صفحه اصلی ذهن و مباحث مربوطه شناخت ذهن،حس حضور آگاهی
شناخت ذهن،حس حضور آگاهی

شناخت ذهن،حس حضور آگاهی

0
93

شناخت ذهن ، حس حضور آگاهی

در پست قبل ، به این موضوع پرداختیم که ما انسان ها چیزی یکپارچه نیستیم ، آنچیزی نیستیم که می اندیشیم ، بلکه امیالی مانند ذهن ، نیز در زندگی روز مره ی ما نقش دارند . پست قبلی تنها به بازی های ذهن پرداخت ، حال امروز میخوایم ببینیم چطور میشه ذهن رو کنار زد و چطور میشه با این حریف دیرینه به صلح پرداخت . مبحث امروز رو به خوبی مطالعه کنید . چون در بخش دوم ، میخوایم راه های رهایی از ذهن رو به شما عزیزان سرزمین های دور آموزش بدیم .

شناخت ذهن

پیشگفتار :

همان طور که در بخش اول برای شما عزیزان گفته شد ، ما ذهن خود نیستیم .

این به این معنی نیست که ما دو شخصیتی هستیم ، بلکه به این معنی هست ذهن ما ، بخشی از نفسانیات ما هست . خلاصه ی مطلب اینکه : ذهن ما از من حقیقی ما جداست .

تا زمانی که ما این نکته بسیار مهم رو نپذیریم و درک نکنیم ، دچار اشتباهات بسیار بزرگی در زندگی خود خواهیم شد .

ذهن چیست : ذهن همان افکار بیهوده و منفی من و شماست ، ذهن همان چیزی هست که از نفسانیات سرچشمه میگیره ، دیگران رو مورد قضاوت قرار میده ، شما رو مورد سرزنش ، انسان رو دچار غرور و خودبینی کاذب و یا نا امیدی میکنه ، به انسان غم و اندوه رو آموزش میده و در نهایت افکار رو به گذشته و آینده میبره تا انسان رو درگیر زندگی کنه .

من حقیقی چیست : من حقیقی چیزی فراتر از ذهن شماست ، همان چیزی هست که از آگاهی ناب الهی سرچشمه گرفته ، کسی رو قضاوت نمیکنه ، خودش رو سرزنش نمیکنه ، بلکه راه درست رو پیدا میکنه ، به جای غرور و خود بینی عشق و جهان بینی رو به شما عرضه میکنه ، به جای نا امیدی به شما امید رو هدیه میده ، به جای حسرت گذشته و منتظر آینده بودن ، زندگی کردن در لحظه ی حال و آزادی و شادی رو به من و شما هدیه میده .

اگر باورش برای شما سخته ، باید گفت که زندگی با من حقیقی رو به خوبی تجربه نکردید .

اما جای نگرانی نیست ، حال ، تمریناتی رو به شما آموزش میدیم که کم کم ، من حقیقی رو به جای ذهن خود جایگزین کنید . این یک بحث روانشناسی نیست ، بلکه یک مبحث کاملا معنوی و بسیار مهم و پیش نیاز برای رسیدن به درجات رفیع انسانیت و همچنین روشن بینی معنوی هست .

در طول روز ، ذهن ما ، افکار بسیاری رو ، به فکر ما تزریق میکنه ، مخصوصا هنگامی که میخوایم به خواب بریم ، و یا هنگامی که در بستر هستیم و میخوایم از خواب بیدار بشیم اما تعلل میکنیم . و یا مواقعی که در حال پیاده روی هستیم ، جسم در حال راه رفتن هست ، چشم در حال دیدن خیابان ، اما ذهن غرق در افکار گذشته و آینده هست ، یا به کارهایی که کرده داره فکر میکنه و یا به کارهایی که میخواد بکنه فکر میکنه.

این افکار بیهوده یک چیز رو از ما میگیره ، آن هم بودن در لحظه ی حال هست .

اما بودن در لحظه ی حال ، چه فایده ای داره ؟ بودن در لحظه ی حال ، به من حقیقی این اجازه رو میده که خودش رو در افکار و اندیشه های ما نمایان کنه . پس حال به یک نکته ی بسیار مهم میرسیم .

ما نمیخواهیم افکار رو از شما بگیریم ، ما نمیخواهیم شما و موجودیت شما رو زیر سوال ببریم . بلکه میخواهیم راهی رو به شما بدیم تا به وسیله ی اون ، من حقیقی رو در افکار خودتون وارد کنید . یعنی به من حقیقی این اجازه رو بدیم که در افکار ما خودش رو نمایان کنه ، تا به این صورت ما هم ، به سرچشمه ی آگاهی الهی ، متصل بشیم .

مشاهده ذهن :

راه اول ، مشاهده ذهن هست . در طول روز آگاه باشید و به ذهن این اجازه رو ندید که وارد افکار شما بشه ،

این کار در اوایل کمی زمان بر هست ، اما رفته رفته بخشی از وجود ما میشه .

یکی از ساده ترین راه ها ، مشاهده ذهن هست ، به عنوان مثال گه گداری از خود بپرسید ، ذهن من داره به چه چیزی فکر میکنه ؟ زیرکانه عمل کنید ، و افکار ذهنی خود رو بی طرفانه نظاره کنید . ببینید به چه چیزی فکر میکنید ، و فقط نظاره گر باشید .

با افکار بیهوده و ذهنی خودتون درگیر نشید ، اگر ذهنی آشفته و سَرکِش دارید ، خودتون رو سرزنش کنید ، بلکه فقط لبخندی به این افکار بچه گانه و بیهوده بزنید . و در درون خود بپذیرید که به درستی ، افکاری که از ذهن سرچشمه میگیرند ، بیهوده و بی ربط هستند .

تماشای ذهن اولین قدم برای کنار زدن و شناختن ذهن شماست .

با مشاهده ذهن شما رفته رفته به این واقعیت ایمان میارید که ذهن ، از من حقیقی شما جداست .

مثالی رو از ذهن و من حقیقی برای شما میزنم تا به خوبی به عمق مطلب پی ببرید .

فرض کنید شما دو تا دوست دارید به اسم های ذهن و من حقیقی. ذهن ، نادان هست و پر حرف . من حقیقی ، عاقل هست و کم حرف .

این دو همیشه و هر جایی که شما میرید با شما همراه هستند . به عنوان مثال : زمانی که من حقیقی میگه شهاب ، به فکر یک شغل خوب باش . ذهن شروع میکنه و مثل پیر زن های حرّاف میگه : اوووووو . کار ؟ کار نیست که ، کار کجا بود ؟ یارو فوق لیسانس داره بیکاره ، کار کجا بود ؟ کجا میخوای بری سر کار ؟ اگه نگاه کن ، همه بیکارن . تازه اگر هم کار پیدا کنی ماهی ۶۰۰ ۷۰۰ بهت میدن که اصلا به درد نمیخوره و…

ذهن انقدر زیاد حرف میزنه که ، صدای دوست عاقل ما ، اصلا  شنیده نخواهد شد .

و اگر شما فرض کنید که ، همان ذهن خود هستید ، پس تمام افکار بیهوده رو بخشی از خود ، خواهید دونست و از کار پیدا کردن منصرف خواهید شد .

اما با مشاهده ذهن به صورت زیرکانه ، در خواهید یافت که یک بُعد شما ، داره شما رو به پیشرفت و امید واری فرا میخونه و بُعد دیگر شما ، داره نا امیدی و بیهوده گرایی رو در شما رواج میده . پس همین که شما این نکته ی بزرگ رو به خوبی درک کنید ، یعنی در مشاهده ذهن خود ، موفق بودید و این نکته ی بسیار مهم رو کشف کردید که شما ذهن خود نیستید .

بعد از مشاهده ذهن ، باید این رو یاد بگیریم که به افکار ذهنی ، بها ندیم .

اگر ذهن شما رو به این دعوت میکنه که دیگران رو قضاوت کنید ، دست نگه دارید . نه تنها به صورت زبانی ، بلکه در فکر هم کسی رو مورد قضاوت ندید .

اگر ذهن شما رو به این دعوت میکنه که پشت کسی غیبت کنید ، باز دست نگه دارید و این کار رو انجام ندید .

اگر ذهن شما رو به این دعوت میکنه که حالا چون فلان شخص از تو جدا شده ، توهم برو و تلافی کن و یا خودت رو ناراحت کن و گریه کن ، باز آگاه باشید و باز دست نگه دارید .

فراموش نکنیم دوستان ، ما حال حق انتخاب داریم . تا دیروز ما بر طبق افکار خودمون زندگی خودمون رو پیش می بُردیم . تا دیروز این رو نمی دونستیم که ذهن خود نیستیم و هر چیزی که ذهن به افکار ما تزریق میکرد ، با کمال میل قبول میکردیم و انجام میدادیم . اما حال ما به این بینش رسیدیم که ما ذهن خود نیستیم ، بلکه چیزی به نام من حقیقی هم وجود داره که ما رو به مسیر های درست تری هدایت میکنه. پس ما باید راه رو برای من حقیقی ، با بها ندادن به ذهن ، باز کنیم .

اما ، نکته ی بسیار مهمی رو نباید از یاد ببریم .

تمرین رهایی از ذهن (یکی شدن با محیط)

ما تا به امروز ، مدت بسیار زیادی رو با بها دادن به ذهن ، و گوش سپاری به فرمان های ذهن سپری کردیم ، و حالا که صحبت از چیز والاتری به نام من حقیقی شده ، نباید برای نتیجه گرفتن عجول باشیم .

بلکه باید با صبر و بردباری و کنار زدن ذهن ، حضور من حقیقی رو در افکار خود حس کنیم و بشناسیم .

برای درک و حس حضور من حقیقی در لحظه ی حال ، و چشیدن طعم لذت بی ذهنی ، تمرینی رو به شما دوستان آموزش میدیم . که این امید رو داریم که روزانه این تمرین رو انجام بدین تا رفته رفته حضور من حقیقی در زندگی شما پُر رنگ تر از قبل بشه .

