیات میرسه میترسه و به خودش میگه اینا چیه من میبینم ؟ نکنه خطرناک باشه؟ نکنه دیوونه یا تسخیر شم ؟ این از عدم آشنایی با تجربیات معنوی و ترس موجود هست، که البته نمیتونیم این رو محکوم کنیم، اما کمی جرات و کمی جسارت هم در راه نیازه.

  76. با سلام …اقا شهاب گرامی ممنون از جواب کاملی که برای سوالم دادین راستش من خودم از این اصوات و صدا ها تو عالم خواب وبیداری زیاد شنیدم مثل شنیدن اهنگ . شنیدن یک قطعه شعر .شنیدن نامم . شنیدن همهمه .ولی یه اتفاق جالب و خند ه داری که خیلی سالها قبل برام پیش اومد این بود که نصف شب کاملا تو حالت خواب وبیداری بودم چشمام هم بسته بود احساس کردم دو نفر بالا سرم هستند ودارند راجع به من حرف میزنند حتی حرفاشون حالت شوخی ومزاح هم داشت بعد یکشون با (صدای زنانه ) درست مثل اینکه در گوشم زمزمه کرده باشد گفت چرا شما همینجور بیکار نشستید هیچ کاری نمیکنید پاشید زمین رو بکنید ببینید چه گنج هایی در دل زمین پنهانه.بعد صورتم را بوسید ومن کاملا احساس کردم وقسم میخورم این اتفاق برام خیلی اشکار رخ داد ومن در حالت نیمه هوشیاری بودم جالب اینه که من که خیلی تو این موارد ترسو هستم کوچکترین ترسی احساس نکردم .مورد دوم شنیدن یک اهنگ بسیار زیبای اذری بود که توش خبر از امدن یک کودک به زندگیمان میداد مثل اینکه یک صدای زنانه ای با اواز ی بسیار زیبا میخواند من به زودی به زندگیتون قدم میزارم منتظرم باشید. صدا هم خیلی حالت طنین انداز داشت .درست لحظه ای که تو حالت خواب وبیدار چشمامو باز کردم اواز قطع شد ( این حالات برام عادی بود ) ومن کاملا به دلم الهام شد این اتفاق خواهد افتاد و واقعا اون اتفاق رخ داد ولی برخی مواقع به خودم میگفتم شاید اینا حالتهایی از توهم و خیالاته که واسم پیش میاد .. اما متاسفانه دیگه دو سه سالی میشه هیچ صدایی نمیشنوم احتمالا درونم پر از غوغا وهیاهو شده شاید هم چون اینا رو تعریف میکردم واسه دورو بریام باعث بسته شدن چشم سوم و از بین رفتن این حالات گردیده

    پاسخ: سلام ستایش عزیز ، جواب من در نظر بعدی

  77. با سلامی دوباره به دوستان
    بعضی از افراد ممکنه مسلمان نباشن و نیاز به داشتن ِ سپرهای محافظ رو در طول روز یا در مواقع ِ ارتباط ِ باطنی بخوان به گونه ی دیگه ای تجربه کنن . برای این افراد و کسانی که با انرژی های نورانی ریکی میخوان برای دیگران یا خودشون دریافتها و ارسالهایی داشته باشن یک سپر محافظ رو در زیز توضیح میدم . شرح و بسط ِ این سپر میتونه کمی پیچیده تر هم باشه ولی به طرز ِ خیلی ساده و روان اینه که :
    چشمهاتون رو ببندید و نور سفید ِ محافظ و پاک ِ خداوند رو برای حفاظت از تمامی نیروها و منابع ِناخواسته به سمت ِ خود دعوت کنید . در تصورتون یک گوی سفید ِ بزرگ رو که در اون مه یا ابر ِ سفید ِ شفاف و زیبایی هست تصور کنید ، این گوی رو به سمت ِ خودتون در حال ِ غلت خوردن ببینید تا شما رو بیاد و در بر بگیره . شما هم اکنون در دایره ی محافظت ِ این گوی که از انرژی های نورانی خداوند بهره منده متبرک میشید و در حیطه ی محافظت ِ اون قرار میگیرید . چند ثانیه یا دقیقه ، بسته به حس ِ خودتون ، صبر کنید تا مطمئن بشید ارامش پیدا کردید . میتونید دایره ی شمول ِ این گوی رو به خونه و محل ِ زندگی و حتی شهر و … گسترش بدین تا اینکه هر کسی رو که دوست دارید در پرتوی حفاظت ِ این نور ِ محافظت کننده باشه ،قرار بگیره . برای شروع هر کاری میتونید از حفاظت ِ انوار ِ روشنی بخش و پاک الهی به همین سادگی استفاده ببرید و ایمان داشته باشید که در پناه ِ این انوار ، سایه ی حق بر سرتان سایه گستر شده . از خداوند و رحمت ِ او و کسانی که این حفاظها را به نیکی به ما شناسوندن تشکر کنید و چشمهاتون رو باز کنید و آماده ی شروع کارتون بشین .
    خیر پیش
    جویا