یک آهنگ ملایم و لایت انتخاب کنید و این آهنگ رو در گوشی موبایل خود و یا ام پی تری پلیر خود بریزید . روزانه لحظاتی رو به پیاده روی اختصاص بدید و اگر امکان پیاده روی برای شما وجود نداره ، از طریق هندزفری و یا همان هدفون ، این آهنگ ها رو در هنگام پیاده روی و یا هنگامی که در اتاقی نسبتا تاریک حضور دارید گوش بدید . من مثال رو با پیاده روی براتون شرح میدم .

آهنگ ملایم و بی کلامی رو مانند آنچه که در انتهای پست براتون قرار دادیم ، با هندزفری خود گوش بدید . صدای موزیک تقریبا بین متوسط تا زیاد باشه . مسیری رو انتخاب کنید که سرسبز تر و زیباتر باشه . حتی این آهنگ ها رو در مترو و مکان های شلوغ هم میتونید گوش بدید . هر یک خاصیتی دارند که به چند نمونه اشاره میکنم .

کنار زدن ذهن از طریق پیاده روی : با گوش کردن به آهنگی ملایم به پیاده روی برید ، اما این بار ، تمام حواس شما نباید به افکار ذهنی باشه ، بلکه باید تمام حواس خود رو به قدم هایی که بر میدارید و محیطی که مشغول نظاره آن هستید معطوف کنید . در حین توجه به محیط و قدم هایی که بر میدارید ، باید با جان ریتم خاصی رو از موسیقی که گوش میدید دریافت کنید . ریتم زندگی ، ریتم آگاهی ، ریتم آرامش و ریتم حضور در لحظه ی حال به واسته ی بی ذهنی .

از شما این درخواست رو داریم : که به هیچ چیزی فکر نکنید ، ذهن رو کنار بزنید ، و تمام حواس خود رو به قدم ها و محیط اطراف معطوف کنید ، از آهنگی که می شِنوید انرژی بگیرید ، حس بگیرید ، شور بگیرید و به قدم ها دقت کنید . به تک تک گیاهانی که در اطراف شما موجود هستند با دقت نگاه کنید . به تکان خوردن برگ درختان دقت کنید . به مورچه ها و حیواناتی که هنگام راه رفتن از کنار قدم های ما میگذرن دقت کنید . شما در این لحظه باید یک چیز باشید . یک واسطه ی بی ذهن ، برای حضور و جریان آگاهی .

به بیان ساده تر : تنها بشنوید و ببینید . ذهن نباید در این فرآیند حضور داشته باشه . اگر بتونید به این نقطه برسید ، آگاهی خودش رو نمایان میکنه ، من حقیقی پیام های خود رو در افکار شما نمایان میکنه .

هنگامی که شما میشنوید و میبینید . نا گهان پیام هایی رو در درون حس میکنید . پیام هایی که نمیشه اون ها رو بیان کرد . بیان کردن این پیام ها سخته ، این پیام ها از جنس آگاهی هستند . پیام هایی مانند : حضور خداوند ، حضور تو ، حس وجود آگاهی ، حس یکی شدن با محیط اطراف ، حسِ حس کردن حضور در لحظه ی حال ، حس واقعی زنده بودن ، حس واقعی قدم برداشتن در زمین خاکی و …

این یعنی حس ابتدایی ترین حضور آگاهی در درون شما .

کنار زدن ذهن در مکان های شلوغ مانند مترو و ایستگاه ها: باز آهنگهای ملایم و لایت رو از طریق هندزفری گوش بدید ، این بار به چهره ی انسان ها ، به حرکات و رفتار انسان ها ، به نحوه ی ارتباط کلامی انسان ها با یکدیگر ، به تردد ماشین ها ، به نمای ساختمان ها ، به درون انسان ها و آنچیزی که از طریق این اشکال ، در قالب پیام هایی به شما ، از طریق آگاهی ناب الهی ارسال میشه دقت کنید .

پیام هایی رو دریافت خواهید کرد که هرگز نمونه آن ها رو تجربه نکرده بودید .

هر گاه در هنگام این تمرینات ، متوجه شدید که مشغول فکر کردن به واسطه ی ذهن هستید و فکرهای بی ربط سکوت ذهنی شما رو بر هَم زده ، با ذهن خود درگیر نشید ، خود رو سرزنش نکنید ، بلکه حواس خود رو به موسیقی معطوف کنید و دوباره با محیط اطراف یکی بشید .

گوش کردن به صدای موسیقی به شما کمک میکنه که به صدای ذهن گوش ندید .

توجه به محیط اطراف و یکی شدن با محیط ، آگاهی ناب الهی رو در شما به جریان میندازه .

فایل های موزیک زیر رو به عنوان نمونه دانلود کنید .

Al Conti Dreams Of Iliad

rain

Deportation_Iguazu

nirvana

anti stress

A Drop Of Silence

ocean 1

هرگونه سوال و نظر رو در بخش دیدگاه ها با کمال میل پاسخ گو هستیم . تجارب و حس های دریافتی خودتون رو از تمرینی که گفته شد رو برای ما بنویسید ، ممنون میشیم . حق نگهدار شما تا پست بعدی . شهاب .

%d8%aa%d9%84%da%af%d8%b1%d8%a7%d9%85-%d8%b3%d8%b1%d8%b2%d9%85%db%8c%d9%86-%d9%87%d8%a7%db%8c-%d8%af%d9%88%d8%b1

برچسب‌ها:
شهاب دلفان آذری 7 سال است که چشمانم با نگاه دیگری به دنیا باز شده است. شاید بتوان گفت 7 ساله ام. زندگی توامی از عشق و شوق تسلیم بودن در برابر خدایی است که آفریننده ی عشق است. رفته رفته تعالیم و مفاهیم بالاتری را کسب میکنیم. در یادگیری مطالب کوتاهی نکن. زمان همیشگی نیست. یک روز وقت رفتن من و تو نیز می آید. آن زمان سرنوشت ساز است. بگذار رو سفید باشیم. دنیا از آن چیزی که در ظاهر می بینی بسیار عمیق تر، با ارزشتر و معنوی تر است. تنها کافیست که بخواهی خدایت را بشناسی. اگر شاگرد حاضر باشد. استاد نیز حاضر میشود.

دیدگاه(۹۳)

  1. سلام آقای دلفان، من یه ذهن فوق‌العاده سرکش و ناآرام دارم، ذهنی که لحظه ای من رو رها نمی کنه، انقدر که خودم کاملا آگاهم چه انرژی زیادی رو در طول روز از من میگیره، ولی به علت شرایط خاص زندگیم، فعلا امکان پیاده روی ندارم، شب ها می تونم به آهنگ گوش بدم، ولی وقتی در یک اتاق تنها بخوام به آهنگ گوش بدم، خیلی سخته، چون نه طبیعتی رو میبینم نه، شلوغی و انسان هارو، در تنهایی اتاق چی رو تماشا کنم؟ لطفا من رو راهنمایی کنید

    1. سلام به شما منصوره عزیز در این شرایط باید درست در شرایط فعلی زندگیتون آنطوری که هست زندگی کنید. به عنوان مثال در هنگام ظرف شستن دقت به آب که مایه پاکیزیگی هست ، در هنگامی غذا خوردن دقت به طعم غذا، در هنگام حمام کردن دقت به لذتی که یک حمام برای انسان داره، همه اینا اگر بهش دقت کنید اشارات بسیار بزرگی رو در خودشون دارن. همچنین دقت به احساسی که در انسان وجود داره، حس علاقه، حس عشق، عشق به فرزندان و …
      تمامی اینا میتونه ذهن شما رو به سمت و سوی مثبت هدایت کنه.

  2. شهاب عزیز سلام
    با تشکر از سایت خوبتون،ازتون ی راهنمایی میخوام و خواهش میکنم در خصوص مورد زیر بهم کمک کنید:از نوشته های شما اینطور برداشت کردم که باید در زمان حال زندگی کنم و همش اسیر و نگران آینده نباشم،ولی از طرفی هدف و آرزویی دارم که رسیدن به آن نیاز به تلاش و کوشش و تمرکز زیادی دارد. این باعث شده تا همه انرژی و تمرکز من روی آینده باشه و مدام استرس و نگرانی دارم که به همه کارهام (مادی و معنوی) برسم و وقت کم نیارم.با این توضیح،خواهش میکنم راهنماییم کنید که چطور میتونم در زمان حال زندگی کنم ولی در آینده به هدف و آرزوی اصلی زندگی ام هم برسم؟ با سپاس، امیدوارم همواره در پناه حق باشید.

    1. سلام به شما ستاره عزیز.
      شما باید واقف باشید که هدفی که در آینده دنبال میکنید، با فکر کردن در مورد آینده میسر نمیشه. بلکه باید در لحظه ی حال تدابیری به خرج بدین تا به اون هدف نزدیک بشید.
      فکر کردن به آینده اشکالی نداره، اما مدام در فکر آینده بودن پر از اشکال هست.
      به آینده فکر کنید، اما بدونید، چیزی جز لحظه ی حال مهم و واقعی نیست. ثانیه ها در حال گذر هستند. اگر زمان جهان رو تنها یک ثانیه بدونیم.
      لحظه ی حال همون یک ثانیه ای هست که در حال سپری شدنه.
      اتفاق های آینده هم، باز در آینده اتفاق نمی افتن. بلکه در همین یک ثانیه اتفاق میفتن.
      پس همیشه مقدم، لحظه ی حال خواهد بود. سوالی بود دوباره بپرسید.

  3. با عرض ادب واحترام سلام عرض میکنم خدمتتون اومیدوارم که همیشه شاد سرحال باشید مرسى مه جوابمو دادید شهاب جون یه موضوعى هست که میخواستم باهاتون در میون بزارم اونم اینه که همه یی ما یه سریى نقاط ظعف در درونم داریم و مهم اینه که اون نقط ظعف بشناسیم و به نقط قوت تبدیل کنیم بریم سر اصل مطلب شهاب جون من یکى از نقط ظعف من اینه که وقتى اشتباهى میکنم نمیتونم خودم را ببخشم بخشیدن برام سخت شده یعنى واقعا دیکه جورى شده م که بعضى مواقغ درجار ع زاب وازدان میشم احساس کناه میکنم دائمانا در حال ستیزه یا مقاومت هستم خواهش میکنم اکر در این مورد امکانش هست منو راهنمایی کنید خوشحال میشم اکر کتابى مفیدی میدونید یا سایتى مفیدى میدونید یا خودتون به من راهنمایی کنید

    1. جورى شدام که دیکه نمیتونم به راه معنویت ادامه بدم تا میایم به راه معنویت ادامه بدم ذهن من بهانه بیدا میکند و میکوید تو فلان کار انجام دادى نباید ادامه بدى

      1. سلام محمود عزیز.
        حرفت رو متوجه شدم، ابتدا اینکه برای بخشیدن، فقط یک راه هست، آن هم بخشیدن …
        برای بخشیدن به دنبال دلیل و کتاب نگردید، فقط خود را ببخشید، چون در بخشیدن رهایی هست، سرزنش هیچ چیزی رو عوض نمیکنه. سرزنش و نا امیدی فقط باعث تیرگی و تاریکی هست.
        من فکر میکنم شما پست های دوستی با ذهن رو مطالعه نکردید.
        لطفا برید و پست دوستی با ذهن (پیشگفتار) و پست دوستی با ذهن (درمان خود ارضایی) رو مطالعه کنید تا به جواب سوالاتتون برسید. باز سوالی بود درخدمتم

  4. سلام عرض میکنم خدمتتون شهاب جان اومیدوارم که حالتتون خوب باشه شهاب جان میشه یه مطلب از سکوت ذهن برامون بزاری اکر بزارید خیلی خوشحال میشم جون من خیلى دنبال این مطلب تو اینترنت میکردم ولى بیداش نکردم یک جیزى دیکه هم هست شهاب جان من قبلانا درجار یک اشتباه شدم و این ذهن من من را خیلى سرزنش میکنى دائماه فکر اون اشتباه رو که کردم باهام خیلى ازیتم میکنى

    1. محمودد عزیز سلام. سوالی که شما پرسدید، جوابش در همین پست ها گفته شده. زمانی که مطلبی رو میخونیم، زمانی دارای ارزش خواهد بود که انجامش بدیم.
      اگر این پست روی شما تاثیری نداشته، صحبت منم روی شما تاثیری نخواهد داشت، ده کتاب دیگر هم روی شما تاثیری نخواهد گذاشت.
      سرزنش یک موضوع ذهنی هست، نباید بهش توجه بشی، بلکه باید با قدرت و ایمان جاش پر بشه تا به تکامل رسید.

  5. این عالیه!!!من رفتم بیرون قدم زدم با هندزفری تو گوشم،یه آهنگ کلاسیک با پیانو گوش میدادم…بارون هم میومد..انقدر فوق العاده بود که نمیشه وصفش کرد.بدون سرزنش ها و پر حرفی های ذهنم فقط توجه کردم به اینکه خدا چقدر بزرگه ومهربونه که گذاشته ما بنده هاش قطره های لطیف بارون رو روی صورتمون حس کنیم…چقدر گل و بوته های رز و درخت های نارنج اطراف خونه بود که من توجه نمیکردم…لبخند بعضی آدما چقدر قشنگه…خخدایا شکرت…حتی هندزفری رو در آوردم و به صدای بارون گوش دادم…فوق العاده اس..بی نظیره..آقای شهاب ممنووووونم.یه دانش آموزی مثل من که دراثر افسردگی افت تحصیلی گرفته بود درس میخونه!!!آقای شش هاب من شروع کردم به خوندن برای پزشکی،چون حالا میدونم موجودی که بتونه از جسمش بیاد بیرون،اشرف مخلوقاته…و این موضوع که من افسرده هستم و یه مدت قرص اعصاب خوردم و هنوزم باید بخورم،فقط بازی ذهن منه.یه راه برای ناامیدکردن منه.اینارو هیچ روانشناس یاروانپزشکی به آدم نمیگه…خداجون شکرت..الان یه حس عالی دارم…حالا میدونم که من انسانم و معجزه خدام.پس اگه بخوام میتونم هرکار درستی رو در جهت کمال انجام بدم…پس با تمام وجود همین یک ماهدرس میخونم تا ایشاللاپزشکی قبول بشم و بتونم از این راه به خیلی از آدما کمک کنم…ممنون آقای هاب.خداجوووون دووووست دارم.برام دعاکنین…ممنونم.

    1. سلام عاطفه عزیز.
      شما امروز یک زندگی بدون ذهن رو تجربه کردی. این یعنی تجربه کردن آگاهی. چون اگر ذهن نباشه، پس عدم آگاهی هم نیست، پس آگاهی حضور داره.
      بیماری های ذهنی ما مانند افسردگی، پرخاش گری، روان پریشی، چند شخصیتی بودن، همه به ذهن بر میگرده، به بند هایی که ذهن برای ما ایجاد میکنه و ما رو در اون ها حبس نگه میداره و طوری وانمود میکنه که ما گمان کنیم بد بخت ترین شخص روی زمین هستیم.
      هر روز صبح با حرفای کودکانه، حرفای بی اساس، حرفای منفی، ما رو در تاریکی فرو میبره .
      ذهن دشمن ما نیست، بلکه بخشی از درون ما هست که ما بهش توجهی نکردیم، پس تربیت هم نشده.
      حال نیاز به تربیت شدن داره، نه با جنگ ، بلکه با توجه، و بیدار کردن ذهن، که بهش بفهمونیم دنیا تاریکی نیست، دنیا پر از امید و تلاشه.
      فردا مطلب دوستی با ذهن رو هم بخون. موفق باشی

  6. سلام دوست عزیز..اقاشهاب
    اشکال نداره بپر سم شما کجای کره خاکی هستید جوابش برام خیلی مهمه وشاید یه جورایی جواب چند تااز سوالامه که مدتهاست توذهنمه….ممنون

    1. من در مازندران، هستم، ایمیل های شما هم پاسخ داده شد عسل عزیز.

  7. سلام جویا جانم سپاسگزارم از آن خدایی که بنده هاشو رها نمیکنه همچنین از شما انسان فرهیخته و توانمند که با دلسوزی و مهربانی درخواست مرا خواندید و جواب دادید قدر دانی می کنم برای این حس و حالی که به من دادید بسیار خوشحالم .عزیزم خواستم انرژی الهی خودتو برام بیشتر بفرستی چون خیلی نیازمندم. تمام مطالبی که برام فرستادی چندین بار خوندم و نوشتم و به شدت دنبال مطالب مرتبط با این موضوع هستم تا بتوانم از این آزمون الهی فائق آیم می دونم این درد ها و رنج ها باعث ساختن و قوی تر شدن من میشه امروز حس میکنم حالم بهتره خدا رو شکر که روزنه ای امید و پر از نور و روشنایی برایم گشوده شد خیلی قدرشو می دونم و برام خیلی با ارزشه .در خاتمه اگه مطلبی در این راستا مناسب هست و میتونه کمک بیشتری به من بکنه با تواضع و با جان و دل می پذیرم همچنین بفرمایید چگونه میتونم و متوجه بشم انرژی شما را دریافت کردم یعنی چه علائمی ممکنه داشته باشه .دوستتون دارم .

    1. با سلامی مجدد

      شما فقط برای دریافت انرژی مثبت جهت بالاترین خیر و صلاحتون از راههایی شاد و نورانی پذیرا باشید ، بقیه ی پروسه توسط نور ریکی و انرژی های ملکوتی به سمت ِ شما میاد ( با محافظت کامل ِ فرشتگان نور و اساتید مربوطه ) .

      خیر پیش و در پناه حق
      جویا

  8. سلام به اقا شهاب و خانم جوىاى عزیز .خواستم تشکر کنم از زحمات ارزنده و بسیار مفید شما. جویا جانم درخواست ارسال انرژى داشتم اگه ممکنه .در مورد اینکه روى یک مورد خاص بسیار کنجکاو هستم و نمیتونم رهاش کنم.با سپاس

    1. رویای عزیز موردتون رو بفرمایید . ما در اینجا نوشته های شما رو بدون اینکه کسی اونها رو ببینه میتونیم حذف کنیم

      1. سلام جویاى عزیزم .ممنون از وقتى که گذاشتید ……و این منو خیلى ازار میده خیلى سعى میکنم که بهش فکر نکنم ولى متاسفانه نمیتونم.خواستم کمکم کنید که ایا میشه با دریافت انرژى از سوى شما از این رنج خلاصى پیدا کنم.ممنونم.