    پاسخ:
    ممنون جویای عزیز

  78. پاسخ ستایش عزیز .
    سلام ستایش ، ممنونم ، سوال خوبی پرسیدی ، مثالی هست که میگه هر چیز رو سخت بگیری سخت میشه،اینکه فردی بدون انجام این اصول ها سکوت کنه به طور حتم به جواب میرسه،اما برای کیفیت بیشتر انجام یک سری کارهایی لازمه، به عنوان مثال صاف بودن کمر باعث میشه انرژی ها راحت در مسیر چاکراها تردد کنند ، چسبوندن انگشت ها .باعث میشه انرژی راحت تر در بدن جریان پیدا کنه ، میشه گفت یک حلقه رو در بدن ایجاد میکنه،اگر دست ها رو به بالا بیاریم و کف دست رو به آسمان باشه دریافت انرژِی بهتر میشه،البته تمام این ها به نوع تصور و قوه ی خیال شما هم مرتبطه .
    در مورد صداهایی که شنیده میشه هم این با انجام تمرینات سکوت اتفاق میفته ، صبح ها که از خواب بیدار میشید و هنوز به خوبی بیدار نشدید صداهایی که به گوش میرسه ، که تا به این صداها با دقت گوش میدید قطع میشن، شنیدن این صداها بد نیست،
    بلکه همون طور که گفتم بعد از مدتی این صداها واضح تر و شفاف تر میشن،
    این صداها از دور دست ها شنیده میشن،شاید همهمه ی اقوام ما باشند،شاید صدای کسی باشه که داشته غیبت مارو میکرده ،یا شاید صداهای معلق در هوا باشند، شاید هم، این صدا ها در ذهن شنیده میشن نه در گوش،و امکان داره فرد از شنیدن اونها بترسه،برای همین ما میگیم که از سپر محافظ استفاده کنین تا مشکلی پیش نیاد.
    چند تا از تجربه ی خودم رو بخوام براتون بگم ، صبح بود و کمی بیشتر خوابیده بودم، داشت ساعت کاریم سپری میشد، فقط من بودم و من ، کسی خونه نبود،برای سه بار صدایی رو شنیدم، شهاب،شهاب،شهاب، بعد از شنیدن این صوت چشمام رو باز کردم دیدم هیچ کسی نیست،ساعت رو نگاه کردم دیدم دیر شده و بلند شدم، همینطور صدای همهمه هم به گوش میرسه، و همچنین در روزی من نگران بودم که صابکارم اون روز به مغازه میاد یا نه … چون میخواستم جایی برم و اگر میومد نمیشد که برم ، اون روز صبح که در خواب و بیداری بودم صدایی به گوش رسید … آقای س امروز میاد …
    من این صدا رو شنیدم،پیام رو دریافت کردم، و منتظر شدم ببینم چه اتفاقی میفته، با صابکارمم تماس نگرفتم ، صابکارم سه ماه بود که نیومده بود ، اون روز با من تماس گرفت که من دارم میام تو راهم ، برای خودم هم جالب بود . دوستان هم اگر تجربه ای دارن بیان کنن