        1. با سلام
          رویا جان من برای شما چند جلسه ریکی گروهی میفرستم ولی شما برای این مسائل و غلبه بر افکاری از این دست با ای اف تی ، به بهترین نتایج میرسید . گفتن جملات مثبت نیز شما را بسیار کمک میکند . و در پایان باید بگویم که در حال زندگی کردن و خواندن و درک ِ مقاله ی تو ذهن خود نیستی ، برای شما بسیار مفید است .
          متن سناریوی ای اف تی شما ( در کتابخانه ی سایت مقاله های تکنیک رهایی از احساسات را مییابید ، آنها را بخوانید و از آنها استفاده ببرید ) میتواند در دورهای منفی گفتن ، فقط این باشد :” این مشکل که نمیتونم از فکر کردن بهش خلاص بشم .” و در دورهای پایانی مثبت گفتن : من بر روی دریافت درسی که از این موضوع باید بگیرم باز هستم و اجازه میدم تا دیگران به اون طریقی که میخوان به رشد روحی برسن ، مختار باشن . من کنترل کردنها رو ، قضاوت کردنها و نتیجه گیری کردن ها رو رها میکنم و اجازه میدم تا هر کسی مثل ِ من برای تصمیم گیری هاش آزاد باشه . گذشته رو با نیکی رها میکنم و در لحظه ی اکنون زندگی میکنم .
          خیر پیش
          جویا

  9. سلام داداشییییییییییییی این پستم خوندم عالی بود البته قبلن خونده بودم گفتم دوباره بخونم یه سپاس گزاری ویژه بکنم.داداشییییی سپاسسسسسسسسسسسسسسسسس فراون بابت مطلب بسیارخوبتون.داداشی بعده یه مدت که چیزایی روکه فرموده بودین انجام دادم (البته اولاش خیلی سخت بود )ارامشو حس کردم وبه خودم گفتم واقعا این منم که اینقد تغییر کردم وارامش دارم؟ولی توحال بودن خیلی سخته خدایی ذهن خیلی کلکه .به هرحال تاحدودی موفق بودم وازخداوند وداداشششیییی عزیز شهاب وتمام کسایی که واسه این ساین خوب زحمت میکشن ممنونم.اخییشش دق کردم چندماه منتظرتونم. برای دیدن دوباره ی پست های شما داداشییی عزیز شهاب وخانوم جویا / جویامیشوم سایت سرزمین های دورا تندوسریع شب هاوروزهارا / باسرعت نوردرپس ابرها یاحتی بیش ترازشهاب سنگ ها / اخ چه شعری گفتم دمم گرم همین الان یهویی بود.خلاصه ممنون

    1. از خدا تشکر کنید ربین عزیز. شکر که اینقدر مطالب سایت برای شما مفید بوده. شکر از خداوند مهربان.

  10. سلام آقا شهاب

    راستش این تمرین رو(در حال بودن) فقط به مدت خیلی کمی میتونم انجام بدم وقتی که ب مدت بیشتری سعی میکنم در حال باشم انگار یه کلی فکر پشت ذهنم جمع میشه که دوس دارن خودشونو نشون بدن!همچنین با طولانی شدن احساس ترس میکنم ..البته در مورد قضاوت نکردن تقریبا دارم موفق میشم
    و یه مورد دیگه اینکه من همیشه احساس میکنم درونم ۳ تاست!یکی اونکه به کارهای بد حکم میکنه(لذات)،یکی اونکه هی باید و نباید میکنه و عذاب وجدان هم همراهشه و دیگری هم من اصلی میشه که دنبال راه معقوله و کم حرف و آرومه و بین دو من قبلی هم گاهی وقتا گیر میکنه
    امیدوارم که بتونید کمکم کنید
    سپاااااس.در پناه حق@};-

    1. سلام به شما زهرا ی عزیز . پیشنهاد میکنم کتاب صوتی نیروی حال ، ترجمه و گویندگی مسیحا برزگر رو از کتابخانه ها دانلود کنید تا به خوبی با این صفاتی که برامون نام بردید آشنا بشید و معنا و مفهوم اصلی نیروی حال رو درک کنید . نیروی حال هم کتاب صوتی داره و هم کتاب نوشتاری ، من پیشنهاد میکنم کتاب صوتی رو خریداری کنید .

  11. باسلام و روز بخیر خدمت آقاشهاب محترم
    بهترین روز پروردگار رو برای شما و دوستان آرزومندم .
    من شناخت ذهن ، حس آگاهی رو خوندم . خیلی مطلب عالی بودش از بابن این مطلب از شما ممنونم ، آقا شهاب من از ساعت ۷ صبح تا ۱۶:۱۵ و حتی بعضی اوقات ۱۸:۳۰ در محل کار هستم که امکان گوش دادن به موزیک و .. ندارم چطور میتونم با محیط کارمندی (اداری) ذهن رو کنار بزنم و من حقیقی رو مشاهده کنم؟
    جا داره بگم از خدای مهربان خیلی شاکرم که جهت هدایت معنوی به طور تصادفی با این سایت سرشار از هدایت الهی آشنا شدم، باشد که بتونم با دعای خیر شما و دیگر دوستان عزیز به اون مرتبه آگاهی معنوی که میخوام برسم
    التماس دعا

    1. سلام به شما خانم زاهدی .
      هدایت ها با خداست …
      شما هر گاه که فکرتون مشغول بود ، از خودتون بپرسید ، من دارم به چه چیزی فکر میکنم ؟ اگر افکار شما حالت قضاوت کننده داشت و یا در فکر گذشته و یا آینده بودید ، این افکار رو حذف کنید و مشغول به کاری که دارید انجام میدید بشید . اگر با خودکار و قلم کار دارید ، فکر و افکار شما در همون خودکار و قلم و کار اداری خودتون باشه و کارتون رو با عشق انجام بدید . زمان هایی که خسته میشید . به صدای تنفس خودتون گوش بدید ، هر گاه به صدای تنفس گوش میدید یعنی شما در همین لحظه حضور دارید . و همین لحظه دارای انرژی بسیار بالایی هست که از طریق شما جذب و دریافت میشه . و
      رفته رفته حالات درونی دیگری در شما نمایان میشه که براتون تازگی خواهد داشت

  12. سلام ممنون و تشکر از شما سؤالى داشتم در مورد ذهن اینکه جرا ذهن انسان دائما سعى میکنه اونو از مسیر اصلى زندکیش و خود حقیقیش دور کنه؟!!!

    1. با سلام
      اگر شما جوابی برای این سوالها داشته باشید به این سوالی که پرسیدید نیز آگاه میشوید : چرا نفس ِ انسان با او دشمن است ؟ چرا باید بر نفس ِ اماره غلبه کرد؟ چرا شیطان در قلبی اجازه ی ورود و رخنه پیدا میکند که صاحبش در ِ شک و تردید و بدبینی بر خودش ، خدایش و دیگران را باز گذاشته است ؟ چرا ما همچون فرشتگان زندگی نمیکنیم ؟ چرا ما بر سرنوشت ِ خویش و انتخابهایمان تسلط پیدا میکنیم ؟ و …
      یا به عبارتی خودمانی تر : چرا هر چه سنگ است مال ِ پای ِ لنگ است ؟
      در پناه حق
      جویا

  13. سلام .من فهمیدم مثلا یعنی اونجا که بجای نوشتن
    اگر ذهنی آشفته و سَرکِش دارید ، خودتون رو سرزنش نکنید بلکه فقط لبخندی به این افکار بچه گانه و بیهوده بزنید نوشتید
    اگر ذهنی آشفته و سَرکِش دارید ، خودتون رو (سرزنش کنید)….
    جریان این میشه که ذهن من درگیره وباید بهش بخندم وبگم اشتباهه تایپیه 🙂 واگربهابدم که چرااقاشهاب دقت نمیکنه ذهنم همینجوری تااخرمیره واسه ی خودش…واگرنذارم بره واسه خودش میفهمم حالو دریاب هرفکری اومد که منفی بود خداحافظ…….واقعا سخته
    ولی ی سوال ذهنی خواب اینده دیدن چراجز ذهن حساب نمیشه که مارودرگیراینده نیومده میکنه؟

    1. ممنون از نظرت خانم قاسمی .
      خواب اینده دیدن کار ذهن نیست ، رسیدن آگاهی هست که زود تر از زمانش به ما میرسه و به قابلیت های روح بر میگرده . که خیلی هم عالی هست که اینده رو از پیش بدونیم. ظرفیت بالایی میخواد ، اما بهتر از نادان بودن هست .

  14. سلام
    خوبین؟
    معنی پیام چند هفته پیشتونو فهمیدم
    خوشحالم که الان می فهمم تو فهمیدن اینکه من دو نفر هستم مشکل داشتم یعنی هرچی اشتباه ،کمبود ، و بدی دارم مال ذهنه و خود واقعیم هیچ بدی نداره،این منو امیدوار می کنه چون هیچ کس مثل خود واقعیم نمی تونه منو به اشتباهام آگاه کنه!همچنین هیچ کسی نمی تونه به اندازه اون منو امیدوار کنه.یعنی یک وجود عاری از نقص که معجزه می کنه.جالبه من همیشه دنبال کسی بودم-که همیشه فکر می کردم اون از بیرون پیدا می شه،مثل یه پیردانا-تا منو آگاه کنه و بهم بگه چیکار کنم چیکار نکنم.ولی می فهمم اون فرد کس دیگری جز خود واقعیم نبوده!این مساله به نظرم نتیجه گیری خیلی بزرگیه.و به نظرم خیلی تو زندگیم تاثیر می ذاره.
    جالبه که من همیشه از خودم ناامید بودم و همیشه خودمو سرزنش می کردم.حالا می بینم من واقعیم هیچ دلیلی برای سرزنش شدن نداره و آسوده و راحت می تونم قبولش کنم.و حتی بیشتر بهش اعتماد کنم و ازش بخوام منو راهنمایی کنه.
    حضور خداوند در این مرحله است که اگه لطفش شاملم بشه حس خواهم کرد.
    از شما راهنما های عزیزم ممنونم.خیلی خیلی. برای اینکه شما مارا می شناسین و وقتی نا امید می شیم از خودمون و فکر می کنیم شایسته نیستیم یا لیاقت نداریم،بهمون امید می دین.این خیلی مهمه که شما به ما اعتماد دارین.این باعث می شه ما راه رو ادامه بدیم.

    1. سلام بنده ی عزیز ، نیازی به تشکر نیست ، تو خیلی خوب داری درس هات رو یاد میگیری ، سوالی هم در مورد ذهن و درد و رنج پرسیده بودی ، با پست بعدی جواب اون سوالاتت رو کامل میفهمی . من شخصا بهت تبریک میگم . تو یک جوینده واقعی هست .

  15. با یه چیزهایی روبرو می شم که برام عجیبه
    معلومه که نیرویی در این اتفاقات نقش داشته
    کسی که نمی خواد من اشتباه کنم جایی که قراره اشتباه کنم یه نشونه بهم میده
    مثلا یه اسم از میون چند تا اسم ، من اون اسمو می بینم و یادم می مونه،با توجه به این که حافظم خیلی خوب نیست اون اسم یادم می مونه
    بعد خود اون صاحبه اسمه میاد و با توجه به اینکه آدم شری هم هست،و باید کارشو زود رابندازم تا دادوهوارش درنیاد،دیگه لازم نیست من بگردم دنبال پرونده اون طرف(چون داره می ره رو اعصاب و من وقت ندارم)،یهو از میون برگه ها اسم اون طرف پیدا میشه و پرونده اش میاد جلوم!!!و کارش درست می شه و می ره.
    غیر قابل باوره.
    آخه مگه میشه با این تمرینات این اتفاقات بیافته!!!من نمی تونم باور کنم

  16. بار دیگر امروز با ناشناختنی روبرو شدم.انسانی نزد من اومد و بهم خبرخوبی داد که منتظرش بودم.باورم نمیشه.یعنی باید می رفتم دنبالش تا می فهمیدمش اما چون نرفتم اون دنبال من اومد.این همون آگاهیه که سمت من اومد؟و اینکه چکار کنم که بیشتر باهاش روبرو بشم.خیلی حس خوشایندیه وقتی نیروهایی به نفع تو کار کنند.

    1. سلام بنده ی عزیز ، به درستی عمل کردی ، تنها سه کار رو باید انجام بدی ، رها شدن از حسرت گذشته و خیال پردازی در مورد آینده .
      پذیرش لحظه ی حال و دریافت نیروی حال . درگیر نشدن با مشکلات ، بلکه ناظر بودن بر مشکلات . اینگونه رفتار کنی ، اینگونه معجزه می بینی . :)))) شاد باشی و در پناه خداوند زیبایی ها .

  17. آقا شهاب گل
    خودتونو خسته نکنین این هفته نشد هم نشد. ما راضی نیستیم از کار و زندگییتون بزنین . بذارین سر فرصت. شما اذیت شین ما هم ناراحت میشیم.

    1. ممنون از شما ترانه ی پاییز ، ایشاالله وقت میشه و ما هم کار ها رو انجام میدیم . توکل به خدا

  18. آقا مهدی حرف دل مارو زد.ولی من با این منتظر موندن مشکلی ندارم،با اشتیاق فراوان منتظرم.آقا شهاب و بقیه واسه ما از کارو زندگیتون مایه میذارین،هروقت شما خواستین پست بزارین ما می خونیم.هر جور شما راحتین 🙂

    1. این هفته اگر فرصت یاری کنه حتما براتون مینویسم ، واقعا فرصت نشده که مطلب رو بنویسم ، مطلب در ذهنم آماده هست ، تجربش کردم و فقط نیاز به ۴ تا ۵ ساعت وقت آزاد و پشت هم داره تا براتون بنویسم . ممنونم از شما دوستان عزیز

  19. شهاب داداش ما پست جدیدد میخوایم..یه زمانی دست تنها نه روز یه بار پست میزاشتی برامون..الان که هم خانومتون کمک حالتونه هم جویای عزیز ..گفتی ادامه تمرینارو میگی ..میدونم سرت شلوغه اما مرسی: )

    1. ان شاالله بتونم تو همین هفته انجامش بدم ، از شما و دیگران دوستان معذرت میخوام عزیز

  20. سلام شهاب جان،
    متن بسیار گرانبهایى بود. اموخته هایى بسیار ارزشمند.
    فیلمى هست امریکایى و گرفته شده از داستانى واقعى، که در ان چنین پدیده اى به صحنه کشیده شده. احساس لحظه حال و حضور اگاهى کامل در لحظه حال و لا غیر. نه فکر اینده بودن، نه فکر گذشته بودن، فقط به فکر حال بودن. هیچگونه افکار اضافه را در مغز نداشتن و هر چیزى که مانع از حس کردن وجودت بشه. اسم فیلم هست The Peaceful Warrior این فیلم، گذشته از مبحث شناخت وجود، داراى داستان بسیار زیبا هم هست. شاید بعضیها وقایع این فیلم رو باور نکنند. اما گرفته شده هست از داستانى واقعى.
    اینگونه بودن بشدت براى من مشقت بار هست. منظورم این هستش که مغز خودم رو کاملا در دست بگیرم، فکراى اضافه رو پاک کنم، و با تمامه وجود لحضه حال رو حس کنم. یعنى راه رو براى عملکرد قدرتهاى درونى خودم باز کنم. قدرت شنیدارى بالا، دیدارى بالا، قدرت شنیدن افکار مردم، قدرت دانستن تک تک نیات پشت هر عمل، و باقى قدرات وجود ادمى که درون تک تک ما هست و حتما شما باهاش اشنا هستین. من هیچوقت نتونستم خودم رو در لحظه حال نگه دارم. هیچوقت نتونستم ذهنم رو از افکار بى سود اضافه خالى کنم.مثال فکر اضافه: اینکه وقتى فوتبال بازى میکنم، اگه فکر کنم که نگاه ها روى من هست (و حتى بخوام کارى کنم که مردم بهت زده بشن) این یک فکر اضافه هست، همین امر باعث میشه من از تمام فکرم استفاده نکنم و تمرکزم رو از دست بدم و به نحو احسن بازى نکنم. اگه توی مغزم رو کامل تخصص میدادم به فوتبالم، میتونستم تمام امور مربوط به فوتبال رو ببینم و فقط تو مغزم رو اونا کار کنم. (سکوت ذهن) افکار اضافه برام عادت شدن. یکى از مشکلاتم هم نداشتن اعتماد به نفس کافى هستش، که وقتى موفق میشم تا جایى در این موضوع پیش برم نمیتونم باور کنم.
    شهاب جان، شما با چنین مشکلاتى اشنا هستین؟ چگونه میتونم بر این مشکلات غلبه کنم؟
    با تشکر

    1. سلام دوست عزیز ، شما به خوبی مطلب رو باز کردین و به خوبی به نقاط ضعف خودتون اشاره کردین ، این خیلی خوبه ،
      حال به نظر شما به چی احتیاج هست ؟ به اینکه این رو قبول کنیم که ذهن هستیم نه خود برتر . شما خودت میگی که من در هنگام فوتبال بازی کردن برای اینکه دیگران رو بهت زده کنم میخوام بهتر بازی کنم و …. خب این کار رو نکن. چرا به گفته ی ذهن گوش میدی ؟
      ذهن تورو برده ی خودش کرده و از طرفی هم به تو میگه که تو نمیتونی من رو شکست بدی . اما اینطور نیست .
      فقط باید انتخاب کنی که من میخوام بهتر از قبل باشم .
      برای اینکه بتونی این رفتارها رو به صورت عمقی و بی خطر و اساسی حل کنی ، پیشنهاد میکنم تکنیک های ای اف تی رو برای رفع اعتماد به نفس و از بین بردن مشکلات شخصی و اجتماعی انجام بدی . در این سایت پستی رو خانم جویا در مورد ای اف تی نوشتن ، همچنین در کتابخانه هم پی دی اف هایی قرار داده شده . سوالاتی هم داشتی میتونی در انتهای هر پست بپرسی . مطمئن هستم که ای اف تی مشکل شما رو حل میکنه . به این شرط که ذهن شما رو از انجام ای اف تی پس نزنه . موفق باشید .

  21. سلام آقا شهاب عزیز
    درمورد این امواج مغزی سوال داشتم خدمتتون.
    به نظرتون خوبه به جای آهنگهای نیو ایج از امواج مغزی استفاده کنیم.البته فکر میکنم توی آهنگهای نیو ایج هم به میزان کم و زیاد استفاده شده، به خصوص صدای امواج دریا و … فکر کنم همون امواج مغزی هست که به این صورت بازسازی کردن.
    به نظرتون آسیب نمیزنه در دراز مدت؟

    1. با سلام
      ترانه جان نمیدونم شهاب عزیز هم جوابی برای این سوال شما داره یا نه ولی من خودم شخصا تا حالا با این اصوات ِ آمیخته با آهنگ ، برخی اوقات سردردهامو خوب کردم ولی یه مسئله وجود داره وقتی یه کشفی در زمینه ی علوم فیزیکی انجام میشه ، تا زمانی که به طور کامل ، بی ضرر بودن ِ اون برای تمام وجود و بدنمون ثابت نشه ، این فقط حس ِ درونی و شهودی ِ ماست که باید هدایتمون کنه از اون روش استفاده کنیم یا نه . میدونید چی میخوام بگم ؟ برخی اوقات کشفی علمی به دست بشر اتفاق میافته که به نظر شیرین و جالب میاد ولی پس از چندین سال با گذر زمان ، متوجه ِ دیگر ابعاد ِ وجودی و احتمالی ِ اون کشف ِ قدیمی که به نظر شیرین هم میرسیده ، میشن که از بعد از فهمیدن ِ اون ، باید دیگران سبک سنگین کنن که از اون پدیده استفاده کنن یا نه . به فرض در اون اولی که قرصهای مسکن درست شد ، همه گُر گُر از این قرصها استفاده میکردن ، حالا که علم پیشرفت کرده و دانشمندان بیشتر و بیشتر تحقیق کردن و فهمیدن که مصرف ِ این قرصها در یه جای ِ بدن تاثیر ِ مثبت و در برخی جاهای دیگه تاثیری منفی داره ، برخی از آدما از مصرف ِ بی رویه ی قرص ِ مسکن خودداری میکنن . ولی خب بعضی اوقات هم که درد خیلی شدیده با اینکه فرد میدونه مصرف ِ دارو ممکنه کار ِ عالی یی نباشه ، ترجیح میده در اون موقعیت اون مسکن رو مصرف کنه و از اون درد و مشکل بیاد بیرون . این کاملا در هر فرد و هر شخص به خودش مربوطه که چه تصمیمی درباره ی اینگونه موارد بگیره ( مثل ِ بقیه ی تصمیمات ِ زندگی ! ) .
      خیر پیش
      جویا