  79. سلام
    سکوت مقدس از راه می رسه ♥
    لحظات مقدس زندگی ، همیشه احترام آدم رو برمی انگیزه و سکوت همه جا رو فرا می گیره
    شهاب عزیز من دوست دارم این لحظات رو از خداوند هدیه بگیرم . همانطور که بارها هدیه گرفتم و برام بسیار عزیز هست ، خودم سراغش نمی رم ♥
    و اما درباره سپر محافظ ، برای از بین بردن دل نگرانی ، خیلی خوبه . پیشنهاد می دم رنگش رو سبز ببینید و با هاله باریکی از صورتی در اطرافش . این رنگی که می گم مربوط به چاکرای قلب هست و سپر محافظی از مهر می سازید ♥
    شاد باشید ♥

    پاسخ: سلام ویدای عزیز ،
    وصف زیبایی بود ، اینکه ما به سراغ نریم و سکوت خودش رو به ما هدیه بده …
    حالا من که در شمال هستم ، این سکوت رو بیشتر در اختیار دارم ، روزهایی میشه دور و ور خونه ما صدای هیچ چیزی نمیاد الی صدای باد و آواز خونی پرندگان …
    اما دوستانی که در شهر های شلوغ مانند تهران هستند ، این سکوت رو کمتر دارند ، در مورد سپر محافظ هم ممنون از توضیحاتت ، شاد و سرزنده باشی …

  80. . با سلام …. اولا بینهایت تشکر میکنم از پست بسیار زیباتون واز این که در زندگی فیزیکی ما رو با این مباحث سودمند اشنا ساخته و اسباب نزدیکی به نور الهی و انرژی های بیکران هستی ودر نهایت وصول به عشق باشکوه ربانی فراهم میسازید .اقا شهاب من یک سوالی داشتم .ما معمولا در طول روز مواقعی پیش میاد که فقط سکوت میکنیم یا در طول شب شاید چند ساعتی خوابمان نگرفته باشد و در این مدت هم در حال سکوت هستیم ایا همین حالتهای سکوت هم تاثیر گذار هست برای دریافت این انرژی ها والهامات یا اینکه نه مستلزم همین شرایط و اعمال خاصی هست که اشاره فرمودید مثلا تماس انگشت شصت و انگشت وسطی چه دلیلی میتواند داشته باشد میشه در این مورد توضیح بدید ؟در مود اصوات و شنیدن صداها به خصوص مواقع صبح در زمان بین حالت خواب وبیداری باید بگم من قبلنا زیاد دچار این حالت میشدم مثلا اهنگی یا ترانه ای زیبا میشنیدم یا یک صدایی میشنیدم که باهام حرف میزد ولی مطمئن بودم صدای معمولی نیست احساس میکردم انرا در داخل مغزم میشنوم نه در گوشم . ولی درست لحظه ای که کاملا هوشیار شده چشمانم را باز میکردم یکدفعه قطع میشد ..همیشه راجع به این اصوات کنجکاو بودم سوالم اینه که ایا اینا میتونند سرچشمه ماورایی داشته باشند ؟ …..با تشکر از شما

    پاسخ: پاسخ شما در نظر بعدی

  81. دوستان عزیز ، میدونم همه ی عزیزانی که در این وب مشغول مطالعه مطالب هستند ، همه ی اونها به میاحث متافیزیک و انرژِی و سکوت و این جور مباحث اعتقادی ندارند ، و بر این باور هستند این ها یه سری چیزای توهمی یا بی ارزش یا انحرافی در مسیر معنوی هست ، چه از این بهتر فکر کنید یا چه از این بد تر فکر کنید ، در هر صورت طرز فکر شما برای ما قابل احترامه و ما بحثی توش نداریم ، چون خود من هم تا یک سال پیش حتی حاضر نبودم در مورد متافیزیک فکر کنم چه برسه …
    اما مبحث سکوت ، یک مبحث متافیزیکی نیست… با اون مرتبط هست اما این مطلب از کتاب ها برداشت نشده… تمرینات تنفسی که بیان شده،تمریناتی که گفته شده،صحبت هایی که شده اکثرا از آموزه های اساتید رویا در عالم رویا بوده…
    سکوت اختیار کردن در طول روز یک تمرین معنوی هست و بی نهایت برای هر سالک مفید …
    در مورد ایجاد سپر محافظ ، یکی از ساده ترین راه ها اینه :
    ابتدا بعد از راز و نیاز با خدا و انجام شکر گذاری،از خداوند طلب نور و عشق الهی رو کنین و بخواین و از خداوند و فرشتگان بخواین که خودشون این تمرین رو مدیریت کنن،سپس با خوندن سوره حمد یا توحید یا یاسین یا ایت الکرسی یا حتی بسم الله ارحمن الرحیم،تصور کنید با این آیات و انرژِی اون ها یک سپر محافظ در اطراف خودتون مانند یک پوسته تخم مرغ ایجاد میکنین، به همین سادگی ، سپس تمرینات رو شروع کنید ، این کار باعث میشه که هیچ گونه اسیبی به شما نرسه .
    میگم شاید باور این سپر سخت باشه،شاید فکر کنید توهمه،اما تاثیر اون بارها و بارها ثابت شده… امید وارم که به این نکات دقت کنین . هر گونه سوالی هم داشتید بپرسید .