      1. خیلی خیلی ممنونم جویای عزیزم
        خیلی خوشحال شدم که تو جوابمو دادی .اینکه هستی و انقدر وقت میذاری و کامل و خوب منو راهنمایی میکنی برام یه نعمتیه. بابت حضور تو و آقا شهاب که من شما دو نفر رو استاد خودم میدونم خیلی خیلی از خدای عزیزم ممنونم.
        یه مدته شروع کردم به خوندن سایت اولیا و برام خیلی جالب بود که پستهای تو رو میخونم که ماله دو ساله پیشه .
        سلامت و شاد باشین

  22. من زیاد منظورتونو متوجه نمی شم ببخشید میشه بازترش کنید،ممنون

    1. اون نظری رو که برات نوشتم رو باز بخون بنده ی عزیز ، اگر متوجه نشدی ، بذار بمونه تا در پست های آینده به طور کامل متوجه منظورم بشی .
      دوست دارم کمی تشنه نگهت دارم . شما هم اعتراضی نداری میدونم . :))))

      1. معلومه که اعتراضی ندارم،هرطورکه صلاح می دونید من در هر صورت موافقم
        به نظر من هم صبر برای پیداکردن جواب خوبه چون نیاز به دونستنو بیشتر می کنه،وبانیروی بیشتری دنبالش می رم.تشنگی معنوی خوشایند ترین نوع تشنگیه.
        قطره باران،من از شما هم خیلی چیزها یادمی گیرم وپست هاتون رو با انگیزه می خونم چقدر خوبه تونستم باعث خوشحالیتون بشم.من از همتون ممنونم.

  23. دو سه روزه چیزهایی برام اتفاق میافته که قبلا نمی افتاد.قبلا اگه کاریو اشتباه انجام می دادم بعدش می فهمیدم که کار از کار گذشته بود.اما الان همون لحظه می فهمم،
    مثل درست شدن لپ تاپم .
    امروز هم می خواستم اشتباهی به یکی خبر نادرست بدم که کسی در حین بحث، اومد و در همون لحظه به من و فرد مورد نظر، درست همون خبرو گفت.نمی تونم توضیح بدم،که چه اتفاقی می افته توضیحش سخته،
    اون داره حضورشو بهم نشون می ده.داره اشتباه های منو تصحیح می کنه!اما نه به نحوی که از خودم زده شم یا از خودم ناراحت شم.یا به کسی آسیب بزنم.نمی تونم درست بگم چی می خوام بگم….شما خوب منو می فهمین..
    باورم نمیشه.
    اون تو اتفاقات زندگیم دخالت می کنه..اما به نحوی خوشایند!خیلی دوسش دارم.

    1. سلام بنده ی عزیز ، خدا رو شکر که انقد تیزهوشانه پیام ها رو دریافت میکنی .
      حالا دقت کن ، هر چی تو در خودت اشتباهات و رفتار ها و اخلاق ها و ترس های خودت رو پیدا کنی و بپذیری و قبول کنی که دو شخص هستی ، نه یک شخص ، ذهن نیستی بلکه خود حقیقی هستی ، آگاهی خودش رو بیش از پیش بر تو نمایان میکنه . این یعنی طعم حضور آگاهی که داری نم نم میچشیش .

  24. باعث دلگرمیست!باز هم از منفی بافی رها شدم(مثل هر بارکه از راه باز می ایستم و با شک به خودم وراه می نگرم )و به رحمت خالق و به درستی راهی که می روم امیدوار شدم.چقدر زیباست …

  25. قشنگن،یه خاصیتی دارن که دفعات اول متوجه اش نبودم،ولی بعد یه مدتی،وقتی بهشون گوش می دم درونم شروع می کنه با من حرف زدن،مثلا چه کمبودی تو روحم هست، یا چه چیزی اونو ناراحت کرده یا وقتی برای مدت طولانی با خدا رابطه ام رو کمرنگ کردم، و گوش می کنم دوست دارم که دوباره باهاش دوست بشم!همه شون رو میشه!و احساس می کنم باهام حرف میزنه.امیدوارم این روند برام واضح تر و مشخص تر شه.باید ادامه بدم.

    1. بنده ی عزیز ، به ندای درونت گوش بده ، سکوت کن ، به تنفس گوش بده و ندای دورنی گوش بده . تو در مسیرت تو این چند ماه بسیار موفق بودی ، تبریک میگم بهت . خدا رو شکر .

  26. آقا شهاب آیا همه آهنگ های بدون متن می تونه همین تأثیرو داشته باشه یا باید با دقت خاصی آهنگ هامونو انتخاب کنیم؟باید به طور خاص دنبال چه آهنگ هایی بگردیم که همین تأثیر رو داشته باشن.من یک سری آهنگ آروم و ریلکسیشن بدون متن دارم (بعضا با متن )خصوصاً آهنگ های شرق دور بودایی، بودیسم ،نمی دونم با اونها هم می تونم همین تمرین رو انجام بدم یا نه

    1. سلام بنده ی عزیز ، هر آهنگی که بهتون ارامش و تمرکز بهتری رو میده ، همون رو گوش بدید . آهنگ هایی که من قرار دادم ، فقط اهنگ های نمونه ای بودن ، شما به دنبال هر آنچیزی که شما رو گرم نگه میداره برید و گوش بدید و لذت ببرید .

  27. راستی داشی چیزی ک داشت یادم میرف. وقتی اون خط یا جمله رو با صدای بلند بخونم ن خیلی بلندااا ۵۰٪بهتر میگیرمش ینی میشه گف ک خلی تاثیر داره ولی بعضی اوقات نمیشه با صدای بلند خوند موقعیتش ایجاب نمیکنه ولی اگه جاش باشه وبشه این کارو کرد انجامش میدمو نتیجه بهتری میگیرم
    اگه راهکاری داری ک بتونی درین باره کمکم کنی بفرمایش مولامون امام علی ع منو بنده خودت کردی.
    امام علی ع فرمودند، اگر کسی چیزی ب من یاد بده منو بنده خودش کرده
    ممنونم ازت داشی حرف نداری کارتم درسته.

    1. سلام الیاس عزیز ، عزیزانی با صدای بلند خواندن ، کتاب رو بهتر یاد میگیرن ، عزیزانی با اروم خوندن .
      روش های مطالعه بسیار زیاده ، اون دسته از افرادی بلند میخونن که نمیتونن حواسشون رو به طور دقیق بر روی مطالعه و کتابی که دارن میخونن جمع کنن .
      شما سعی کنید با تمرینی که در بالا براتون گفتم ، فعلا فقط تمرکز خودتون رو بالا ببرید . فقط در لحظه ی حال زندگی کنید ، اگر چکش میزنید ، تمام حواس خودتون رو به چکش زدن معطوف کنید . طوری که اگر کسی از شما سوال کرد چی کار میکنید ، بگید دارم چکش میزنم ، نه اینکه بگید دارم خانه درست میکنم .
      متوجه منظورم هستی الیاس جان ؟

  28. سلام شهاب جان، خوبی..
    من پستتو خوندم یچیزای دستگیرم شد خیلیم ازت ممنونم، میشه بجای گوش دادن ب اهنگ ی راهنمایی دیگه یا ی روش دیگه بگی ک بتونم انجام بدم اخه کارم یطوری ک نمیتونم ب اهنگ بدون هندزفری گوش بدم حالا با اون ک اصن نمیتونم، بعدشم ی چی دیگه ک نتونستم بفهمم اون چیه،ذهنه،فکر،یا چیز دیگه..
    داشتم پستتو میخوندم ن تنها این پست بلکه هر چیزه دیگه مث کتاب اس ام اس یا هرچی خوندی ک از ی خط بیشتر میشه نمیتونم تمرکز کنم تا اون مطلبو بدرستی درک کنم باس چند بار بخونم مثلن همین پستو ک میخوندم هر خطو یا هر جمله رو ۴#۵ بار میخونم اگ بفهممش ک خدارو شکر میرم خط بعدی اگه نفهمم چند بار دیگه میخونم و اگه دباره نفهمم بیخیالش میشم،،
    اون جمله یا مطلبی ک نمیفهممو با دقت خیلی زیاد جوری ک فقط چند سانت از چشام فاصله داره میخونم میرم تو عمقش ولی پیش میاد ک ۵۰٪ اوقات فقط کمی از مطلبو میگیرم. بنظرت این بخاطر اون ذهن لعنتی ک تو این پست گفتی هستش یا از جایه دیگه ای سر چشمه میگیره؟!!!… لطفاً ی راه حل بهم بگو، کمکم کن
    راسی اینکه من فنی کار هستم و همه منو ب ادم همه فن حریف کار بلد میشناسن خدارو شکر توو کارم موفقم کار. عملی رو مث شکولات میگیم و خوب درک میکنم اما با چند تا خط یا جمله مشکل دارم
    نمیدونم این چ دردیه..هلپ می
    خیلی اقایی.

    1. سلام الیاس عزیز ، شما نیاز به تمرینات تمرکزی دارید . یکی از تمرینات تمرکزی اینه که به نقطه ای خیره بشید و پلک نزنید و فقط به اون نقطه نگاه کنید ، دیگه اینکه در زمانی که کاری رو انجام میدید ، تنها به اون کاری که انجام میدید متمرکز باشید ، نه هیچ چیز دیگه ای ، یعنی زمانی که دارید اهنی رو اره میکنید ، فقط مشغول اره کردن اهن باشید ، نه اینکه به این فکر کنید که قراره بعد از این آهن برید و لوله ی دیگری رو اره کنید . اگر راه میرید ، فقط به قدم ها دقت کنید .
      بعد اینکه خودتون رو از این تلقین منفی خارج کنید که من مطالب رو نمی تونم بخونم ، روش مطالعه خیلی مهمه ، مطالب رو کلمه به کلمه خونید ، آروم اروم بخونید ، طوری بخونید که انگار کتاب داره با شما صحبت میکنه . همچنین مطالعات خودتون رو افزایش بدید ، روزنامه بخونید ، مطالبی که دوست دارید رو بخونید تا مطالعه کردن رو به خوبی یاد بگیرید .

  29. خیلی ممنون آقا شهاب
    کمترین تاثیری که این تمرین داشته،با اینکه من مرتب انجامش ندادم،این بوده که وقتی ذهن می خواد کسیو قضاوت کنه (مربوط به یکی از افراد خونواده ام)یا شروع کنه به منفی بافی راجع به کسی و یا خودم ،مچشو می گیرم.راجع به اون فرد مذکور بجز لبخند کار دیگه ای نمیتونم انجام بدم حتی دیگه بخوام هم نمی تونم ناراحت بشم یا حس کینه داشته باشم!جالبه وقتی من میبینم که ذهن داره شیطنیت می کنه خودش ساکت میشه.در واقع من فقط ناظرشم و همه فعالیت هاشو زیر نظر دارم.وسرزنشش نمی کنم….این کوچکترین تاثیراین تمرین در طی زمان کوتاه بود.

    1. سلام به شما بنده ی عزیز ، شما خیلی خیلی عالی درس لازم رو یاد گرفتید ، دقیقا باید به همین نحو عمل کنید . همینطور ادامه بدید بنده ی عزیز .

  30. سلام آقا شهاب من نمی تونم تشخیص بدم که دریافت هام از نوع ذهنیه یا درونی،یکیم چون وقت پیاده روی ندارم تو اتاقم گوش می دم باید فقط آهنگو گوش بدیم یا میتونیم کار دیگه ای هم همزمان بکنیم؟بعد وقتی یادم میره به گذشته یا آدم ها این ها ذهنی ان؟من چرا دریافت های درونی ندارم؟مرسی

    1. سلام بنده ی عزیز ، شما میتونید در حین ظرف شستن ، در زمانی که تلویزیون مستند حیوانات و یا کهکشان ها رو میده . در حین غذا پختن . در حین انجام تمرین سکوت این موزیک ها رو گوش بدین . زمانی که ذهن شما به گذشته و یا آینده میره باز حواس خودتون رو به موزیک معطوف کنید .

  31. من قبلا اینو متوجه شده بودمم
    ولی فک میکردم فقط من اینجوریم
    فک میکردم دارم دوشخصیتی میشم یا به خاطره سنمه:))
    ولی همیشه با خودم درگیر میشدم
    که چرا دست خودم نیست و بعضی موقع ها فکرای الکی میکنم
    با اون افکار منفیم درگیر میشدمو خودمو سرزنش میکردم
    اما الان میتونم از روشای شما استفاده کنم
    مرسی…

    1. سلام به شما خانم فاطمه سادات ،
      حالا قراره این بحث ذهن ، قشنگ تر هم بشه ، اگر وقت یاری کنه به زودی پست بعدی رو هم برای شما عزیزان خواهم نوشت . ممنون از شما

  32. سلام به همه ی دوستان عزیزم
    خیلی خیلی از پستهای شهاب و جویای عزیزم و نظرات خوب دوستان استفاده میکنم و از خدای خوبم ممنونم بابت آشنایی با سرزمینهای دور.
    آقا شهاب من از زمان پست سکوت که هر شب تمرینشو انجام میدم خیلی دارم سعی میکنم در لحظه باشم ناظر باشم و خیلی اوقات هم موفق میشم فقط ناظر بی قضاوت باشم و مسرور در حال اما تا دیگه سعی نمیکنم انگار ذهنم جبران میکنه ! یکدفعه میبینم مثلا ده دقیقه گذشته و من در بیداری داشتم خواب میدیدم (در این چند ماه اخیر اینطوری شدم)
    نمیدونم این حالت براتون پیش اومده یا نه اما بدون اینکه بفهمم یک سری تصاویر یا به صورت داستان پشت سر هم یا بی سر و ته میبینم و در این لحظات اصلا یادم نمیاد من کی هستم ! دقیقا مثل بعضی از خوابها فقط جسمم بیداره.
    بعد من قبلا هم حواس پرت بودم (از بس درگیره ذهن بودم)الان بعضی وقتا یکدفعه مثلا تو اتاق پای لپ تاپم یه دفعه میبینم تو سالنم ! بعد اصلا یادم نمیاد چجوری اومدم.
    خودم فکر میکنم ذهنم یه جوری داره مقاومت میکنه یا شاید این تغییر برای منی که همش درگیره فکر بودم داره سریع میوفته و ذهنم سختشه خودشو وفق بده.شایدم من زیادی دارم برای توی لحظه بودن زور میزنم.
    خدا رو هزار مرتبه شکر پیامها از سمت خدا از بیرون بهم در زمان کمی میرسه به وضوح هم میرسه .
    این تمرینی که دادینو از دیروز شروع کردم البته برام سخته چون عادت دارم بیرون که راه میرم غرق افکار باشم 🙂 تو خونه راحتتر در حالم تا بیرون. اما از این به بعد سعیمو میکنم اگه به جایی رسیدم حتما میگم.ولی موسیقی نمیتونم گوش بدمو راه برم چون تمام حواسم به موسیقی میره (من از اوناییم که با آهنگ رانندگی کنن میرن تو دیوار:)) )
    خلاصه از زحماتتون بینهایت سپاسگذارم (چند تا سوال دیگه هم داشتم گفتم باشه در پستهای بعدی چون داره طولانی میشه طبق معمول
    سراسر نور باشید

    1. خب ترانه ی پاییز .
      با چیزی که برای من نوشتی من احساس میکنم شما ذهن بسیار فعالی داری و همین باعث ایجاد حواس پرتی در شما شده ، که مثلا از پشت لپ تاب میرین توی پذیرایی منزل و تازه به خودتون میگین من اینجا چی کار میکنم . !!!
      در مورد تمرین سکوت هم ، در تمرین سکوت این خوبه که ما در هنگام تمرین ، صحنه هایی رو در پشت چشمامون ببینیم و شاهد وقایعی باشیم ، اما این دو حالت داره ، این مشاهدات ما ذهنی هستند یا درونی ؟ اگر ذهنی باشند که هیچ بی معنی هستند ، اما اگر دارای معنی باشن ، همان چیزی هستند که شما به دنبالش هستی و باید اون رو عملی کنی . مثلا شما در هنگام تمرین سکوت میبینی که از ترس یک سری موجودات داری فرار میکنی ، این نشانه این هست که باید ترس رو در خودت از بین ببری .
      در مورد موضوع اول هم ، شما سعی کن تمرینی که در این پست نوشته شده رو انقدر انجام بدی که در هنگام اهنگ گوش کردن ذهن شما غیر فعال بشه .
      اهنگ های مسخره ی امروزی مانند اهنگ های خواننده های پاپ ، حالا هر کدوم که میخواد باشه ، اصلا تو این مدت گوش نده ، تا اینکه ذهنت با این اهنگ های لایت و برقراری بی ذهنی ، کنترل بشه .
      یک بار دیگه این پست رو بخون ، نکته ی این تمرین اینه ، فقط بشنوی و ببینی . ااگر این تعادل رو برقرار کنی ، ذهن کنار میره .

  33. خیلی ممنونم خانم جویا ! حتی فکر نمی کردم همچین چیزی باشه فک می کردم توههمه ولی حالا که شما فرمودین خوشحال شدم میرم دنبالش و مطمئننم چیز جالبی پیدا می کنم.ممنون که به افکارم جهت می دین و راهنماییم می کنین.حتما راجع بهش مطالعه می کنم ،شب خوش

  34. آهنگ اوشن oceanفوق العاده بود..خیلی دوستش دارم.من به نهنگ ها خیلی علاقه دارم و جزو مخلوقاتیه که همیشه باعث حیرت و ترس منه و به قدرت خالقش اشاره می کنه و منو به فکر می بره باهاش همذات پنداری عجیبی دارم،( ممکنه قبلا یه نهنگ بوده ام!)نمی دونم این دریافته یا نه فقط قدرت خیالم منو برد به دنیای اقیانوس و اون نهنگ تک و تنها تو اون اقیانوس بزرگ من بودم.چقدر صدای نفس هاش عجیبه !ممنونم آقا شهاب که این آهنگ خاص رو انتخاب کردین که به اشتراک بذارین.