  82. با سلام
    همونطور که شهاب عزیز گفت ، برای شروع هر کاری که جنبه ی ماورایی داره باید اول راهمون رو به خوبی با نیت ِ خیر و رسیدن به نور و عشق ِ الهی مشخص کنیم . این به این معنی ایست که وقتی میخواییم مدیتیشن یا مراقبه کنیم ؛ برای خودمون یا دیگری دریافت یا ارسال ِ نور و انرژی انجام بدیم ، در ابتدا باید با تمام ِ وجود ، خواهان ِ گرفتن ، دریافت یا ارسال ِ نور و عشق ِ الهی باشیم و بعد خودمون رو و دیگرانی رو که با اونها در ارتباطیم ، بنا به هر اعتقادی که داریم ( یکی با خوندن ِ سوره ی یاسین ، یکی با سپردن ِ خودش به دست ِ فرشتگانش و اساتید باطنی یی شبیه ربازارتارز ، یکی با سپرهای محافظ نور سفید یا پروتکشن فلیم و … ) بسته به نوع ِ کاری که داریم انجام میدیم ، از تمامی نیروهای ناخواسته مصون و محفوظ کنیم و از همون ابتدای دریافتها فقط مواردی رو که ما رو به سمت نور میبرن درخواست کنیم . به فرض اگر کسی به گرفتن ِ سپر آشنا نبود و در رویاها کسی از او خواست که از دیگری بره و انتقام بگیره ، این در عالم واقع هم غیر عادیست و مشخصه که از دنیای نور به شما چنین چیزی دیکته نشده ، بنابراین بر دریافتهاتون باید تامل کنید و حتی در رویا هم گوش به زنگ باشید که دارید چی رو دریافت میکنید و با کسی در سرزمینهای رویا ، عهد و پیمانی بی اساس نبندید .
    بعید به نظر میرسه کسی قبل از شروع مدیتیشن از خداوند و دنیای نور و عشق ِ الهی درخواست ِ شهود کنه و برای خودش سپرهای مناسب ترتیب بده ولی از منابع ِ منفی دریافتهای غیر معمول داشته باشه . به هر حال همونطور که دنیای مادی نیز پر از دامها و تله های وسوسه انگیزه و برای شروع ِ هر کاری باید با نام و یاد خدا دست به کار شد ، دنیای خواب نیز دارای مراتب ِ خاص ِ خودشه و باید همیشه با درخواست ِ خوبیها و دریافت ِ نور و عشق ِ خالص ِ الهی و سپرهای مخصوص به اون قدم گذاشت .
    در پناه حق
    جویا

    پاسخ: ممنون از جویای عزیز ، من در نظر بعدی ایجاد سپر محافظ رو برای دوستان شرح میدم .

  83. سلام
    من برام سوال پیش اومد که فرد از کجا میدونه این کار براش مناسب نیستو براش ضرر داره ؟
    ببخشید من هردقه میام سوال میپرسم .شرمنده

    پاسخ: خواهش میکنم ترانه خانم ، هر چقد دوست داری سوال بپرس ، لامشکل .
    به عنوان مثال فرد اگر بعد از انجام تمرینات احساس سردرد خفیف یا شدید در طول روز بهش دست بده ، یا اینکه در حین تمرکز کردن و تمرین ، فکر کنه که داره تپش قلبش شدید میشه ، یا اینکه احساس کنه در طول روز دچار بی حالی شده ، باید فعلا از انجام این تمرینات دست بکشه .