    1. با سلام بر شما
      ممکنه دریافتی که از وجود ِ نهنگ داشته باشید به علت این باشه که موجودی که باهاش از لحاظ ِ ذاتی و دنیای ِ روحی مرتبط هستید ، نهنگ باشه . میتونید با مراجعه به سمبلهای ِ مربوط به حیوانات در رابطه با روحتان ، به مطالعه ی برخی مطالب در این باب رجوع کنید .
      خیر پیش
      جویا

      1. سلام جویا جان
        خیلی برام جالب بود این صحبتت.خیلی سالها پیش فقط توی داستانهای هری پاتر این موضوع به گوشم خورده بود.چند وقت پیش هم در سایت راه نور خوندم که شمنها اعتقاد دارن هر انسانی یک روح محافظ حیوان داره که مال هر شخصی یک حیوانیه.
        اون لحظه خیلی دقت نکردم ولی حالا که شما هم گفتی گفتم یه چیزی هست.
        من از بچگی به همه ی حیوانات خیلی علاقه داشتم ولی به اسبها یک علاقه ی ویژه ای دارم که شاید دلیلش همین موضوع باشه.
        الان سرچ کردم راجع به سنبل های حیوانات ،جالبیش اینه که چهار تا موضوع راجع به اسبها بود.!
        البته چیز مربوطی پیدا نکردم اکثرا سنبلهای سالها رو گذاشته بودن.میخواستم ببینم شما خودت مرجعی میشناسی دراین باره ؟

        1. با سلام ترانه جان
          من با سایتها و منابع انگلیسی زبان سر و کار دارم ، مثلا یکی از جامع ترین ِ اونها که همه چیز رو داره در این آدرس هست ( البته نمیدونم کاملا همه چیز درست در اون نوشته شده باشه یا نه چون تحقیقی جامع در این زمینه نداشتم ) http://www.whats-your-sign.com/animal-totems.html
          خیر پیش
          جویا

  35. سلام به همه ی دوستان بخصوص مدیر محترم وبلاگ با ارزش سرزمین های دور…
    این مبحث هم بسیار عالی و تکمیل کننده ی مبحث قبل بودش …امیدوارم همه ی ما روزی به ورای اگاهی برسیم. یادمه که دوست معنوی من هم سال ها پیش برام توضیح داد که هر شب سعی کن ذهنتو خالی کنی و در حالت بی ذهنی باشی تا دریافت کننده وحی خدواند باشی.. بهم گفت اگه می خوای ذهنت خلوت تر بشه تلویزیون و اخبار کم تر نگاه کن و …. . و گفت اگه بیش از اندازه به مسائل فکر کنی و ذهن شلوغی داشته باشی خدایی نکرده دچار سکته ی مغزی میشی یعنی به نوعی میشه گفت افرادی که دچار سکته مغری میشن یه دلیلش همین شلوغ شدن ذهن و دگیر ذهن شدنشان هستش.
    برای همه ی دوستان خوبم آرزوی بی ذهنی و آگاهی و حس حضور خداوند رو دارم…
    در پناه خداوند باشید.

    1. سلام به شما زهره خانم ، محبت دارید ، امید وارم که این مبحث هم برای شما و دیگر دوستان مفید باشه و همانطور که مانند مطالعه پست ، شیرینی پست رو درک میکنید ، در عمل هم ، این تعالیم رو انجام بدین و به آگاهی ناب الهی برسید . از شما و همه ی دوستان خواهشمند هستم که مطالب رو خوب دنبال کنید تا در پست های بعدی هم بتونید ، به همین خوبی متوجه بشید و دنبال کنید .

  36. سلام من همیشه سعی میکنم تمرینات بی ذهنی رو تو راه خونه (البته بدون موسیقی )انجام بدم بیشتر وقتا در این حالت خواب میرم

    1. سلام آیلین عزیز ، این بار با اهنگ تمرین کنید و خوب نگاه خودتون رو به اطراف معطوف کنید ، ببینید باز هم به خواب میرید ؟ البته به خواب رفتن اصلا بد نیست ، خودش نشانه بی ذهنی هست .

  37. سلام شهاب جان 🙂
    میشه با ای اف تی این تمرین و انجام داد؟ یا حداقل خودمونو برای انجامش آماده کنیم ؟

    1. سلام دوست عزیز ، چرا که نه ، همانطور که خودت میدونی ، با ای اف تی میشه هر تمرینی رو انجام داد ، برای کمک ، نمونه هایی از تمرینات ای اف تی رو که توسط خانم جویا در کتابخانه قرار داده شده رو مطالعه کن .

  38. سلام شهاب مهربان هرگاه موضوعی در باب مسایل معنوی برام به صورت سوالی پیش میاد ومنو مشغول میکنه جوابش رو در سایت شما یا شبکه گنج حضور یا در کتابی معنوی برام اشکار میشه انگار دستی مهربان در کاره که معطل نشم خودش نیازش رو میده سوال ایجاد میکنه جواب میده آدم های خوب سر راهت میزاره از بدی ها وبدها دورت میکنه واقعا نمیتونم به این همه مهربانی پشت کنم .شهاب جان دوستت دارم وهرکه یاری دهنده بندگان خداباشه در راه آشنایی بامعشوق حقیقی

    1. سلام خدمت شما سارا خانم ، برای ما هم افتخاره که خداوند ما رو با دوستانی همچون شما و دیگر عزیزان همراهمون در سایت آشنا کرده و ما رو در یک مسیر قرار داده ، خیلی خیلی خوشحال میشیم اگر شما هم ما رو با تجربیات معنوی خودتون آشنا کنید . راستش رو بخواین ، برای منم مانند شماست ، من هم هر چیزی که لازم باشه بهم برسه ، از طریق کتاب ها ، از طریق دوستان ، از طریق ایمیل ها و …. به من میرسه ، واقعا شکر از خداوند ، خدایا شکرت .

  39. با سلام اقا شهاب

    نمیدونم تا حالا توجه کردین یا نه اصلا توی لحظه حال بینهایت اتفاق وجود داره بینهایت اگاهی وجود داره بینهایت هشیاری هستش
    کلا یه انرزی ناب هستش که اگه بتونیم به دستش بیاریم اگه بتونیم درکش کنیم خیلی خوب میشه
    و اقا شهاب راستش یکی از تجربیات من اینه که یکبار یهو یه صدایی مثل انفجار شنیدم یعنی انفجار نبود ولی صدای بود مثل اون که خیلی سریع تموم شد
    با تشکر از شما بخاطر زحماتتون

    1. سلام سعید جان ، شما دقیقا به موضوعی اشاره کردید که من میخوام در پست های بعدی اون رو خدمت عزیزان معرفی کنم . احتمالا انفجار ذهن شما بوده . :)))) ذهن رو ترکوندی رفت تا آگاهی رو جایگزین کنی . ممنون که مطالب رو به خوبی میخونی و نظر میذاری سعید جان . در پناه خالق یکتا باشی .

  40. سلام شهاب جان مرسی واسه این پست زیبا
    من امروز که میخواستم برم دانشگاه همه اهنگارو ریختم ام پی تری پلیرمو هندزفری تو گوشم راه افتادم چیزی که همون اول توجهمو جلب کرد موج بوهای خوش و متنوع گلها و گیاهان و درختان کوچمون بود
    من هر روز چند بار از کوچمون رد میشدم اما اولین بار بود این بوهارو استشمام میکردم
    حس بویایی تو کل مسیر با من بود حس طراوت درختان عطر ادکلن ادمای پیاده رو انگار قوه بویاییم چند برابر شده بود یا به عبارتی انگار اولین باربود داشتم بوهای واقعی اطرافمو استشمام میکردم
    تاثیر مثبت دیگه این تمرین واسم سر جلسه امتحان میانترم مشخص شد
    من امتحانمو در حد یه دور جزوه خوندن خونده بودم اما خیلی اروم بودم قبل جلسه دوستم میگفت یجوری آرومی انگار میخوای بیست شی..
    امتحان شروع شد و من فقط مینوشتم…هنوزم حیرت زده ام که چقد خوب دادم این امتحانمو…یکی از بهترین امتحانام بود…اطلاعات درسیم حاضر و اماده بودن و من استفادشون میکردم
    بهر حال بازم استفاده میکنم ازین تمرین
    حتی الان سر جام موقع خواب

    1. سلام مهدی جان ، تو تمرین رو به درستی انجام دادی و آگاهی هم خودش رو به درستی در تو نمایان کرد ، چون ذهن دوست داره که شما از لحظه ی حال و زیبایی هایی که در اطراف شماست جا بمونید. از روش های بعدی رو هم به شما آموزش خواهیم داد تا این روند آگاهی پابرجا بمونه ،
      ممنون از اینکه نظرت رو با دیگر دوستان هم در میان گذاشتی ، در پناه خداوند باشی دوست عزیز .

  41. از امروز این تمرینو انجام میدم. نتایج جالبی خواهد داشت.باهاتون در میان می ذارم.ممنون از این پست

    1. سلام بنده ی عزیز ، در تمرین این نکته رو فراموش نکنید ، که ذهن نباید در شما حضور داشته باشه ، بلکه شما فقط باید بشنوید و ببینید ، زمانی که ناظر هستید و ذهن در شما حضور نداره ، آگاهی الهی و پیام ها و شور الهی از طریق من حقیقی خودش رو در شما نمایان میکنه ، به درون توجه کنید و ببینید چه حس ها رو دریافت میکنید ، در اوایل این پیام ها کمتر احساس میشن اما رفته رفته پر رنگ تر و محسوس تر خواهند شد . تجارب خودتون رو برای ما حتما بنویسید . با تشکر

  42. این پست واقعا عالی بود.من واقعا به این کار نیاز دارم.و حتما باید این دستور العمل ها رو اجرا کنم تا بتونم این ذهن چموشم رو رام کنم.اخه ذهن من انقدر به من انزژی منفی میده و همش باعث میشه تو اتفاقات بد گذشته و نگرانی از اینده سیر کنم که بعضی وقت ها به گریه می افتم و اصلا تو زمان حال حضور دارم.ممنون از سایت خوبتون

    1. سلام به شما خانم النا ، حتما این تتعالیم رو انجام بدین و پست هایی که در مورد ذهن مینویسم رو به خوبی دنبال کنید ، خودمم دارم روی خودم کار میکنم ، هر یک از ما به این نیاز داریم که ذهن خودمون رو بشناسیم ، زمانی که ذهن رو بشناسیم ، خب ، به طور حتم دیگه گول کلک هاش رو نمیخوریم ، و همین طور که در این پست کفته شده ، من حقیقی چیزی فراتر از ذهن هست که ما میخوایم اون رو به شما بشناسونیم . تا با من حقیقی خود زندگی رو پیش ببرید .

    1. ممنون خانم ساناز ، امید وارم که این پست هم بتونه ذره ای به دانش الهی و معنوی شما عزیزان اضافه بکنه و برای زندگی آینده همه ی ما مفید باشه .

دیدگاه خود را بیان کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

قبل از ارسال دیدگاه معادله زیر را پاسخ دهید. *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.