  84. دوستان عزیز ، ممنون میشم اگر به نکاتی که اینجا عرض میکنم توجه داشته باشید ،
    در مشاهده نور شنیدن صوت ها هیچ گونه تلاشی انجام ندین ، بلکه یک ناظر باشید و تنها نظاره گر باشید .
    قبل از تمرینات خودتون حتما شکر گذاری و طلب خیر رو داشته باشید ،
    همینطور امکان داره این تمرینات به بعضی ها ارامش رو اعطا کنه و یکی رو به عرش برسونه ،
    اما امکان داره برای شخصی هم بلا استفاده باشه ، تشخیص این با شماست ، اگر دیدین به شما کمکی نمیکنه و داره به شما ضربه میزنه تمرینات سکوت رو قطع کنید تا زمان مناسب اون فرا برسه ، این تمرینات برای من و دیگر دوستانم خیلی مفید بوده . امید وارم برای شما هم مفید واقع بشه .

  85. سلام اقا شهاب پست خیلی خوبی بود
    راستش من وقتی بچه تر بودم به نور پشت پلکم نگاه میکردم برام مثل بازی بود .
    باید تجربه خوبی باشه ممنون از راهنمایتون

    پاسخ: سلام به شما ، ممنون ، امید وارم این پست مفید واقع بشه ،
    البته برای دیدن نور سفید به هیچ عنوان نباید عجله کرد ، نباید چشم ها رو خسته کرد ، بلکه تنها باید مانند یک ناظر بود ، در روز های اول هم یک به یک تمرکز کنید ، ابتدا تنها روی درون ، سپس روی شنوایی ، و سپس بر روی روشنایی تمرکز کنید .

  86. سلام
    مرسی پست زیباییه با کلی ارامش
    وقتی سکوت باشه ارامشم همراش میاد برای مدتی این تمرینارو انجام میدادم و توی اون مدت ذهنم به یه ارامشی رسیده بود و مهمتر از همه تو عالم خواب باعث واضح و بهتر شدن خوابام شده بود و به علتی دیگه نتونستم تمرینارو انجام بدم با خوندن پستت دوست دارم دوباره شروع کنم پس پیش به سوی تلاشی مجدد و نتیجه بهتر
    موفق باشید

    پاسخ: نرگس عزیز ، شما قبل از انجام تمرینات یک هاله سپر محافظ با یکی از سوره های قرآن برای خودت ایجاد کن ،
    در دیدن نور و شنیدن صوت به هیچ عنوان عجله نکنید ، تنها فقط ناظر باشید .
    ممنون ، موفق باشی

  87. سلام شهاب عزیز

    مثل همیشه فوق العاده بود.ممنونم به خاطر نوشته ی زیبات.من هیچی از سکوت نمیدونستم تا روزی که بهم گفته شد و آروم آروم شروع کردم به تمرکز کردن روی سکوت.بعد از چند روز تو یکی از شهرستان ها، پیش یه استادی رفتم و موضوع رو گفتم.اونم خندید و سکوت کرد.حدود ۱۵ دقیقه هر دو سکوت کرده بودیم و به هم نگاه میکردیم.برای اولین بار بود که دیدم سکوت چقدر میتونه عمیق باشه.هزاران چیز بین من و استاد رد و بدل شد،بدون این که کلمه ای حرف بزنیم.

    پیروز و موفق باشی

    پاسخ: سلام سینا عزیز ، به موقع اومدی برادر ، ممنون از نظرت ، توام از تجربیاتت واسه ما بگو ، من که نباید از تو بگم ، تو باید از خودت بگی ، دانشت رو در اخیتار ما هم بذار …

  88. سلام
    شما وب قشنگی دارید به منم سر بزنید خوشحالم میکنید.

    پاسخ:
    ممنون سجاد عزیز

دیدگاه خود را بیان کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

قبل از ارسال دیدگاه معادله زیر را پاسخ دهید. *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.